1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

راضيه ابراهيم زاده/ حق گرفتنى است

۱۳۸۲ اسفند ۲۵, دوشنبه

خانم راضيه ابراهيم زاده(غلامى) كه اينك در دهه هشتم زندگى خود به سر ميبرد و در دورتموند روزگار ميگذراند، به مناسبت روز جهانى زن در گفتگويى تلفنى با دويچه وله،از خاطرات خود و دورانى كه پا به عرصه مبارزه گذاشت، سخن گفت.

https://p.dw.com/p/A6Q8
عکس: AP

گفت و گو: مهيندخت مصباح

دويچه وله: خانم ابراهيم زاده، شما قديمى ترين زندانى سياسى زن ايران هستيد و عمرى را درراه مبارزه صرف كرده ايد. وضعيت كنونى زنان ما را به نسبت دورانى كه شما پا به عرصه مبارزه گذاشتيد چگونه مى بينيد؟

راضيه ابراهيم زاده: سوالى ميكنيد كه هركس كه سنى از او گذشته باشد، ميتواند درباره اش كتابها بنويسد. فرق از زمين تاآسمان است. من شصت سال قبل قدم به مبارزه گذاشتم. معلوم است كه ۶۰ سال قبل وضع زنان با آن آزاديهايى كه رضا شاه داده بود، با آن كشف حجاب زورى، چقدر بد بود. بعد از رفتن اش هم ، حجابى كه زوركى برداشته بودند، خود به خود برگشت. البته ديگر چاقچور جمع شد و ديگر برنگشت. در آن دوره ، حضور زن در مبارزه خيلى نادر بود. حتى بعضى وقتها اگر شما وارد اين ميدان ميشديد، مورد طعنه و ناسزاى زن هاى ديگر قرارميگرفتيد. من كه وارد مبارزه شدم، متوجه شدم زن به حق خودش نخواهد رسيد مگر آن كه تمام كشور آزاد شود. براى همين تصميم گرفتم در اتحاديه ها فعاليت كنم. درسال ۲۳ و ۲۴ شمسى يك اتحاديه زنان كارگر و زحمتكش از زنان كارگر ريسندگى بافندگى، خشك شويى ها، تريكو بافى ها و چيت سازى تشكيل دادم و بخاطر شرايط اجتماعى آن دوران واقعا به زحمت زياد توانستم آنها را به كار صنفى بكشانم.

از نظرتحصيلات بايد گفت درآن دوره اصلا چند درصد ملت ايران با سواد بود كه چند درصد زنان باشند؟ اگر بخواهيم موقعيت زن ايرانى آن دوران را با اين دوره مقايسه كنيم زمين تا آسمان توفير هست. وقتى من پس از سال ها دورى از وطن و مهاجرت، بعد از سقوط رژيم پهلوى به ايران برگشتم، واقعا افتخار ميكردم به اينكه آنچه در گذشته كاشته شده، الان به ثمر نشسته است.

دويچه وله: راضيه خانم از چه زمانى شما بخاطر مياوريد كه هشتم مارس را در ايران جشن گرفته باشند؟

راضيه ابراهيم زاده: هشتم مارس را من اگر بگويم از همان سال ۲۲شناختم، اغراق نكرده ام. من دوستى داشتم از كارگران به نام على شناسايى. اين مرد بود كه اولين بار با من در مورد هشت مارس صحبت كرد. نه تنها در مورد ۸ مارس، بلكه در مورد اول ماه مه هم او با من حرف زد. هيچوقت فراموش نميكنم كه ما دو نفرى شعارهايى روى كاغذ هاى دفتر مشق مينوشتيم مثل زنده باد اول ماه مه و گرامى باد هشت مارس و مى برديم به تيرهاى چراغ برق و تيرآهن ها مى چسبانديم. بعد وقتى من رفتم زندان، آنجا زنها را دور خودم جمع ميكردم و در باره اين چيز ها حرف ميزدم. هر چند اطلاعات خودم خيلى ناقص و كم بود ولى هر چه ميدانستم به آنها انتقال ميدادم. حقوق زن چيست؟ اول ماه مه چيست؟

دويچه وله: وقتى اين چيزها را به آنهاميگفتيد، چه واكنشى نشان ميدادند؟

راضيه ابراهيم زاده: آن زنان همه فلك زدگان جامعه بودند. به خاطرفحشاء بخاطر جيب برى و دزدى در زندان بودند. تعدادى هم قاتل بودند. خوب، خيلى ازآنها وقتى من برايشان حرف ميزدم، اشك ميريختند. از قبيل نازنين، ربابه، توران. بعضى ها من را سوال پيچ ميكردند و من نمى توانستم به سوالهاى آنها جواب بدهم. با اين همه تاثير صحبت هاى من بود كه باعث شد در سال ۲۵ و ۲۶ وضع زندان بخاطراعتراض عمومى زنها، دگرگون شود. بدون آن كارها و روشنگرى ها به قول امروزى ها، من فكر نميكنم زنها در آن دوران مى توانستند مقررات و شرايط زندان را بهم بزنند. با اعتراض عمومى ما، تمام ماموران عوض شدند. جيره تغيير كرد و به زندانى رسيد، در حاليكه قبلا زندانبان ها جيره زندانيان را كش ميرفتند. وضع بهداشت زندان بهتر شد. فكر ميكنم دستكم نتيجه حرف زدن با زنها اين بود.

دويچه وله : آيا پيامى براى جوان تر ها داريد؟

راضيه ابراهيم زاده: اصلى ترين چيزى كه ميخواهم به تمام دوستانم و نسل هاى بعد از خودم بگويم اين است كه يا قدم به مبارزه نگذاريد يا اگر گذاشتيد با اراده كامل بايست بياييد. درمبارزه هم همه ميدانند كه حلوا پخش نميشود. حق را هم دو دستى تقديم نميكنند و بايد آن را گرفت. زنان بايد حوصله كنند و ايستادگى كنند برا ى گرفتن حق خود.

سيستم مردسالارى سيستمى است كه سالهاى سال حاكم بوده و تمام تاريخ نوشته و نانوشته برضرر زن است. هميشه در تاريخ زن تحت ستم بوده . به نظر من اين كه خيليها ميگويند كه در اروپا زنها به حق خود رسيده اند، درست نيست و آنها تنها از نظرمدنى به حقوق خود رسيده اند و از نظراجتماعى و سياسى نه. به نظر من حتى اگراصلا استثمار از روى كره زمين برچيده شود، قانون هاى مردسالارى باقى ميمانندو با تصويب و تنظيم قوانين مترقى از بين نميروند.

تنها وقتى كه سطح آگاهى زنان و مردان تا درجه اى ارتقاء پيدا كند و همه بپذيرند كه زن هم انسان است، آن وقت است كه زنان آزاد ميشوند و ميتوانند به حقوق خود برسند.