1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

گفتگو با فرخنده مهاجر، جامعه شناس و کارشناس امور اجتماعی در آلمان در باره

مصاحبه‌گر: بهجت امید۱۳۸۶ فروردین ۲۰, دوشنبه

حق با کیست؟ با کسانی که به خاطر نبود "رابطه‌ی تنگاتنگ میان مادر و فرزند" دل می‌سوزانند یا کسانی که سنگ "محدود شدن آزادی زنان" را به سینه می‌کوبند!

https://p.dw.com/p/AE4m
عکس: AP

این بار این اسقف والتر میکسا است که بحثی فمینیستی در رسانه‌های آلمان راه انداخته است یا بهتر بگوییم، انتقاد او نسبت به سیاست تازه‌ی "تأمین خانواده"‌ی وزیر امورخانواده‌ی آلمان، خانم اورزولا فُن دِر لین! این وزیرقصد دارد، تا سال ۲۰۱۳ میلادی تعداد مهدکودک‌هایی را که از کودکان زیر سه سال نگهداری می‌کنند، سه‌برابر کند.

والتر میکسا از این سیاست‌ها انتقاد کرده و معتقد است که هنگام طرح این‌گونه برنامه‌ها «در وهله‌ی اول به سلامت و راحتی بچه‌ها فکرنشده و خانم وزیر تنها بر اساس خواسته‌ی مادران شاغل چنین تصمیمی گرفته‌است». به عقیده‌ی او با ایجاد امکانات بیشتر برای نگهداری کودکان زیر ۳ سال، رابطه‌ی تنگاتنگ میان مادر و فرزند که لازمه‌ی رشد جسمی وروحی یک کودک است، به اجبار از میان می‌رود و مرتبه‌ی زن را به "ماشین تولید بچه" تنزل می‌دهد.

Eltern
عکس: Bilderbox

هرچند این اسقف جنجال برانگیز بارها گفته‌است که از انتقادهای او برداشت نادرست شده‌، بحث بر سر شأن زن در جامعه و مرتبه‌ی بچه در خانواده، همچنان ادامه دارد. ما بخاطر این که در این بحث زمینه‌های استدلالی مشابهی با شرایط ایران وجود دارد، با خانم فرخنده مهاجر، جامعه شناس و کارشناس امور اجتماعی در آلمان به گفتگو نشسته‌ایم:

دویچه وله: والتر میسکا، اسقف کلیسای کاتولیک گفته است که با جداکردن زود هنگام مادر و فرزند از یکدیگر مرتبه‌ی زن به "ماشین تولید بچه" تنزل می‌یابد. آیا با این سخن موافقید؟

فرخنده مهاجر: من تمایل دارم پرسش شما را با توضیحاتی درباره زمینه‌های اجتماعی و سیاسی این بحث در آلمان آغاز کنم، زیرا در این رابطه، نکات بسیار مهمی درباره‌ی کاهش حقوق اجتماعی زنان مطرح هستند که پرداختن به آنها از بیهوده گویی‌هایی از سنخ " ماشین تولید کودکان" به مراتب اهمیت بیشتری دارد.

موضوع گسترش کودکستانها و کاهش سن کودکان برای ورود به کودکستان از سه سال به دو سال، در متن تغییراتی منفی در قوانین اجتماعی انجام می‌شود که بر پایه آنها حقوق قابل توجهی به مادران، از بدو باروری تا سه سالگی فرزندانشان تعلق می‌گیرد. بر مبنای این قوانین به مادران شاغل در دوران حاملگی، مرخصی طولانی‌تر، مصونیت همه جانبه در مقابل اخراج، تداوم اشتغال تا پایان مرخصی زایمان تا سه سالگی نوزاد و پرداخت مبلغی ماهانه برابر با ۳۰۰ یورو برای هزینه‌های ویژه کودکان به مدت یک سال، تعلق می‌یابد. مادران بیکار که از کمکهای دولتی برخوردار می‌شوند، علاوه بر دریافت کمکهای ویژه، تا سه سالگی فرزندانشان نیز مجبور به کار کردن نیستند. رشد لیبرالیسم نو و گسترش جهانی شدن در سراسر دنیا، دولت اجتماعی آلمان را نیز زیر فشار قرار داده و جامعه آلمان با کاهشها و حذف دایمی حقوق اجتماعی در عرصه‌های مختلف مواجه است. برای مثال تضییقات و کاهشهایی که در زمینه‌ی حقوق زنان مورد نظر هستند، عبارتند از‌‌‌‌‌‌: محدودیت مصونیت از اخراج در دوره بارداری و مرخصی زایمان، تشدید فشار بر مادران بیکار برای پذیرش اشتغال، کاهش مبلغ کمکهای ویژه برای نوزادان و غیره.

Kinder unterschiedlicher Hautfarbe beim Spielen
عکس: picture-alliance/dpa

کاهش سن ورود کودکان برای ورود به کودکستان از جمله اقداماتی است که بیشتر در جهت منافع بازار کار صورت می‌گیرد و نه منحصرا منافع مادران. دولت آلمان در صدد است که با افزایش اشتغال مادران جوان، در پرداخت کمکهای دولتی صرفه‌جویی کند. افزایش کودکستانها و کاهش سن کودکان برای ورود به کودکستان بخودی خود می‌تواند اقدامی مثبت به نفع زنان باشد، اما نه به این بها که حقوق اجتماعی دیگری از آنها پس گرفته ‌شود.

بنابراین من ترجیح می دهم که به جای حدس و گمان زنی درباره این‌که اسقف میکسا چه منظوری را با اظهارات خود دنبال می‌کند، بسادگی بگویم که نظر ایشان درباره تبدیل زنان به ماشین تولید کودکان در اثر جدایی زود هنگام از فرزندشان، چه از زاویه روانشناسی اجتماعی و چه از زاویه تجربی، غیر قابل اثبات است.

اما اشاره ایشان به بی توجهی به نیازهای عاطفی و تربیتی کودکان در رابطه با نگهداری آنها‌، از سن دو سالگی درانستیتوهای اجتماعی و تربیتی، بحث بسیار گسترده‌ای است که در بخشهای تربیتی و روانشناسی کودک قویا قطب بندی شده و نمی‌توان مخالفت با آن را فقط به کلیسای کاتولیک نسبت داد.

آیا اگر زن به جای اشتغال در خانه بماند، دیگر "ماشین تولید بچه" نیست؟ آیا در این حالت می‌شود "مادر"، آن هم‌ در مفهوم سنتی آن؟

من فکر می‌کنم که این پرسش را بایستی عالیجناب اسقف پاسخ بدهند!

در ایران نیز مقامات روحانی وظیفه زن را در درجه اول زاییدن و پرورندان بچه می‌دانند. آیا تفاوت دیدی می‌بینید میان تصور سنتی کلیسایی از زن در آلمان و تصور مذهبی از زن در ایران؟

بله، من تفاوت دیدگاهی قابل ملاحظه‌‌ای میان دیدگاه‌های مراجعین مذهبی اسلامی و مقامات کلسیای کاتولیک در اروپای غربی قائل هستم و آن‌هم به ویژه فشار قوانین اجتماعی و همچنین جامعه دموکراتیک این کشورها است که اجازه زیاده‌روی و دخالت در امور اجتماعی را به کلیسا نمی‌دهند.

به نظر شما چگونه می‌توان میان اشتغال و تمایل آزادانه‌ به بچه‌داری همخوانی برقرار کرد؟ آیا تلاشهایی که در آلمان برای برقراری این همخوانی می‌شود، کافی است؟

من فکر می‌کنم که یکی از معیارهای پایه‌ای تشخیص اهمیت به انسان و ارج و سعادت او، در هر جامعه‌ای عبارت از جایگاهی است که برای کودکان و امکانات متناسب رفاهی، فرهنگی و آموزشی برای آنها در نظر گرفته می‌شود. بنابراین اشتغال زنان و همه تاسیسات مربوط به آموزش و پرورش کودکان، بایستی بر مبنای الزامات و نیازهای رشدی کودکان تشکیل شوند و نه بر مبنای الزامات اقتصادی و اید‌ئولوژیک. در این زمینه می توان به طور نسبی، الگوهای اروپای غربی را موفقیت‌آمیز معرفی کرد. گرچه در این کشورها نیز، دولتهای اجتماعی در اثر هجوم سرمایه خصوصی، مدام در حال عقب‌نشینی و امتیاز دهی هستند.