1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سکوت و خنده

ب.ا.۱۳۸۶ فروردین ۲۸, سه‌شنبه

آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان در گفتگو با آنه ویل‌، مجری برنامه اخبار کانال اول سیمای آلمان: «اعتماد زیادی لازم است تا انسان‌ها بتوانند با هم سکوت کنند!»

https://p.dw.com/p/AG67
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمانعکس: AP

آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان تا کنون به عنوان فیزیکدان شناخته می‌شد. در مصاحبه‌ای که او روز یکشنبه (۱۵ آپریل ۲۰۰۷) با مجری برنامه اخبار کانال اول سیمای آلمان، آنه ویل انجام داد، چهره‌ی دیگری از خود به عنوان روانشناس آماتور هم نمایاند. دستمایه این گفتگو که تحت عنوان "سکوت" انجام گرفته، طنزی است از نویسنده پرآوازه‌ی آلمانی، هاینرش بل به نام "سکوت‌های گردآوری شده‌ی آقای مورکه"! این طنز که خانم مرکل علاقه‌ی شدیدی به آن دارد، داستان مردی به اسم دکتر مورکه است. مورکه در بخش فرهنگی رادیویی به عنوان نویسنده و مجری برنامه کار می‌کند. تنها مشغولیت مورد علاقه‌ی او سرهم‌کردن جاهایی از نوارهای مصاحبه‌هایی است که در آن‌ها مصاحبه‌شونده‌ها سکوت کرده‌اند! به این ترتیب مورکه صاحب طوماری از نوارهایی‌است که در آن‌‌ها هیچ صدایی به گوش نمی‌رسد. آنه ویل از مرکل می‌پرسد، چه چیز این مشغولیت و آن نوارهای بی‌صدا او را مجذوب کرده‌است. مرکل: «این واقعیت که سکوت هم شکلی از ارتباط است و این که، وقتی آدم با سکوت برخوردی تخیل‌آمیز داشته باشد، می تواند با آن خیلی چیزها بگوید»!

سکوت دلهره آور

مرکل در این گفتگو البته تاکید می‌کند که او چندان تمایلی به دنبال کردن کار آقای مورکه ندارد، ولی «بعضی اوقات خوشحال می‌شوم، اگر بتوانم سکوت کنم. گاهی اوقات هم مچ خودم را در مواقعی که می‌بایست سکوت کنم و نکردم، گرفته‌ام»!

با این حال به نظر مرکل سکوت کردن کار دشواری است. او در این رابطه می‌گوید: «اعتماد زیادی لازم است تا انسان‌ها بتوانند با هم سکوت کنند!»

نویسنده پرآوازه‌ی آلمانی، هاینرش بل . آنگلا مرکل به طنزی از او به نام "سکوت‌های گردآوری شده‌ی آقای مورکه"!علاقه‌ی شدیدی دارد
نویسنده پرآوازه‌ی آلمانی، هاینرش بل . آنگلا مرکل به طنزی از او به نام "سکوت‌های گردآوری شده‌ی آقای مورکه"!علاقه‌ی شدیدی دارد.عکس: dpa - Bildfunk

آنه ویل در جای دیگری از گفتگوی خود، مسئله سکوت کردن و شغل حساس صدراعظمی را در پیوند با یکدیگر قرار می‌دهد و از مرکل می‌پرسد که آیا سکوت کردن شیوه عادی او برای حل مشکلات در مواقع بحرانی‌ است؟ مرکل به این پرسش در متنی روانشناسانه پاسخ می‌دهد: «انسان‌هایی هستند که در لحظات پرتنش آرام‌تر می‌شوند و انسان‌هایی که برعکس، بیشتر به هیجان می‌آیند یا زنده‌تر می‌شوند. در مورد من این طوری‌است که من در مواقع خاص تمایل به این دارم‌، کمی آرام‌تر بشوم و به فکر فرو بروم.» با این حال خانم مرکل از این که می‌تواند در این موارد به سکوت متوسل ‌شود، چندان مشعوف نیست: چون این آرامش "ظاهری" است و با اندکی دلهره همراه است. مرکل:«برای من برنامه‌های تلویزیونی‌ای که در آن ها دوربین مرا نشان می‌دهد و من اصلا حرف نمی‌زنم، از خطرناکترین برنامه‌ها هستند. چون، فکرمی‌کنم، من به آن گروهی تعلق دارم که آدم در چهره‌شان می‌بیند که دارند به چه موضوعی فکر می‌کنند. در این رابطه اصطلاحی هم وجود دارد: سکوت گویا» شاید به همین خاطر است که خانم مرکل خود علاقه عجیبی به "تماشا کردن" این‌گونه افراد دارد: «به نظر من انسان‌هایی که سکوت می‌کنند و ظاهرسازی نمی‌کنند، یعنی ماسک به چهره نمی‌زنند، برای تماشاکردن خیلی جالبند!»

حرف زدن هم نعمتی است!

خوشبختانه خانم مرکل به اندازه کافی در زندگی روزمره‌اش فرصت سکوت کردن می‌یابد که بتواند فلسفه اش را در رابطه با این مفهوم پیاده کند: «در زندگی من مرتب مواردی پیش می‌آیند که مطمئنم هیچ نگفتن، بهترین راه است. واقعا مهم است که گاهی اول آدم افکارش را تنظیم کند.»

با این که تقریبا تمام گفتگوی بلند آنه ویل و صدر اعظم آلمان در باره سکوت و مزایای آن صورت گرفته، با این حال نباید این نظرات را در جهت مذمت حرف زدن تلقی کرد: «من آدمی هستم که در بچگی هم خیلی علاقه به حرف زدن داشتم. حالا هم همین‌طور! وقتی خسته‌ام، حتی بیشتر حرف می‌زنم!»

از آنجا که گفتگوی آنه ویل با آنگلا مرکل به بهانه علاقه او به مشغولیات آقای دکتر مورکه آغاز می‌شود‌، در پایان او پیشنهاد می کند که هر دو ۲۰ ثانیه ساکت بمانند. پس از ده ثانیه آنه ویل طاقت از دست می دهد و می‌پرسد که آیا "خندیدن مجاز است؟" مرکل با نگاهی سرزنش‌آمیز به ویل می‌نگرد، ولی هیچ نمی‌گوید. پس از گذشتن بیست ثانیه، مصاحبه گر می‌پرسد: «خب‌، چطور بود؟» و این هم پاسخ پر نغز مرکل: «در سکوت، طول زمان شفاف تر می‌شود، مگر نه؟ اوایل وقتی من به عنوان سیاستمدار قرار بود در عرض سی ثانیه منظورم را بیان کنم، فکر می‌کردم، اصلا ممکن نیست. ولی وقتی آدم سی ثانیه ساکت می‌ماند، آن وقت می‌داند که در عرض این سی ثانیه چه چیزها که می‌تواند بگوید.»