1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

دلایل اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات

مصاحبه‌گر: میترا شجاعی۱۳۸۶ اسفند ۲۳, پنجشنبه

این دوره از انتخابات را کم رقابت‌ترین دوره توصیف می‌کنند، زیرا بیش از ۳۰ درصد نامزدان رد صلاحیت شد‌ه‌اند. با این همه، به عقیده‌ی محمد عطریانفر، تنها گزینه برای اصلاح‌طلبان واقعی، شرکت در انتخابات است.

https://p.dw.com/p/DO8M
نمونه‌ای از تبلیغات انتخاباتی در ایران
نمونه‌ای از تبلیغات انتخاباتی در ایرانعکس: AP

روز بیست و چهارم اسفند ماه انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار می‌شود.

بسیاری از ناظران سیاسی، این دوره از انتخابات را کم رقابت‌ترین دوره نام گذاشته‌اند چرا که بیش از سی درصد ثبت‌نام شدگان برای شرکت در انتخابات رد صلاحیت شدند.

با این وجود گروه‌های اصلاح‌طلب مثل حزب مشارکت، سازمان مجاهدین اتقلاب اسلامی، حزب کارگزاران سازندگی و حزب اعتماد ملی همچنان خواهان حضور گسترده مردم در انتخابات فردا هستند.

به عقیده محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، شرکت در انتخابات، تنها راهی است که معتقدان واقعی به اصلاح‌طلبی پیش روی دارند.

دویچه‌وله: آقای عطریانفر، شما و حزب کارگزاران از جمله کسانی هستید که از ابتدا گفته‌اید باید در این انتخابات شرکت کرد و به همه توصیه کرده‌اید که در انتخابات شرکت بکنند. دلایل‌تان برای این توصیه چه هست؟

محمد عطریانفر: آنچه امروز ما در ایران با آن مواجه هستیم، یک جدال تاریخی و یک منازعه‌ی جدی‌ است بین دو اندیشه. اندیشه‌ای که مبتنی‌ است بر نوعی آزادیخواهی، دموکراسی و دخالت مردم در سرنوشت خودشان. و جریان مقابل که بیشتر هدف‌گیری کرده است روی رفتارهای خشونت‌آمیز و عمدتا رفتارهای رادیکال سیاسی و علاقه‌مند است از قدرت مردم به صورت هدایت شده به نفع خودش استفاده بکند. در این منازعه تاریخی به‌هرحال اگر کسی اندیشه‌ی اصلاح‌طلبی دارد، هیچ راهی ندارد مگر اینکه در این صحنه حضور داشته باشد، هزینه‌های خودش را بپردازد و از هر مقدار از فرصت‌های سیاسی که هست، به صورت مناسب بهره بگیرد و بهرحال آینده هم هیچگاه به گونه‌ای نیست که همواره به نفع رقیب باشد. بسا که با همین حضورهای منازعه‌برانگیز و به‌هرحال پایداری‌ها و پای‌ورزی‌ها، آینده‌ بهتر از گذشته باشد و بشود دموکراسی را در ایران نهادینه کرد. بر پایه‌ی چنین تعبیری طبعا اصلاح‌طلبها بر این عقیده بودند که علی‌رغم اینکه در دوسوم کرسی‌های مجلس امکان رقابت ندارند، ولی در یک‌سوم الباقی بهرحال باید مشارکت کنند و از نوعی رقابت استقبال بکنند، حضور پیدا بکنند و نمایندگان مورد نظر خودشان را به مجلس بفرستند.

علاوه بر چنین اتفاقی چون در ایران، انتخابات رفتارهای حزبی ندارد و بیشتر بر پایه‌ نوعی حماسه‌ی مقطعی و حماسه‌ی لحظه‌ای‌ است و بیشتر مبتنی بر رفتارهای پوپولیستی است، به نظر می‌آید که در مجلس آینده چهره‌هایی پیدا بشوند که به‌هرحال مستقل باشند و جریان اصلاحات، ولو اقلیت باشد، ولو اندک باشد، شاید بتواند برخی از نیروهای مستقل مجلس را در کمپین خودش بپذیرد و در گفت‌وگوهای سازنده‌ای که با آنها دارد، در واقع جبهه‌ی اقلیت خودش را تقویت بکند. از این بابت حضور در انتخابات یک امر اجتناب‌ناپذیر است و ما باید در صحنه‌ی مشارکت حتما حضور داشته باشیم. چون اساسا اصلاح‌طلبها هیچ راهی جز مشارکت ندارند، اصلاح‌طلبها هیچ راهی جز حضور پایدار در صحنه‌ی رقابتهای تعیین‌کننده به نفع دموکراسی در کشور ندارند. تحریم هیچ چیزی را حل نمی‌کند. تحریم به نفع جریان رادیکال در کشور است. اتفاقا جریانات رادیکالیستی در ایران بسیار علاقمندند که این گروهها، با اینکه نیروهای آنها را قبول ندارند، در صحنه نباشند و بیشتر میدان خالی از رقیب باشد که آنها به اهداف خودشان برسند. این پایه‌ی تحلیل دوستان اصلاح‌طلبی‌ست که در این انتخابات علی‌رغم وجود گلایه‌های سنگینی که وجود دارد، شرکت می‌کنند و تصور می‌کنند که انشاالله برای آنها آینده بهتر از گذشته باشد.

به دو نکته اشاره کردید. یکی بحث اقلیتی که قرار است راه پیدا بکنند به مجلس، و یکی بحث استفاده از فرصت‌ها. مخالفان شرکت در انتخابات یا در حقیقت تحریم‌کنندگان انتخابات به همین دو نکته اشاره می‌کنند و می‌گویند، این اقلیت اگر هم راه پیدا بکند به مجلس، نمی‌تواند کاری بکند. برای اینکه این اقلیت زمانی که در اکثریت بود و هشت سال تمام قدرت را هم در دست داشت، نتوانست کاری از پیش ببرد. نظرتان راجع به این موضع‌گیری چیست؟

در برابر این استدلال دوستانی که به‌هرحال موضع تحریم دارند، سخن خاصی نمی‌شود گفت. باید متقابلا برای پاسخ گفتن به این دوستان یک سوال دیگری را مطرح کرد که شما با عدم شرکت چه راهکاری را پیشنهاد می‌کنید که جایگزین بشود؟ تحریم اساسا راهکار نیست. تحریم خالی کردن صحنه از رقابت است. این تحلیل نمی‌تواند راهگشا باشد. اگر دوستانی که قائل به تحریم هستند، واجد یک راهکارهایی باشند که این راهکارها کمک بکند به تقویت دموکراسی و بهتر از راهکار مشارکت اصلاح‌طلبها در انتخابات باشد، طبیعتا می‌تواند مورد مطالعه قرار بگیرد و مورد استقبال هم شاید باشد. اما متاسفانه دوستان ما در این اندیشه‌ی تحریم‌گرا، راهکاری را پیشنهاد نمی‌دهند. صرفا معتقدند که تحریم کنید و صحنه را خالی کنید. بعد می‌گوییم، چه خاصیتی داشته باشد؟ نمی‌گویند خاصیتی بر آن مترتب است. نهایتا شاید در زوایای ذهن‌شان این باشد که مثلا با تحریم، نوعی عدم مشروعیت را اعمال بکنند. این اتفاق نخواهد افتاد، چون جریان رقیب رفتارهای خودش را به گونه‌ای تدارک می‌بیند که بهرحال یک رنگ و بوی دموکراتیک را به رفتارهای خودش می‌بخشد و می‌دهد و در واقع او هم می‌گوید ما با رای مردم به قدرت رسیدیم. از این بابت تصور نمی‌کنم آن راهکارها راهکارهایی منطقی باشد که بشود روی آن تاکید کرد.

در رابطه با این فرصت‌هایی که اشاره می‌کنید، اینکه ممکن است دوستان تحریم هم بگویند این فرصت‌ها هیچوقت قابل استفاده نیست، به نظر می‌آید یک مقدار در این زمینه کم لطفی می‌شود. اصلاح‌طلبان به‌هرحال در مجلس ششم، اکثریت بودند و گامهای بسیار موثری را در روند نهادسازی و نهادینه‌سازی مطالبات مردم برداشتند و از آن فرصت‌ها استفاده کردند. چگونه به سادگی از دستاوردهای مجلس ششم چشم‌ می‌پوشند! ما بهرحال در آینده‌ی این کشور، در چشم‌انداز این کشور راه رهایی را می‌بینیم، راه دموکراسی را می‌بینیم و امیدواریم که انشاالله نهادینه بشود. طبعا در یک کشور جهان سومی که نوعی رقابتهای تنگاتنگ و تا حدودی خصمانه هم وجود دارد، باید این دوره‌ها طی بشود و نسل‌هایی خودشان را در این رابطه هزینه بکنند. کسانی که قائل به تحریم‌اند، کسانی هستند که شاید خیلی علاقه ندارند که هزینه بکنند. امروز حضور در عرصه و حضور در صحنه‌ی رقابتهای انتخاباتی بسیار هزینه‌بر است از کسانی که نخواهند شرکت کنند و بخواهند تحریم کنند. تحریم هیچ هزینه‌ای برای هیچکس ندارد. افراد می‌روند در منزلشان می‌نشینند، خودشان را از جامعه و از سیاست و از حاکمیت ایزوله می‌کنند.

از اینرو تصور می‌کنم باید دعوت کنیم دوستان تحریمی را که در این میدان باید حضور پیدا کرد. ضمن اینکه من قائل بر این هستم که در ایران اتفاقا در حوزه‌ی اصلاح‌طلبها چندان تحریم وجود ندارد. امروز دوستان ما در حزب مشارکت یا سازمان مجاهدین انقلاب که مواضع بسیار تندی را نسبت به اتفاقاتی که صورت گرفته دارند ، آنها هم طی بیانیه‌ها و اطلاعیه‌هایی به صورت جدی مردم را دعوت به حضور در انتخابات کردند و بر این باور هستند که می‌توانند آینده را انشااله تغییر دهند.

یکی دیگر از استدلالهایی که از طرف مخالفان شرکت در انتخابات به آن استناد می‌شود، این است که نیروهای اصلاح‌طلبی که تایید صلاحیت شده‌اند نیروهای اصلی نیستند و بر فرض هم که اگر اسمشان از صندوقها بیرون بیاید و به مجلس راه پیدا بکنند، هیچ تضمینی وجود ندارد که اصلا خط مشی اصلاح‌طلبها را دنبال کنند، چون هیچکدام نیروهای اصلی اصلاح‌طلبها نیستند. در این مورد این استدلال شما نظرتان چه هست؟

اولا ۱۱۰ کرسی مجلس عملا نیروهای محوری و نیروهای مورد توجه اصلاح‌طلبها هستند که رقابت می‌کنند. حدود ۴۰­ -۳۰ کرسی دیگر هم افرادی معرفی شده‌اند که به‌هرحال سابقه‌ی آنها دلالت بر مشی اصلاح‌طلبی و رفرمیستی آنها دارد و این خیلی قابل قبول نیست که بگوییم بر مبانی خودشان استوار نباشند. در عین‌حال که من عکس این را قائلم. حتا چهره‌هایی که اصلاح‌طلب نیستند و به صورت مستقل و حتا به صورت چهره‌های مدرن محافظه‌کار وارد مجلس می‌شوند، اگر اقلیت اصلاح‌طلب در مجلس بتواند یک مدیریت، یک تدبیر درستی را به‌کار ببندد، چه بسا تعدادی از آنها را به کمپین خودش وارد بکند و بتواند آنها را در تیم خودش داشته باشد. نه! چنین تحلیلی خیلی قابل قبول نیست.

آقای عطریانفر، اشاره کردید به هزینه و اینکه شرکت در انتخابات هزینه‌ای‌ست که اصلاح‌طلبها دارند پرداخت می‌کنند، برای رسیدن به هدف نهایی که خب برقراری دموکراسی در ایران هست. فکر می‌کنید این هزینه‌ای که پرداخت می‌کنند، آیا متناسب هست با چیزی که به دست می‌آورند؟ آیا آن چیزی که به دست می‌آورند، ارزش این هزینه را دارد؟

به‌هرحال سیاست‌ورزی در کشور واجد هزینه است و ما هیچ امری در حوزه‌ی سیاست‌ورزی مهم‌تر از رقابتهای انتخاباتی بخصوص نسبت به پارلمان و سپس ریاست جمهوری نداریم. اگر چنین باوری داشته باشیم، تصور می‌کنم آنچه هزینه شده طبیعتا در قبال آنچه انشاالله به دست خواهد آمد، چیز زیادی نباشد. یک تعادل باشد. طبعا نیروهای اصلاح‌طلب به‌هرحال تدبیر سیاسی می‌کنند و به ازای آنچه به دست می‌آورند هم هزینه می‌کنند. از این بابت فکر می‌کنم یک تعادل است بین آنچه هزینه می‌شود، و آنچه انشاالله به دست خواهد آمد.