1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ریشارد واگنر؛ آهنگساز نویسنده و نویسنده عاشق‌پیشه

اسکندر آبادی۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه

دويست سال از زادروز ريشارد واگنر، یکی از شناخته‌ترین و شايد بحث‌برانگيزترين آهنگسازان آلمان می‌‌گذرد. در سال جاری به ياد واگنر چندين كتاب و مقاله انتشار یافته است و مراسم گوناگونی در آلمان برگزار می‌‌شود.

https://p.dw.com/p/18XNz

۲۲ ماه مه (اول خرداد) مصادف است یا دویستمین سالروز تولد ريشارد واگنر موسیقی‌دان، کارگردان تئاتر، مقاله‌نویس و یکی از بحث‌انگيزترين آهنگسازان سبك رومانتيسم موسيقی آلمان. امسال در آلمان به ياد يا بر ضد واگنر برنامه‌های گوناگون‌ بحث و گفت‌وگو و مراسم مختلفی برپا می‌شود و آثار او در بزرگ‌ترین سالن‌های اپرا و موسیقی آلمان به نمایش در می‌آیند.

اوایل ماه مه امسال اجرای اپرای "تانهويزر" Tannhaeuser واگنر و ربط اين اثر به جنايات نازی‌ها باعث شد كه ده‌ تماشاچی در تالار شهر دوسلدرف بيهوش و به بيمارستان منتقل شوند.

مجموعه ی آثارریشارد واگنر افزون بر ۱۱۳ اثر موسيقی در زمينه‌های گوناگون اپرا، ترانه‌های چندآوايی، سونات و سمفونی، ۱۶ جلد كتاب در زمينه‌های تئوری موسيقی، ادبيات و سياست را دربر می‌گيرد.

او به گفته‌ی موافقان و مخالفانش، موسيقی بيانگر سده‌ی نوزدهم ميلادی را به اوج رساند و كلام و موسيقی را به بهترين وجه درهم آميخت.

اگر تا پيش از واگنر ملودی، پايه‌ی اصلی موسيقی كلاسيك به شمار می‌آمد، با او و پس از وی هارمونی نيز از پايه‌های اصلی بيان آهنگين به حساب می‌آ‌يد تا جايی كه بحث درباره‌ی "آكورد تريستان" يعنی موسيقی چندآوايی‌ای كه واگنر برای اپرای "تريستان و ايزولده" خود آفريد، هنوز به پايان نرسيده است.

آغاز كار و جوانی

ريشارد واگنر در ۲۲ مه ۱۸۱۳ در شهر لايپزيگ در شرق آلمان زاده شد. او فرزند نهم خانواده بود. سال تولدش سال جنگ و شكست ناپلئون بناپارت در مقابل آلمان و روسيه بود. در شش ماهگی پدر و در ۷ سالگی ناپدری مهربانش لودويگ گاير را از دست داد و از آن پس كشيش هنردوستی به نام وتسل Wetzel چند سالی تربيت او را به عهده گرفت.

بدين ترتيب واگنر هنر را از خانواده به ارث نبرد. شايد همين دليل برجستگی كار او در اپرا و موسيقی دراماتيك يا حتی موسيقی تئاترال باشد در حاليكه او ترانه‌ها، مارش‌ها و قطعاتی برای پيانو نيز ساخته است.

Portrait Richard Wagner
ریشارد واگنرعکس: dapd

همسر دومش كوزيما كه دختر آهنگساز بنام آن زمان فرانتس ليست و خود پيانيست چيره‌دستی بود، نوشته كه ريشارد واگنر برای آفرينش يك قطعه، همواره نيازمند تجسم تصوير مشخص يك صحنه بوده است. او هرگز نمی‌توانسته موسيقی مجرد يا "هنر برای هنر" بيافريند.

واگنر از تربيت موسيقايی در كودكی و آموزش بلندمدت آكادميك اين فن در دانشگاه محروم بود. شايد به همين دليل با ساختن آثار پرطمطراق همواره در پی جبران اين كمبود می‌گشت. او نخست خود سروده‌های اپراهايش را می‌ساخت و سپس برای صحنه‌های مشخص، آهنگ‌هايی می‌نوشت.

هنگامی كه ریشارد واگنر در ۱۸ سالگی به مدرسه ی عالی موسيقی لايپزيگ راه يافت، هنگامه‌ی شورش‌ها و انقلاب‌های شهروندان آلمان عليه فئودال‌ها و نظم پيشين، در اوج خود بود.

تأثير جنبش دموكراتيك وحدت‌خواهان آلمان كه در سال ۱۸۴۸ به اوج خود رسيد، بر واگنر و كارهايش چنان ژرف بود كه شايد بتوان شهرت و اعتبار او را مديون اين جنبش دانست.

فرار به سوئیس

در سال ۱۸۴۹ واگنر در شهر درسدن در شرق آلمان می‌زيست و به همراه روشنفكران انقلابی می‌كوشيد در راه برچيدن نظام پوسيده‌ی خانخانی، گام‌هايی بردارد. هرچند او مانند برخی روشنفكران همشهری‌اش مستقيما به نيروهای نظامی انقلابی نپيوست، ولی به اتهام تحريك مردم و برهم زدن نظم عمومی تحت پيگرد قرار گرفت و به سوئيس گريخت.

تأثير اين جنبش در آثار و كارهای واگنر تنها در اپرای بلند "حلقه‌ی نيبلونگن" كه به موضوع افول نظام اشرافی در سده‌های ميانه و غروب و نابودی خدايان پرداخته محدود نمی‌شود. اين تأثير حتا در ساختمان تئاتر خصوصی كه او در شهر بايرويت Bayreuth در جنوب آلمان برای اجرای سالانه‌ی كارهای خود با عنوان "فستيوال بايرويت" برپا ساخت نيز آشكار است. هدف واگنر اين بود كه در ساختمان اين تئاتر خبری از لوژهای ويژه و صندلی‌های رديف اول و دوم نباشد بلكه همه دايره وار در يك سطح بنشينند.

بماند كه اين فستيوال جايگاه و پايگاهی در مردم عادی پيدا نكرد و همواره محل تجمع دولتمردان و ثروتمندان و برگزيدگان سياسی و فرهنگی باقی ماند.



تقليد و استقلال هنری

صحنه‌ای از اجرای "حلقه‌ی نیبلونگ"، یکی از آثار معروف واگنر
صحنه‌ای از اجرای "حلقه‌ی نیبلونگن"، یکی از آثار معروف واگنرعکس: Palau de les Arts/cmajor-entertainment

واگنر نخستين آثار موسيقی‌اش كه قطعه هايی برای پيانو و كم و بيش تقليدهايی از فرانتس شوبرت و بتهوون بودند را در ۱۹ سالگی و زير سرپرستی نخستين استادش تئودور واينليش نوشت و اجرا كرد.

اما بذر برخی از آثار مستقل بعدی او مانند "پيش‌درآمد لهستانی" كه زير تأثير جنگ‌های لهستان عليه روسيه و آشنايی با يك اشراف‌زاده‌ی لهستانی ساخته شدند، در همين زمان پاشيده شد. آفرينش تنها سمفونی‌اش "سمفونی در دو ماژور" را نيز در همين سال‌ها يعنی از نوزده سالگی آغاز كرد كه آن هم تقليدی از بتهوون و هايدن بود.

در آستانه‌ی بيست سالگی بود كه بازيگری برادرش در تئاتری در لايپزيگ او را به فكر ساختن اپرا و آفرينش نخستين درام موسيقايی وی di feen يعنی "پريان" انداخت.

مارتین دلين در زندگينامه‌ی مفصلی كه به تازگی درباره‌ی واگنر منتشر كرده از سه روش ياد می‌كند كه آهنگساز برای خلق آثارش از آن پيروی كرده است: او نخست طرحی از ساختار اثر می‌ريزد كه حاوی مضمون و انگیزه‌های اثر است، سپس نقش اركستر و هماهنگی سازها و صداها را مشخص و دسته بندی می‌كند و سر انجام اين دو بخش را در اثری كامل با يكديگر می‌آميزد.

در سال ۱۸۴۷ واگنر بود كه برای نخستين بار، مقاله‌ای درباره‌ی رهبری اركستر نوشت و سبك نوی در اين زمينه بنا نهاد كه در آن رهبر افزون بر عصای خود با حركات و سكنات چهره، اركستر را هدايت می‌كند.

Richard Wagner
ریشارد واگنرعکس: dpa

واگنر و يهودی‌ستيزی

ریشارد واگنر۳۷ ساله بود كه در اوت ۱۸۵۰ بحث انگيزترين مقاله‌ی خود "يهوديت در موسيقی" را در "مجله ی موسيقی نو" منتشر و بدين ترتيب به انديشه‌های آزاديخواهانه‌ی خود پشت كرد. گفتنی است كه در سده‌ی نوزدهم يهودی‌ستيزی بیشتر جنبه نظری داشت و هنوز ابعاد عملی جنایت‌کارانه مانند دوران نازی‌ها را به خود نگرفته بود. یهودی ستیزان چپ و راست آزادانه در اين زمينه داد سخن می‌دادند و حتا ماركس در نوشتار "مسأله‌ی يهوديان" به عنوان انتقاد از قوم خود خدای يهوديان را پول و خدای جهان را خدای يهود، قلمداد می‌‌كند.

در چنين جوی است كه واگنر نيز انديشه‌های يهودی‌ستيزانه‌ی خود را آشكار می‌سازد و ادعا می‌كند كه "يهودی تا زمانی سروری می‌كند كه نيروی تلاش و كوشش ما را پول تعيين كند".

بدين ترتيب واگنر ماركس را دستاويز انديشه‌های خود قرار می‌دهد تا ديدگاه‌اش از او گذر كند و به يهودی‌ستيزی بيمارگونه تبديل شود.

هيتلر در يكی از سخنرانی‌هايش واگنر را سرمشق خود دانسته بود. تاريخدانان بسياری واگنر را در كسب اعتبار نازی‌ها در ميان مردم آلمان مسئول می‌دانند.

از سوی ديگر ريشارد واگنر در جوانی يار و همنشين ميخائيل باكونين بانی آنارشيسم و گئورگ هروگ Herweg هموند كارل ماركس بود و از اين دو شخصيت تأثير بسيار پذيرفت. در زمان سالخوردگی نيز او همواره بر ضد حكومت‌های مركزی داد سخن می‌داد و اصولا با نهادهای متمركز ميانه‌ای نداشت.

شايد بتوان واگنر را به عنوان فرزند دست راستی زمان خود يهودی‌ستيز شمرد، اما شايد زياده روی باشد اگر او را سرمشق و فراهم‌ساز ناسيونال سوسياليسم و جنايات هيتلری بدانيم. به نوشته‌ی واگنر شناس بنام آمريكايی پروفسور واينر، ريشارد واگنر بی‌گمان در آثار خود نيز يهودی‌ستيز است.

Bildergalerie Richard Wagner Karikaturen
كاریکاتوری از ریشارد واگنرعکس: picture alliance/akg-images

آثار واگنر در زمان نازی‌ها بيش از هر آهنگساز ديگر از رسانه‌ها پخش می‌شدند اما همان‌ها اپرای "پارسيوال" او را به علت گرايش‌های صلحجويانه‌ی مضمون آن، ممنوع اعلام كردند.

پيش به سوی شهرت

واگنر در سال ۱۸۵۰ از فرانس ليست آهنگساز و پيانونواز سرآمد اتريشی - مجاری خواست اپرای "لوهنگرين" او را به روی صحنه آورد.

ليست با آماده سازی و اجرای اين اپرا در شهر وايمار با حضور سرشناسان هنر و سياست، واگنر را در جهان هنر آن روزگار مطرح ساخت. "لوهنگرين" هنرمند نابغه‌ی تنهايی است در محيطی نابسامان. او نيازمند احترام نيست بلكه مشتاق عشق است. "لوهنگرين" شناخته‌ترين اپرای واگنر است. آميزه‌ايست از جنبه‌های عادی و زمينی با سويه‌های والای آسمانی. اين اثر چنان در جامعه‌ی فرهنگی آلمان جا افتاده كه آلمانی‌ها گاه امروز هم به‌جای "ای خدا" به نشان شگفتی، با الهام از اپرای "لوهنگرين" می‌گويند: «mein lieber Schwan) يعنی "ای قوی عزيز".

زندگی خصوصی و آخرين سال‌ها

این آهنگساز برجسته‌ آلمانی ۲۳ ساله بود كه برای نخستين بار با هنرپيشه‌ای به نام مينا پلانر ازدواج كرد اما دل پرشورش همواره برای آفرينش آثار نو در گرو عشق به معشوقه‌های ديگر می‌افتاد. بحث انگيزتر اينكه اين معشوقه ها بيشتر زنان همسردار بودند.

بدين ترتيب اوپرای "تريستان و ايزولده" را به ماتهيلده وزندونك Wesendonk و چند اثر گوناگونش را به همسر بعدی‌اش كوزيما فن بولو Cosima von Buehlow پيشكش كرد.

زندگی خصوصی‌اش در عشق‌های كوتاه و بلندمدت و تماس با برگزيدگان زمان می‌گذشت. برای نمونه چنان در دل پادشاه ايالت باواريا لودويگ جا باز كرده بود كه لودويگ در ۲۰ سال آخر زندگی آهنگساز، هزينه‌های كلانی از صندوق عمومی صرف او و اجرای آثارش كرد.

۶۳ ساله بود كه با كمك پادشاه لودويگ ملكی در شهر بايرويت خريد. از آن پس "فيستوال بايرويت" كه در اصل اجرای سالانه‌ی آثار خودش بود را در تالار تئاتر آن ملك برگزار كرد.

ريشارد واگنر در روز ۱۳ فوريه ی ۱۸۸۳ ميلادی هنگامی كه مشغول نوشتن مقاله‌ی "زنانگی در آدمی" بود، در بايرويت درگذشت اما بحث و مجادله درباره‌ی زندگی و آثار پر شر و شورش هنوز همانند زمان خودش ادامه دارد.

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه