1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سفر رئيس جمهور آمريكا به اروپا

۱۳۸۳ اسفند ۴, سه‌شنبه

ديدار رئيس جمهور امريكا جورج دبليو بوش از چند كشوراروپائى و سخنرانى وى در مركز ادارى اتحاديه اروپا در بروكسل در رسانه هاى گروهى اروپا انعكاس وسيع يافته و موضوع سرمقاله هاى اغلب روزنامه ها است.

https://p.dw.com/p/A5mU
عکس: AP

روزنامه آلمانى »دى ولت«(Die Welt) چاپ برلين در اينباره چنين اظهار نظر كرده است: سخنرانى رئيس جمهور آمريكا خطاب به ملتهاى اروپا در حد اعلاى صميميت و دوستى و صراحت و حاكى از قصد همكارى و معاضدت بود. جورج بوش نه تنها اعضاى پيمان ناتو و اتحاديه اروپا را طرف خطاب قرار داد، بلكه در صدد جلب دوستى آنها و فرد فرد مردم اروپا و همه جوامع اروپائى برآمد كه مخصوصآ قسمت اخير، يعنى تلاش براى جلب دوستى مردم و جوامع اروپائى تا بحال كمتر در گفتار و رفتار او ديده شده بود. قبل از بوش هم هيچيك از روَساى جمهور آمريكا از سازمانهاى اتحاديه اروپا در بروكسل ديدن نكرده بود. اين ديدار بوش نشانه اهميتى است كه كاخ سفيد واشنگتن يعنى دستگاه رهبرى آمريكا از مدتى قبل براى اتحاديه اروپا قائل ميشود.

روزنامه انگليسى »ديلى ميرور«(Daily Mirror) چاپ لندن در همين زمينه چنين آورده است:
علت سردى استقبال از رئيس جمهور آمريكا در بروكسل فقط برف و سرماى زمستان نبود، و براى از بين بردن فاصله و برودت در روابط آمريكا و اروپا، كه بخاطر جنگ جورج بوش با عراق بوجود آمده، چيزى بيش از كلمات محبت آميز لازم است. بهتر از حرف در شرايط فعلى اين خواهد بود كه وى، يعنى بوش قول دهد كه ايران يا سوريه را هدف حمله نظامى، يا با اين فكر در مد نظر قرار نخواهد داد. گذشته از آن اروپائيان از آمريكا انتظار مشاركت و فعاليت بيشتر در زمينه حفظ محيط زيست دارند و مايلند كه بوش قول جدى دهد كه آمريكا به آلوده كردن محيط زيست و هوا پايان خواهد داد. بديهى است كه نزديك شدن دوباره آمريكا و اروپا به يكديگر امرى است مهم، ولى دو صد گفته چون نيم كردار نيست.

در روزنامه »فرانكفورتر آلگماينه تسايتونگ«(Frankfurter Allgemeine Zeitung) در اينباره چنين ميخوانيم: بديهى است كه در آينده هم بين آمريكا و اروپا در زمينه روشها و اولويت ها مشاجره بوجود خواهد آمد، مثلآ در مورد ايران جهان غرب با آزمايشى تازه روبرو است. ولى اين مسئله با وجود حساسيت زيادى كه دارد، واقعآ موضوع تعيين كننده نيست، بلكه مهم آنست كه آيا آمريكا واقعآ حاضر است شركا و متحدين خود را بطور شايسته درتنظيم برنامه كارهاى مربوط به هردوسوى اقيانوس اطلس، يعنى اروپا و آمريكا، مشاركت دهد و بزودى براى آنها نقشى همراه بانفوذ قائل شود يانه؟ در آنصورت اروپا هم بايد بسهم خود نظرات و مصالح آمريكا را در نظر بگيرد ووقتى بوش آزادى و دمكراسى را شروط اصلى صلح ميخواند، از او كناره نگيرد.

روزنامه فرانسوى »لا تريبون«(La Tribune) چاپ پاريس در همين مقوله چنين نگاشته است:
بنظر ميرسد كه رهبران سياسى اروپا مقهور جاذبه لطف و ظرافت دو شخصيت طراز اول آمريكا، يعنى وزير خارجه، خانم كوندوليزا رايس و سپس رئيس جمهور آمريكا جورج دبليو بوش شدند، و بايد هم همينطور ميشد، زيرا تلاش مشهودى كه اكنون از طرف آمريكائيها براى تحكيم روابط خود با اروپائيان انجام ميگيرد، شايسته آنست كه مورد قدردانى قرار گيرد. هر دو طرف ميتوانند از آشتى و دوستى با يكديگر سود ببرند، شايد اروپائيان بيش از آمريكا. قهركردن با تنها ابرقدرت باقيمانده در جهان به نفع اروپا نيست، مخصوصآ از آنجهت كه آمريكا براحتى ميتواند آسيا را جانشين اروپا كند.