راههاى شجاعانه
۱۳۸۵ بهمن ۱۲, پنجشنبه
ايده اين كار از طرف خانه زنان به يك كارگردان آلمانى به نام «شارلوت دامن» داده شد و پشتيبانى مالى از اين طرح را نيز استاندارى ايالت نورد راين وستفالن، شبكه يك تلويزيون آلمان و دو مؤسسه فرهنگى هنرى ديگر بر عهده گرفتند. ۳۰ نفر از زنانى كه قبلن در خانه امن بودند براى اين كار معرفى شدند كه در نهايت ۹ زن از ۵ كشور گوناگون براى اين طرح انتخاب شدند. سه نفر از اين زنان ايرانى هستند.
اين نمايش به زبانهاى آلمانى، فارسى، هندى، تركى و فرانسوى اجرا شد. در هر صحنه از نمايش بسته به موضوع از يك يا چند زبان استفاده مىشد. مثلن در صحنهاى جمله «زندگى بدون خشونت قشنگه، ما مىدونيم از چى حرف مىزنيم» به سه زبان فارسى، تركى و هندى اجرا شد.
متن نمايش را شارلوت بر پايه تجربيات اين زنان و تأثيرى كه خشونت بر زندگى آنان گذاشته، نوشته است. هر صحنه از اين نمايش بازگوى يكى از جنبههاى زندگى اين زنان بعد از ورودشان به خانه امن است. مثلن صحنه اول، يك روز از زندگى در خانه زنان را نشان مى دهد يا صحنه ديگرى به ادارات مختلفى كه اين زنان به آنها مراجعه مىكنند، اختصاص دارد. در صحنهاى كه زندگى زنان در خانه امن را نشان مىدهد، يك زن ايرانى كه تازه به خانه آمده و زبان آلمانى نمىداند، با همدلى ديگر زنان روبرو مىشود.
در ميان اينها نيز صحنههايى نمادين وجود دارد كه همراه با رقص و حركات نمايشى، مفاهيمى چون اميد، گذشته و حال، مشكلات و غيره را به تصوير مىكشد. به عنوان مثال در يكى از اين صحنهها ندا، بازيگر ايرانى اين نمايش كه به تازگى وارد خانه امن شده و هنوز مراحل بحرانى را طى مىكند، در حاليكه رداى سياهى بر دوش دارد در ميان حلقه بقيه زنان قرار مىگيرد. هركدام از اين زنان با چراغقوههايى كه در دست دارند بر او نور مىپاشند و او با حركات موزونش اين نورها را جمع مىكند.
در صحنه ديگرى كتى ديگر بازيگر ايرانى سعى مىكند از ميان انبوه مشكلاتش كه بقيه بازيگران با ماسكهايى بر صورت نماد آنها هستند، عبور كند. در پايان اين صحنه كتى تمام مشكلات را مىتاراند و همراه با رقص زيبايى فرياد مىزند: «من توانستم».
شارلوت، سابقه كار با غير بازيگران را از نوامبر سال ۲۰۰۵ ميلادى دارد. در آن سال نيز گروهى از زنان كه هيچكدام بازيگر نبودند دست به اجراى نمايشى خيابانى با موضوع مبارزه با خشونت زدند كه در روز ۲۵ نوامبر، روز جهانى مبارزه با خشونت عليه زنان در مركز شهر كلن اجرا شد.
شارلوت كه در رشته كاربرد تئاتر در تعليم و تربيت تحصيل كرده در مورد تجربه خود از كار با غير حرفهايها چنين مىگويد: «اين راه، يك راه طولانى، عالى و شجاعانه بود. اين زنان هيچكدام تا به حال تئاتر بازى نكرده بودند. ما با اصول بازيگرى شروع كرديم بعد روى تمها كار كرديم. اول بايد همه همديگر را مىشناختند و به هم اطمينان مىكردند و اين يك پروسه خيلى عالىاى بود. هيچكس فكر نمىكرد بتوانيم اين كار را باهم انجام دهيم».
اين تجربه براى زنان اين نمايش هم تجربه آسانى نبوده. اما به عقيده شيرين، بازيگر نقش ندا، آنها توانستند از عهده آن برآيند: «واقعن براى ما سخت بود چون من كه هنرپيشه نبودم و دوستانم هم همينطور ولى با اين وجود احساس مىكنم ما زنهاى خيلى قوىاى بوديم كه توانستيم اين نمايش را اجرا كنيم و حالا هم كه مىبينيم همه خوشحال و راضى هستند ما هم خوشحاليم.»
در ابتدا قرار بر اين بوده كه اين نمايش تنها در سمينار ۳۰ سالگى خانه زنان اجرا شود اما با استقبال زيادى كه در روز اجراى آن در سمينار از طرف بازديدكنندگان به عمل مىآيد، خانه زنان پيشنهاد مىكند كه نمايش به اجراى عمومى درآيد. براى اين كار با آركاداش تئاتر صحبت مىشود و قرار براى اجراى عمومى گذاشته مىشود. شارلوت اين روند را اينگونه توضيح مىدهد:
«اجراى عمومى برنامهريزى شده نبود چون اين قدم خيلى بزرگى بود و ما فكر مىكرديم يك اجرا در مقابل دوستان و همكاران خانه زنان كافى است ولى وقتى قرار بر اجراى عمومى شد، ما نمىدانستيم كه آيا واقعن از پس آن بر مىآييم يا نه».
واگويه كردن تجربيات تلخ زندگى خصوصى در مقابل جمع براى هيچكس آسان نيست به خصوص اگر آن شخص ضربهخورده باشد. اما روانشناسان مىگويند خود اين كار مىتواند يك نوع درمان باشد هرچند سخت و تلخ. ميترا از تجربيات اين گروه در هنگام تمرين مىگويد: «اين براى ما آسان نبود. معمولن وقتى دوستان نزديك براى نوشيدن قهوه كنار هم مىنشينند، از آب و هوا از بچهها و از خيلى چيزهاى ديگر صحبت مىكنند اما نه درباره زندگى خصوصىشان. ولى ما داستانمان را تعريف كرديم و آن را بازى كرديم. اين واقعن ساده نبود. در هنگام تمرين خيلى وقتها ما با هم گريه كرديم، با هم تفريح كرديم. ما درست مثل يك خانواده بوديم كه يك بار با هم زندگى كردهاند و بعد از هم جدا شدهاند و حالا باز چند ماهى را با هم سر مىكنند. اين فوقالعاده و عالى بود.من به خودمان افتخار مىكنم».
با هم گريستن، با هم خنديدن، با هم درد دل كردن و گاه با هم جنگيدن همگى از خصوصيات زندگى در خانه زنان است. هركدام از اين زنان چندين ماه را زير سقف امنى كه نتيجه فعاليتهاى ۳۰ ساله زنان آلمانى است گذراندهاند. سقف امنى كه به آنها توانايى دوباره زندگى كردن را داد. اين تولد دوباره در اين نمايش با زيبايى به تصوير كشيده شده است. يكى از شخصيتهاى نمايش، زندگى خود را اينگونه توصيف مىكند: «قبلن زندگى من كاملن طور ديگرى بود. من دوران بدى داشتم: ۳۸ سال سن، مادر ۴بچه، ۲تا با من و دو تا در وطنم. وحشتزده، نامطمئن، تنها، نااميد و خسته. ولى من در خانه زنان دوباره متولد شدم. آنجا من نامم را ياد گرفتم: «انسان». دختران خورشيد، فرشتههايى كه در آنجا كار مىكردند مرا با حقوقم آشنا كردند. آنجا به من ياد دادند كه روى پاهاى خودم بايستم اما اضطرابهاى فراوانى داشتم كه خيلى از آنها وحشتناك بودند اما قدم به قدم، زندگى من بهتر و زيباتر شد».
نمايش «راههاى شجاعانه» تابلويى است از پوستاندازى زنانى كه زير بار خشونت خم شدند ولى يكبار ديگر قامت افراشتند. اين زنان نشان دادند كه مىتوان طور ديگرى زندگى كرد.
ميترا شجاعى