1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

رزه آوسلندر، شاعره بزرگ آلمانى

شيرين جزايرى۱۳۸۲ دی ۱۸, پنجشنبه

سوم ژانويه يادآور سالروز مرگ رزه آوسلندر، شاعره بزرگ آلمانى است. او ۱۶ سال پيش در سن ۸۷ سالگى در يك خانه سالمندان در شهر دوسلدورف آلمان بدرود حيات گفت.

https://p.dw.com/p/A6QU
رزه آوسلندر
رزه آوسلندرعکس: presse

رزه آوسلندر در شهرچرنوويتز كه سابقا در اتريش قرار داشت، در يك خانواده يهودى آلمانى متولد شد. دوران كودكى و نو جوانى او در فضايى از زبان ها و فرهنگ هاى اوكراينى، آلمانى، رومانى و مجارستانى، از كشتزارهاى Kurkuruz تا كنيسه هاى يهوديان سپرى شدند. پدرش زيگموند از يك خانواده متعصب يهودى و مسئول يك شركت تجارى و مادرش زن ساده اى با تحصيلات كم و علاقه مند به شعر و ادبيات آلمانى بود.
شهر چرنوويتز با ۱۶۰۰۰۰ نفر جمعيت بعد از جنگ اول جهانى به رومانى تعلق داشته و يك سوم جمعيت شهر را يهوديان تشكيل مى دادند.

او خود اين شهر را شهر وابستگان فكرى و تحسين گويان مى نامد، شهرى كه در آن جذابيت تفكر موجود است و نه تفكر جذاب. بسيارى از روشنفكران و تحصيل كردگان آلمانى و اوكراينى و رومانيايى در آنجا ساكن بودند و طرفداران شوپنهاور، نيچه ، اسپينوزا، كانت و ماركسيست ها در محافل روشنفكرى بحث مى كردند و اشعار هولدرلين و ريلكه تحسين مى شدند. در چنين فضايى بود كه رزه آوسلندر به تحصيل در رشته ادبيات و فلسفه مشغول شد.

در اين زمان او با همسرش Ignaz Ausländer آشنا شد. هر دو آنها به گروه فلسفى كه آثار اسپينوزا را تحليل مى كرد تعلق داشتند. آنها به امريكا رفتند و اين آشنايى در سال ۱۹۲۹ به ازدواج كشيد و سه سال بعد به طلاق انجاميد. او در اين باره مى گويد: اين ازدواج براى من كسالت آور بود، با اين خستگى نمى شد زندگى كرد. در امريكا به عنوان منشى و كارمند بانك و روزنامه نگار كار كرد. و در سال ۱۹۳۱ به چرنوويتزبازگشت تا به مادر بيمارش برسد.

او از ۱۷ سالگى دفتر خاطرات مى نوشت و اشعارش را نيز در اين دفتر جمع آورى مى كرد. آشناييش با ناشر و نويسنده Alfred Margul-Sperber كه كاشف اشعار او بود، به چاپ اولين دفتر شعرش بنام رنگين كمان در سال ۱۹۳۹ كمك كرد. از سال ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۴ شهر چرنوويتز به اشغال نازى ها در آمد. يهوديان اين شهر مى بايست در گتوها، محلات بسته و تنگ زندگى اجبارى يهوديان، زندگى كنند. او به همراه مادر و برادرش و تنى چند از نزديكان در شرايط بسيار سخت در يك زير زمين زندگى مى كرد. با جسمى كاملا خسته و بدرد آلوده و مجروح او از جمله ۵۰۰۰ يهودى بود كه از مجموع ۶۰۰۰۰ نفر يهودى اين شهر جان سالم بدر برده و توسط نيروهاى روسى نجات داده شدند و Bukowina به اوكرايين شوروى الحاق گرديد . بعد از آن هم او به عنوان آلمانى و نه فقط يهودى در آنجا زندگى راحتى نداشت و دوباره به امريكا رفت و به عنوان منشى و مترجم مشغول به كار شد.

رزه آوسلندر اشعار شاعره آلمانى Else Lasker Schüler را به انگليسى ترجمه كرد و خود نيز اشعارى به انگليسى نوشت. اما تبعيد هميشه تبعيد است و مهاجرت باقى مى ماند. تنهايى وخستگى او را به بازگشت ترغيب كرد. درسال ۱۹۶۵ در وين دومين دفتر شعرش را در سوگ مرگ دوست نويسنده اش Eliser Steinbarg به نام تابستان كورمنتشركرد.
او رويايش زبان آلمانى بود و در ديدار با Paul Celan اشعارشان را براى هم مى خواندند. سلان مرگ را استادى از آلمان خوانده بود، رزه نوشت:
آنان آمدند
با پرچم ها و تپانچه هاى گزنده
ماه و تمامى ستارگان را گلوله باران كردند
تا آن كه نورى براى مان باقى نماند
تا آن كه نورى به ما مهر نورزد
ما خورشيد را در آنجا به گور سپرديم
كسوف بى پايانى بود

به دنبال آن در سال ۱۹۶۷ رزه آوسلندر سومين كتابش را منتشر مى كند. او هر شعر را آوايى مى نامد براى فراخوان ديگران. اما در اين هياهوى الفاظ كمند كسانى كه واژگان آهسته او را بشنوند. او زندگيش را در شعر مى نويسد و حقيقت به شعر زندگش اش تبديل مى شود. در زمانى كه سرزمين پدريش در آتش جنگ و كوره هاى آدم سوزى سوخته او در سرزمين مادرى، زبان، پناهگاه خود را مى يابد.
سرزمين پدرى ام مرده است
او را به خاك سپردند
در آتش
من در سرزمين مادريم مى زيم
در واژه

اشعارش بازگشت به گذشته نيستند، يك رستاخيزند و آينه اى از درد و رنج زندگى را بيان مى كنند.
من
در زير خاك نيز
زندگى خواهم كرد
زمين مرا در خود مى گيرد
نگاه مى دارد
و در تنفس او
ما با يكديگر رشد مى كنيم

از رزه آوسلندر بيش از ۳۰۰۰ شعر چاپ و منتشر شده است. او از شاعران معروف معاصر آلمانى است. لازم به يادآورى است كه تعدادى ازاشعاراو توسط آقاى داريوش مرزبان ترجمه و توسط بنياد رزه آوسلندر در آلمان در سال گذشته به چاپ رسيده است.