روشنفكر و روشنفكرى از ديد ادوارد سعيد، ادبيات شناس و متفكر صاحبنام
۱۳۸۲ بهمن ۲۰, دوشنبهد آورده است.
ادوارد سعيد معتقد است روشنفكر بايد مزاحم، مخالف و حتا ناخوشايند باشد. روشنفكران افرادى هستند برخوردار از هنر عرضه كردن، خواه از طريق گفتن يا نوشتن يا آموختن يا شركت در برنامه هاى تلويزيونى.
او با استناد به گفته ى «ژان ژنه» نويسنده قرن بيستم مى گويد: از همان لحظه كه مقالاتى را در جامعه منتشر كرديد، وارد زندگى سياسى شده ايد. بنابرانى اگر مى خواهيد سياسى نباشيد، مقاله ننويسيد و سخنرانى نكنيد. سعيد معتقد است سياست در همه جا حضور دارد. از شر آن نه مى توان با پناه بردن به حوزه ى هنر و انديشه ى ناب نجات يافت و نه با پناه بردن به حوزه ى عينيت بى طرفانه و نظريه ى استعلائى در امان ماند.
او نخستين نشانه هاى روشنفكرى را در رمان هاى نويسندگان قرن نوزدهم و اوايل قرن بيست مى بيند. شخصيت «بازارف» در كتاب «پدران و پسران» «تورگنيف» و يا «استيون ارجويس». استيون مى گويد به چيزى كه ديگر اعتقادى به آن ندارم خدمت نخواهم كرد. خواه آن چيزها خانواده من باشد يا سرزمين يا كليساى من. من خواهم كوشيد در دفاع از خود از سلاح هايى استفاده كنم كه خود آنها را مجاز مى دانم. يعنى از سكوت، تبعيد و زيركى. بازارف كار مخالفت با استانداردهاى زندگى را تا آنجا پيش مى برد كه «آنا» زن مورد علاقه او مى گويد: با او بودن مثل تلوتلو خوردن بر لبه ى ورطه اى هولناك است.
سعيد به هرحال روشنفكر را از آن زمانه ى خويش مى داند. و به سبب همين شرايط زمانه است كه «سارتر»، سارتر مى شود. روشنفكر كسى است كه با وجود تمام موانع ممكن پيامش را با صراحت به گوش مخاطبان خود مى رساند. و به اين ترتيب طبيعى است كه جاى روشنفكر هميشه در مرز تنهايى و هم پيمانى است.
سعيد يك وجه تمايز نيز مابين روشنفكران قايل است و آن حيطه ى روشنفكرى آنان است. يعنى روشنفكر اروپايى با روشنفكر آسيايى و امريكايى تفاوت بسيار دارد. بدين ترتيب مى بينيد كه ما از تعداد اندكى از روشنفكران با ويژگيهاى يادشده برخورداريم.
الهه خوشنام