1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

رمان ”زندگی دروغین“ اثر اوته شويب

پرويز حمزوى۱۳۸۵ تیر ۲۴, شنبه

۶۰ سال پس از پایان جنگ جهانی دوم هنوز داستانهای غم‌انگیز آن و پیامدهایش پایان نیافته‌اند. هنوز از زخم‌های کهنه خون می‌چکد و هنوز کودکان دیروز، که پدران خود را بدرستی نشناخته‌اند، از آنچه روی داده و از آنچه سرنوشت‌شان را دگرگون کرده است رنج می‌برند. «اوته شویب Ute Scheub»، یکی از کودکان دیروز و روزنامه‌نگار امروز است که با نوشتن رمان «زندگی دروغین Das falsche Leben» کوشیده است تا از بار سنگین خود بکاهد.

https://p.dw.com/p/A6FT
عکس: AP

اوته شويب در رمان خود از مردی سخن می‌گوید که زمانی در رایش سوم نازی دوآتشه بوده و رویای پیشرفت و دست یافتن به مقامهای بالا را در سر می‌پرورانیده است. اما اکنون پس از جنگ در جامعه‌ای که از بنیاد دگرگون شده است دیگر نمی‌تواند زندگی کند و نمی‌تواند آرامش خود را بدست آورد. مردی‌ست که خسته و روان‌پریش از جنگ بازگشته است و آنگاه که از عشق پدری سخن می‌گوید، سخنانش درهم و آشفته است. اما هیچ یارای آن را ندارد که کودکانش را، حتا برای یک لحظه، درآغوش بگیرد. چیزی از درون او را می‌خورد و مسخ‌اش می‌کند.

در او نشانه‌هایی دیده می‌شوند که نشان می‌دهند که اکنون با نگاه انتقادی به جنگ می‌نگرد. از اینروی در تظاهرات علیه جنگ و علیه تجهیز سلاح دوباره شرکت می‌کند و حتا دیگران را تشویق مى‌كند که از رفتن به خدمت سربازی سرباززنند. با این همه در درونش موجی خروشان است، اما هیچکس نمی‌داند که در مغز او و در ذهن او چه می‌گذرد. آروزهای خود را که در رایش سوم در سر می‌پرورانیده است، اکنون نقش برآب می‌بیند. روز به روز خاموش‌تر می‌شود و اغلب در این سکوت و خاموشی روی نیمکت دراز می‌کشد و به سقف اتاق می‌نگرد. دخترش گمان دارد او از آن رنج می‌برد که نمی‌تواند به گناهان خود اعتراف کند.

سرانجام مرد دست به خودکشی می‌زند. هنگامی که پدر خودکشی می‌کند، دختر ۱۳ساله است. با مرگ پدر احساس سبکی و احساس آرامش می‌کند. پدر اما مرگ خودخواسته‌اش را پیشاپیش برنامه‌ریزی کرده بوده است. در مجموع در ۱۴ نامه، که هرکدام آشفته‌تر و ناخواناتر از دیگری‌ست، به خودکشی خود اشاره کرده بوده است. این نامه‌ها را دخترش ۳۵ سال پس از آن در اتاق زیرشیروانی خانه‌شان بازمی‌یابد. دختر از خواندن آنها خشمگین و برآشفته است، زیرا در هیچکدام از نامه‌هایی که پدر بعنوان خداحافظی با زندگی نوشته است، هیچ نشانه‌ای از تاسف در پیوند با کارهایی که انجام داده است به‌چشم نمی‌خورد.

هراندازه که دختر بیشتر نامه‌ها را می‌خواند، کمتر این مرد را که پدر او بوده است می‌شناسد و به همان اندازه نیز، این آرزو در درون او بیشتر موج می‌زند که دریابد پدرش که بوده است. در بررسی‌ها و پژوهشهایی که انجام می‌دهد و با کاوش در زندگی پدر چیز زیادی دستگیرش نمی‌شود.

پرونده‌های گردان توپخانه آلمان که پدرش در آن خدمت می‌کرده است نابوده شده‌اند. تنها چیزی که برای دختر برجای مانده است ۲ نشان نظامی‌ست. دختر تنها به این واقعیت پی برده است که گردان توپخانه آلمان در ایتالیا بیش از ۶۰۰ روستا را به ویرانی کشانیده است و افزون بر کشتار بیشمار پارتیزانهای ایتالیایی، بیش از ۱۰هزارتن غیرنظامی را نیز قتل‌عام کرده است.

«اوته شویب» می‌گوید، زمانی دراز با این پرسش خویشتن را رنج می‌داده است که با وجود همه این اسناد که نشان از شرکت پدرش در قتل‌عام زنان و کودکان می‌دهند، چگونه می‌توانسته است وجدان خود را آرامش بخشد. هنگامیکه پدر خودکشی کرد، دختر هیچ برمرگ او نگریست، زیرا او برایش بیگانه بود و هنوز هم بیگانه مانده است. می‌گوید، پدر هرگز درباره انگیزه‌هایش سخنى برزبان نمی‌آورد. گویا او یادهایش را در سینه‌اش همچون در گاوصندوقی پنهان کرده بوده است و چنین می‌نمود که گویا رایش سوم هرگز وجود نداشته است. نه هیتلر، نه جنگ جهانی دوم و نه همه‌ی آن مردگان در جنگ!

چنین می‌نماید که رمان «زندگی دروغین» سرنوشت هزاران تن از کودکان دیروز را، فرزندان سربازان دوران جنگ را بازگو کرده باشد، زیرا بسیاری از خوانندگان این کتاب در نامه‌هایی که به «اوته شویب» نوشته‌اند، پرسیده‌اند از کجا پدرشان را می‌شناسد.