1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سرایش شعر و زایش واژه‌ها<br> یادی از اینگر کریستینسن

۱۳۸۷ دی ۱۶, دوشنبه

اینگر کریستینسن درست دو روز پس از آغاز سال ۲۰۰۹ درگذشت. او از مهم‌ترین شاعران معاصر زن در اروپا به شمار می‌رفت و در شعر خود زبان را وادار به پذیرش الگوهای منظمی کرد که از تصادف تا نظامی ریاضی‌وار پیش می‌رفتند.

https://p.dw.com/p/GZ6N
عکس: AP

هنگامی که اینگر کریستینسن، زن شاعر دانمارکی، در سال ۲۰۰۶ جایزه‌ی "زیگفرید اونزلد" را دریافت کرد، بخشی از شعر بلند خود با نام ″دره‌ی شاپرک‌ها″ را به آلمانی و دانمارکی خواند. آخرین بخش این غزلواره‌ی جادویی که شکل یک تاج را می‌سازد، با چنین سطرهایی پایان می‌یابد: این مرگ است / که تو را با چشمان خویش / از بال شاپرک می‌نگرد.

گمان می‌رود برای نگارش چنین سطرهایی، مرگ به شکل "آپولو"، خداوند شعر در اساطیر یونان، با لباسی سیاه بر او ظاهر شده است. خبر درگذشت این شاعر دانمارکی، در روز دوم ژانویه ( ۱۳ دی)، دو هفته پیش از تولد هفتادو‌چهار سالگی، برای همه‌ی خوانندگان و دوستان او ناگهانی و تکان دهنده بود.

هر کس که ″دره‌ی شاپرک‌ها″ را بار دیگر به دست می‌گیرد یا دکلمه‌ی آن را روی دیسک گوش می‌‌دهد، عنوان فرعی آن را نیز بهتر می‌فهمد: "یک یادبود". بخش پایانی این غزلواره‌ی تاج‌گونه، در واقع یادبودی زودهنگام برای خود شاعر بوده است. او زمانی سروده بود: «مرگ / که می‌خواهد با چشمان خویش/ خود را در من بنگرد».

مجموعه‌شعر ″دره‌ی شاپرک‌ها″ که در سال ۱۹۹۱ به دانمارکی چاپ شد، آخرین شعرهای برجسته‌ی کریستینسن را برای خواننده و نیز وداع او را با شعر دربردارد که ابعاد آن نخست امروز درک می‌شود. دورس گرونبین، شاعر معاصر آلمانی، این مجموعه را اثری هنری در مرز کمال نامیده است.

احساس شادمانی بی‌نظیر

اینگر کریستینسن هرگز اصراری برای حضور در انظار عمومی نداشت. این زن صمیمی و متواضع، هرگز شاعرپیشگی خود را در کانون توجه قرار نداد و به نظر می‌رسید همیشه در پس شعرهای خود ناپدید می‌شود. او می‌‌گفت: «وقتی شعری می‌نویسم، گاهی به نظرم می‌رسد، این من نیستم که می‌نویسم؛ بلکه زبان خود به سخن می‌آید.»

مجموعه‌‌شعر "الفبا" از یک سو ریاضیات و زبان‌شناسی و از سوی دیگر زبان و زیست‌شناسی را به یکدیگر پیوند می‌دهد؛
مجموعه‌‌شعر "الفبا" از یک سو ریاضیات و زبان‌شناسی و از سوی دیگر زبان و زیست‌شناسی را به یکدیگر پیوند می‌دهد؛عکس: picture-alliance/ dpa

موضوع به همین سادگی یا هم‌زمان پیچیدگی است. در این میان، فقط نباید بیش از حد ندای حس اطمینان خاطر را ناشنیده گرفت که از بطن امکان باور امر برمی‌خیزد. همین حس، به هسته‌ی اصلی شعر راه می‌برد.

البته اینگر کریستنسن نیز برای رسیدن به این مهم راه طولانی‌ای را پیمود. او در سال ۱۹۳۵ در شهر "ویله" در دانمارک، در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمد. در دبیرستان، تنها شاگرد از طبقه‌ی فقیر به شمار می‌‌آمد. سپس به عنوان معلم در مدرسه‌ی ابتدایی به کار مشغول شد.

اگر مواجهه با نظریه‌ی زبانی نوام چامسکی نبود، او هم‌چنان در کنار تدریس، به نوشتن شعرهای لطیف و اخلاق‌گرا ادامه می‌داد. رویارویی با اندیشه‌ای که توانش زبانیِ فطری برای انسان و اصول همگانی و جهانی برای ساخت جمله (دستور زایشی) قائل است، بر رویکرد شعری او تأثیر گذاشت. به گفته‌ی کریستینسن این نظریه‌ی چامسکی احساس شادمانی بی‌نظیر و این یقین را به او بخشیده که زبان ادامه‌ی بی‌واسطه‌ی طبیعت است. او می گوید: «من نیز حق دارم، بی‌نهایت سخن بگویم؛ همان‌گونه که درخت برگ‌هایش را می‌رویاند. این مانند حق ویژه‌ای است که پیامدهای بسیاری برای زندگی و کارم داشته است.»

خلق جهانی نوین

کریستینسن پس از دو مجموعه شعر کوچک و یک رمان، در سال ۱۹۶۹ شعر بلندی با عنوان نه‌چندان جذاب ″آن″ منتشر کرد. اما انعکاس این مجموعه بسیار وسیع بود. این کتاب نخست با تیراژ ۵ هزار نسخه چاپ شد و با وجود ساختار شعری بسیاری پیچیده در کشور کوچکی چون دانمارک به سرعت کمیاب شد. این در حالی بود که از همه سو، پایان ادبیات و مرگ شعر را پیش‌بینی می‌کردند. باید اذعان کرد که این شاعر نیز تحت تأثیر جنگ ویتنام، اعتراض‌های دانشجویی و جریان صلح‌طلبی بود و دیدگاهی را می‌پسندید که روان‌گسیختگی را برای در‌هم شکستن ساختارهای اجتماعی مناسب می‌دانست.

او در مجموعه شعر ″آن″ نه تنها هرج و مرج را دیده و توصیف کرده، بلکه با اصل آهنگین و ریاضی‌وارِ نگارشِ خویش، بر آن چیره نیز شده است. او توانسته با الهام از نظریه‌ی چامسکی، زبان را، براساس اصول ریاضی، به ترکیبی موسیقایی گسترش بخشد، درست همان‌گونه که درخت برگ‌های خود را می‌رویاند. در مجموعه‌شعر ″آن″، عدد هشت به مثابه‌ی عدد جهان یا کیهان پدیدار می‌شود و به دلیل شباهت به نماد بی‌نهایت در ریاضیات، نماد بی‌کرانگی نیز به شمار می‌رود. این عدد در کتاب شعر کریستینسن، به مجموعه‌ی قانونی ریاضی در پاره-متن‌های شعر یا به گونه‌ای نظام الزامی زبان تبدیل می‌شود. اما همین قاعده نیز خود به نوعی آزادی تبدیل می‌شود. پیشرفتگی شاعرانه‌ی این مجموعه، زندان زبان روزمره و مفهومی را درهم می‌شکند و جهانی نوین پدید می‌آورد.

شاعر ریاضی‌دان

مجموعه‌شعر ″آن″، روایت تغزلی آفرینش و پیدایش زبان و جهان است؛ شعری درباره‌ی هر آن‌چه هست، شعری جهانی. این اثر، یک ابتکار زبانی با تلمیح به کمدی الهی دانته است. در این حین، شاعر درمیانه‌ی راه حس می‌کند که باید از ویرژیل در هزارتوی متن صرف نظر کند. او با این شعار، به خود شهامت می‌بخشد که باید با شور تمام پیش رفت و در این راه، برخی شعرها شبیه موسیقی بزمی می‌شوند. به این ترتیب، شعر ترجیعی ″اتاق رنگ شده″، شعر ″نامه‌ی آوریل″ که در آن از جابه‌جایی واژگان استفاده می‌شود، نمونه‌های بارز کار کریستینسن هستند.

اندکی بعد از این اثر، کتاب ″الفبا″، مهم‌ترین اثر کریستینسن و جوهره‌ی آثار او به چاپ می‌رسد. بسیاری از خوانندگان این کتاب را نوعی مکاشفه، پاره‌ای از یک زندگی شعله‌وار و نوعی انفجار و ظریف‌ترین نوع هنر می‌‌دانند. اما ریشه‌ی این تأثیرگذاری کجاست؟

مجموعه‌‌شعر "الفبا" از یک سو ریاضیات و زبان‌شناسی و از سوی دیگر زبان و زیست‌شناسی را به یکدیگر پیوند می‌دهد؛ از طرفی با کاربرد الفبا و از طرف دیگر با تأثیرپذیری از اصل ریاضیِ "دنباله‌ی فیبوناچی" که بر اساس آن در سری عددها، غیر از دو عدد اول، همگی اعداد از جمع دو عدد قبلی خود به‌دست می‌آید. کریستینسن در شعر خود، این دو اصل را خلاقانه با یکدیگر پیوند می‌دهد. براساس "اصل فیبوناچی"، سطرها به نسبت حروف کلمه‌ی آغازین نوشته می ‌شوند و مصراع‌های مربوط، به سرعت بیشتر می‌شوند. از نظر این شاعر، شعر نباید تنها مانند درختی بارور برگ دهد، بلکه باید مانند کیهان انفجاری در آن رخ دهد. شاعر در شعرهای این مجموعه نظاره‌گر فاجعه و هم‌چنین زیبایی‌هایی جزئی است.

سنگ قبر نوشته‌ی بی‌نظیر

کریستینسن زمانی گفته بود چیزی نیست که شاعر نتواند به آن برسد. منظور او سخنان اتفاقی‌ای بوده که می‌توانند ضروری شوند و وضعیتی رازآمیز پدید آورند که «جهان بیرون و درون در آن حاضرند، آن‌گونه که انگار هرگز از یکدیگر جدا نبوده‌اند. شعر می‌تواند تا این حد پیش برود.»

کارهای آغازین کریستینسن عنوان‌های بسیار ساده‌ای مانند ″روشنا″ یا ″علف″ دارند. شعر ″علف″ با نامیدن امیدی آغاز می‌شود که کریستینسنِ دوران متأخر، دیگر قادر به درک آن نبود: «کبوترها در کشتگاه بزرگ می‌شوند / باید بار دیگر از زمین برآیی.» این سطر نیز سنگ قبر-نوشته‌ای بی‌نظیر به دست می‌دهد.