1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سرمای بحران آفرین!

مهیندخت مصباح۱۳۸۶ دی ۲۰, پنجشنبه

کاهش دمای هوا به ۱۰ تا ۱۷ درجه زیر صفر در تهران و بارش برف زندگی در این شهر را نیمه فلج کرد. با این سرمای بی‌سابقه، گردش کار و امور دربیشتر شهرها مختل شد. چند شهروند از مشکلات و مشاهدات خود در روزهای یخی می‌گویند.

https://p.dw.com/p/Cnef
برف و سرما در ایران زندگی روزمره را مختل کرده است.عکس: AP

لغو پروازها

برف و سرما، در درجه اول موجب لغو کلیه پروازهای داخلی و بین المللی در ایران شد. تردیدی نیست که دیر رسیدن از هرگز نرسیدن بهتر است، اما آماده نبودن مسئولان فرودگاه امام خمینی تهران و دستپاچگی شرکت‌های مسافربری، مسافران پروازهای خارجی را سرگردان کرد.

یک شاهد عینی: «پروازها در حالی کنسل می شدند که برخی مسافران را ۹ساعت در هواپیما نشانده و بعد پیاده کرده بودند. هیچ‌کس اطلاعات درست نمی‌داد. کسی نبود که به مسافران خارجی به زبان انگلیسی توضیح بدهد. وضعیتی غیرانسانی بود. در تمام راهروهای فرودگاه، مردم پتو انداخته و خوابیده بودند. من هم تصمیم گرفتم در فرودگاه بمانم و به خانه برنگردم. با بدبختی چند کارتن گیر آوردم و زیرم انداختم. به ما گفتند بروید در نمازخانه بخوابید. آنجا یک اتاق کوچک بود پر از آدم. یک لیوان آب به ما نمی‌دادند. دستشویی ها کثافت بود و نمی‌شد پا در آنها گذاشت. آب و فاضلاب جمع شده بود. اگر کسی هنوز پول ایرانی داشت، باید می‌رفت جایی در فرودگاه پیدا می‌کرد چیزی می‌خرید و می‌خورد. هیچ‌گونه سرویسی از طرف فرودگاه یا خطوط هواپیمایی به مسافران داده نمی‌شد. حتی تمام شعبه‌های این شرکت‌ها را بستند و کسی دیگر حتی با ما حرف نمی‌زد. چقدر در فرودگاه دعوا و زد و خورد شد. چند نفر ناراحتی عصبی و قلبی پیدا کردند. فکر کنید عده ای با بچه کوچک در این شرایط بودند.»

تعطیلی مدارس و ادارات

مراکز آموزشی و کاری دولتی تعطیل اعلام شدند. حضور طولانی و بدون برنامه دانش‌آموزان در خانه، باری شد بر دوش والدین.

مادر دو فرزند: «این تعطیلی‌ها، اولین مورد نبود و پارسال هم برای عید فطر همین‌طور شد. بچه‌ها برنامه ندارند. امتحان‌ها هم ملغی شده و کسی درس نمی‌خواند. تمام مدت دارند در خانه بازی می‌کنند یا فیلم می‌بینند. هیچ چیز مثبتی از تعطیلات نمی گیرند. این در زندگی خانواده‌ها هم اختلال ایجاد می‌کند چون بچه‌ها تمام مدت خانه هستند اما بدون برنامه و کلافه....»

یک آموزگار: « بسته شدن مدرسه‌ها با توجه به تعطیلات طولانی نوروز و تابستان بی‌مورد است. من باید پس از تعطیلی، به بچه‌ها بیشتر فشار بیاورم تا جبران عقب ماندگی شان بشود. دولت باید توجه داشته باشد که آموزش پرورش در این مواقع آسیب نبیند. الان موقع امتحانات بود و من اصلا راضی نیستم که شاگردان درخانه‌ها باشند.»

قطع گاز در شهرها

در این میان، گاز استان‌های شمالی کشور نیز قطع شد. گازی که از ترکمنستان وارد می‌شود و گویا به دلیل مسائل مربوط به بهای آن، مسدود شده است.

یک صنعت‌گر: «قائم شهریک هفته گاز نداشت. گاز بابل تقریبا نیمه تعطیل و نیمه پیلوت بود. شهرک‌های صنعتی منطقه تقریبا تعطیل شدند. کارخانجاتی که با گاز کار می‌کنند، دچار اختلال شدند. به خاطر نبود گاز و سوخت جایگزین، خیلی نانوایی‌ها در شهرهای شمالی تعطیل بودند. در گرگان، نان به هفت هشت برابر قیمت رسید. نان پنجاه تومانی به هفتصد تومان رسید. مردم در پلوپز و آرام‌‌پز غذا درست کردند. نمی توانستند حمام کنند. آب گرمی وجود نداشت.»

خوابیدن واحدهای تولیدی

بسیاری شرکت‌ها و کارگاه‌های صنعتی که در حاشیه تهران واقع شده اند، به دلیل مشکلات آمد و شد و دیرکرد کارکنان خود، نیمه تعطیل شدند.

مدیر یک کارگاه صنعتی: «همکاران ما همگی دو سه ساعت تاخیر داشتند. به دلیل سرمای فوق العاده در کارگاه و به خاطر مشکل سوخت، راندمان کارما خیلی پایین آمد. زیان های اقتصادی این روزها الان قابل محاسبه نیست، اما بسیار وسیع است.»

تعطیلی برای اندوختن سوخت

مردم میان خود زمزمه می کنند که تصمیم دولت برای تعطیلی اداره‌ها و مدارس به منظور صرفه جویی در مصرف گاز بوده وگرنه برف و یخبندان آنچنان سنگین نبود که نتوان در سطح شهر تردد کرد.

یک کارمند: « اگر قرار بود با هر برف و زیر صفر شدن دما، همه جا تعطیل شود، نصف دنیا باید در زمستان و پاییز می‌خوابید. خیابان‌ها از نظر رفت و آمد مشکلی ندارند و سختی عبور و مرور، تنها چند ساعت اول بود. راه‌های اصلی پاک است و تنها این پیاده‌روها هستند که هنوز برف و یخ دارند. صرف اینکه بچه‌ها زمین می‌خورند و مشکلی پیش می‌آید، منطقی به نظر نمی‌رسد. همه می‌‌گویند برای پایین آوردن مصرف گاز اداره‌ها و مدارس بوده که آنها را تعطیل کرده‌اند. »

مرگ در کولاک

اما برخلاف تعطیل کردن امور در شهرها، دولت هشداری به مسافران جاده‌ها نداد. جاده ها را پاکسازی نکرد یا نبست.

یک مکانیک: «یکی از همکاران ما برای تخلیه بار به تاکستان قزوین رفته بود. سه روز در برف گیر کرده و شب ها در مسجد خوابیده بود. وقتی برگشت، حالش خیلی گرفته بود. گفت جنازه جابه جا کرده است. چند نفرپشت برف و کولاک، از سرما مرده‌اند. تعدادی زخمی در پی تصادف و جابه جا نشدن خودروها، فوت کرده‌اند. با توجه به امکانات هواشناسی، می‌شد پیش بینی کرد که چنین کولاک و یخبندانی می شود. دولت می توانست جاده‌ها را ببندد یا توصیه کند که مردم در این هوا در جاده های بیرون شهری تردد نکنند.»

فقر آموزش عمومی

مردم از کم کاری رسانه‌ها برای آموختن شیوه های درست مواجهه با مشکلات ناشی از سرما و یخبندان گله می کنند.

یک دبیر: « تنها دو یا سه مورد در رادیو و تلویزیون گفته‌اند که برف‌ها را طوری پارو کنید که روی سیم‌های برق نریزد و آنها را پاره نکند. من به چشم خودم دیدم که یک مغازه‌دار داشت جلوی مغازه‌اش را با آب داغ می شست. در حالی‌که پنج دقیقه بعد همان آب، دوباره یخ می‌بندد و عین آینه می‌شود. آموزش خیلی کم داده می‌شود.»

یک کتابدار: «تنها هشدار می‌دهند که در مصرف گاز صرفه جویی کنید. مدام در رادیو و تلویزیون گفته می‌شود با بستن یک شعله گاز یا کم کردن درجه حرارت شوفاژخانه می‌توانید به کسانی که بدون گاز مانده‌اند، کمک کنید. حتی نمی‌گویند لوله‌های آب که بیرون است یا کنتورهای آب را بپوشانید تا نترکند. شهرداری نمک و شن در خیابان‌ها نمی ریزد و مردم هم خودشان اغلب نمی دانند که این چقدر برای لیز نخوردن موثر است.»