1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سياست جديد آلمان در قبال آمريكا

۱۳۸۵ اردیبهشت ۱۸, دوشنبه

چند روز بعد از پايان سفر خانم آنگلا مركل، صدر اعظم آلمان به آمريكا، رسانه‌هاى آلمانى مصاحبه ى جرج بوش، رئيس جمهور امريكا را پخش كردند. محتواى سخنان بوش چنين است: مخالفت آلمانى‌ها با جنگ آمريكا در عراق بى‌ثمر بود و اكنون آلمان تصميم دارد در ارتباط با بحران ايران در كنار ايالات متحده ى آمريكا قرار گيرد. تفسير پتر فيليپ، مفسر و كارشناس راديو صداى آلمان، در اين مورد.

https://p.dw.com/p/A4yo
عکس: AP

در آلمان سفر خانم آنگلا مركل، صدر اعظم اين كشور به واشنگتن، با شور و شعف فراوان دنبال شد. بسيارى گفتند كه خانم مركل به دقت مى‌داند كه چگونه بايد بالاترين مقام ايالات متحده‌ى آمريكا را به سوى خود جلب كرد. آنها پيروزى بزرگ در اين ديدار را در آن ديدند، كه صحبت سران دو كشور حتا بيشتر از زمان مقرر تعيين شده ادامه يافت. آنها هورا كشيدند كه خانم مركل موفق شده است به بوش بگويد كه آمريكائيان مى‌توانند در آلمان سرمايه گذارى كنند و در مقابل پرزيدنت بوش نيز موافقت كرده تا به آلمان بيايد و به حوزه‌ى انتخاباتى خانم مركل نيز سرى بزند.

اما آنچه موافقان اين ديدار نمى‌گويند و در موردش سكوت مى‌كنند اين است كه رئيس جمهور آمريكا سرانجام موفق شده تا موافقت آلمان را نيز به سياست خارجى‌اش جلب كند و به همين علت هم حاضر شده در مصاحبه‌اى تلويزيونى شركت كند و در روزنامه آلمانى Bild am Sonntag به سوالات خبرنگارى پاسخ گويد.

براى بوش ديگر مسئله‌ى جنگ عراق و شركت نكردن آلمان در آن مطرح نيست. اين مسئله‌اى ست كه به گذشته تعلق دارد. اكنون بحران اتمى ايران مطرح است و بوش محتاج هر گونه كمكى‌ست براى تاييد سياست خارجى‌اش.

رئيس جمهور آمريكا در چين و روسيه اين كمك را نيافته و به همين جهت است كه اكنون روسيه را مورد انتقاد قرار داده است. گفته مى‌شود كه در روسيه دمكراسى رعايت نمى‌شود، اما همه مى‌دانند كه تغيير محسوسى در روند سياسى در روسيه اتفاق نيفتاده و در اين كشور در بر همان روال سابق مى‌گردد.

در چنين شرايطى كه روسيه به همراه چين مهم‌ترين سد سياست خارجى آمريكا در رابطه با ايران گشته‌اند، خانم آنگلا مركل، صدر اعظم آلمان، اطمينان مى‌دهد كه كشورش استراتژى سياسى آمريكا را پشتيبانى خواهد كرد.

گفته مى‌شود، دو طرف خواستار حل مشكل ايران از طريق ديپلماتيك هستند، اما مگر مشخص نيست كه ديپلماسى به رسم كاخ سفيد معنايش كوتاه آمدن و تسليم طرف مقابل آمريكاست و در صورتى كه چنين تسليمى ديده نشود، همان طور كه در سياست ايران نيز در حال حاضر ديده نمى‌شود، پس بايد آمريكا در شرايط اضطرارى، با حمله‌اى نظامى مشكل را حل كند.

اما اين سوال مطرح است كه آيا دولت آلمان واقعا موافق چنين سياستى ست؟ آيا دولت آلمان قادر است همبستگى خود را با اسرائيل در شرايط اضطرارى واقعا در عمل هم ثابت كند؟ مى‌دانيم كه اظهارات گرهارد شرودر، صدراعظم پيشين آلمان فدرال، بعد از رخداد تروريستى يازدهم سپتامبر ِ سال ۲۰۰۱، مبنى بر همبستگى بى‌قيدوشرط با آمريكا، به مذاق بعضى آلمانى‌ها خوش نيامد.