1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

شرايط روحى كودكان در اسرائيل و فلسطين

۱۳۸۲ آبان ۲, جمعه

خشونت هاى دائم و درگيرى هاى تمام نشدنى ميان اسرائيليان و فلسطينى ها زندگى را بر شهروندان هر دو طرف درگير تحمل ناپذير كرده است. با رسيدن شب و به هنگام خاب و چشم بستن به خشونت هاى متداول روزانه، روياى ريختن بمب ها از آسمان ، عبور تانك و خانه هاى ويران شده ، آرامش را در خواب هم ويران مى كند. و شهروندان را با كابوس هاى گوناگونى رويارو مى سازد.

https://p.dw.com/p/A7Xa
تانكهاى اسرائيلى در اردوگاه جنين
تانكهاى اسرائيلى در اردوگاه جنينعکس: AP

در شب و به هنگام خواب، همه واقعيت هاى روزانه با يكديگر مخلوط مى شوند و ملغمه اى مى سازند از كابوس هايى درداك. اين كابوس ها كودكان را نيز مثتثنى نمى سازند و روح لطيف انها را نيز مى آلايند. روح معصوم كودكان فلسطينى و اسرائيلى را كه هنوز تنفر از دشمن در درون شان نهاديه نشده ست.. اشتفان گاسِل، همكار صداى آلمان با يك روانشناس كودكان به نام يوسف ناشِف كه در اين مناطق فعال است، در مورد فشارهاى روحى دردناك وارده به كودكان گفتگويى كرده است و برنامه گفتارهفته نيز به همين معضل اجتماعى مى پردازد.

“ديشب خواب ديدم كه تنهايى دارم ميرم خونه خواهرم در بيت جلّا. در بين راه به چند تا يهودى برخوردم. اونا از من پرسيدند: از كجا دارى مياي؟ گفتم: از آكو ميام. اونا يه دفعه ريختند سرم و منو زدند. بعد من گفتم ، نه، نه ، منظورم اين بود كه من از اردوگاه پناهنده هاى قلانديه ميام. اما اونا به زدن ادامه دادند. يه دفعه ديدم همشون رفتند. بعد ديدم، توى دستم يه اسلحه ست. نمى دونم از كجا آورده بودمش. ماشه رو كشيدم و همينطور كه به زمين شليك مى كردم ، شروع كردم به دويدن، تا اين كه به خونه خواهرم رسيدم. بعد، رفتيم و خوابيديم.”

چنين روياهايى كودكان هر دو طرف درگير فلسطين و اسرائيل را ذجر مى دهد. يوسف ناشف به عنوان روان شناس در شرق اورشليم يا بيت المقدس زندگى و كار مى كند و از پزشكان استثنائى ست كه هنوز به درمان روح كودكان دو طرف درگير فلسطين و اسرائيل مشغول است.

او در مورد تاثير خشونت در روياى كودكان، كه از جنگ و خشونت محيط زيست شان نشات مى گيرد و بخصوص در مورد رويايى كه ذكر شد مى گويد: “ اين رويا بيانگر خشونتى ست كه در اين دختر يازده ساله وجود دارد. بايد گفت كه درگيرى هاى موجود تاثيرات گوناگونى بر كودكان منطقه مى ذاره. بچه ها ديگر احساس اطمينان نمى كنند. بسيارى از اين كودكان نمى تونند خواب راحتى داشته باشند. خواب براشون به صورت يه مشكل دراومده. اين كودكا نمى تونند در مدارس تمركز كافى به درس و مشق شون داشته باشند. اونها اصلا علاقه اى به رفتن به مدرسه از خودشون نشون نمى دند، چون مسائل دور و برشون اونقدر مشغولشون مى كنه ، كه اونها فكرشون دائما به مسائلى غير از مدرسه گرمه. اونها حوا سشون پيش دوستان و خويشاونداشونه كه مجروح شدن. اما اگه اين بچه ها نتونن، مسائل و مشكلاشون رو با بزرگترا تقسيم كنند و با اونا در اين موارد صحبت كنن، به تدريح تنها و تنها تر مى شن.”

ناشف كه به خاطر شغلش با بروز هر حادثه خشونت باري، به محل حادثه مى رود، تا نخستين كمك هاى روحى روانى را در اختيار كودكان قرار دهد، اولين كسى ست كه در جريان حوادث قرار مى گيرد. ناشف يكى از حوادثى را كه در منطقه محل كارش تاثير شديدى بر او و كودكان گذارد، حادثه اى مى داند كه در سى ام آگوست سال ۲۰۰۱ ميلادى اتفاق افتاد. در اين روز در نزديكى يك مدرسه فرانسوى زبان در غرب بيت المقدس، يك سوءقصد انتحارى رخ داد و در جريان آن سر قطع شده سوءقصد كننده فلسطينى به وسط حياط مدرسه پرتاب شد، درست همانجايى كه بچه ها مشغول بازى بودند. به يوسف ناشف خبر اين حادثه رسيد و او به سرعت خود را به آنجا رسند.

وقتى ناشف به محل حادثه رسيد ، دانش آموزان و معلمان مدرسه هنوز شوك زده بودند. او در اين مورد مى گويد: “اون روز، حادثه اى به اين خشونت، به محلى راه پيدا كرده بود كه امن ترين محل براى كودكان به حساب مى اومد. بعد از حادثه، بچه ها فكر مى كردند كه ديگه جائى براى حفاظت از اونها در مقابل خشونت هاى موجود وجود نداره. ما با معلم ها صحبت كرديم . به اونها گفتيم كه بهترين راه براى كمك به بچه ها اينه كه، معلما به بچه ها واقعيت رو در مورد اونچه اتفاق افتاده بگن. بايد به بچه ها نشون مى دادن كه اشكالى نداره اگر اونا بخاطر اين حادثه گريه كنند، بايد با قبول ترس بچه ها به حمايت از اونا بر بيان و بگن كه ما در شرايط سخت پيش شما هستيم و شما رو تنا نمى گذاريم و حمايت تون مى كنيم.“

بعد از اين حادثه، ترس همه كودكان را ، چه اسرائيلى و يا فلسطينى ، محاصره كرده بود. براى آنها ديگر امنيتى وجود نداشت. بايد گفت كه در اسرائيل بچه هايى كه پدرهاى شان در ارتش خدمت مى كنند، با ترس دائمى مواجهند، و در ميان فلسطينيان، كودكانى كه در اردوگاه پناهندگان زندگى مى كنند با ناراحتى هاى روحى بسيارى مواجهند. اردوگاه هايى كه مورد حمله هر چند يكبارِ ارتش اسرائيل قرار دارند.

كار يوسف ناشف،اين روان شناس كودك، در بيشتر اوقات نه تنها تسكين كودكان ، بلكه كمك به پدران، مادران و معلمان است. او در اين مورد مى گويد: “براى والدين بچه ها و يا معلم هاى اونا خيلى سخته كه به كمك بچه هاشون بيان، چون خود اونها هم نمى دونن، چگوه با اين مسائل روحى دست و پنجه نرم كنند. اونها نمى دونن كدوم راه درسته و كدوم راه غلط. اونها هم ابتدا به كمك احتياج دارند تا بعد بتونن به كمك بچه هاشون بيان و اونها رو حمايت كنند. “

بسيارى از پدران و مادران در اين منطقه سعى مى كنند تا با ايجاد دنيايى كاذب براى كودكان كه در آن همه چيز امن است، به كمك كودكان شان بشتابند. آنها به كودكان شان اجازه هر گونه رويارويى با خشونت هاى روزمره را در جامعه نمى دهند و به همين دليل اين كودكان در محيطى قرنطينه شده به سر مى برند. اما يكى از دلايل اصلى براى ايجاد چنين دنيايى غير واقعى براى كودكان، ناآگاهى خود والدين است. آنها نمى دانند كه چه شيوه اى را انتخاب كنند كه براى فرزندانشان مساعدترين باشد و به آنها در جامعه اى پر خشونت بيشترين كم را كند.

به نظر يوسف ناشف اما، ايجاد اين چنين دنياى مجازى براى كودكان بسيار اشتباه است. كودكان بايد اين فرصت را بيابند تا در مورد مسائل روحى شان صحبت كنند. او در اين مورد مى گويد: “بچه ها خيلى سخت در مواردى كه روح شان را آزار مى ده، صحبت مى كنند. بايد از شيوه هاى ديگرى براى ايجاد ارتباط با اونها استفاده كرد. از جمله اين شيوه ها يكى نقاشى كردنه. از اين طريق اين فرصت به كودكان داده مى شه تا اونچه باعث نگرانى شان مى شه به تصوير بكشند. اونها نقاشى هاى بسيارى مى كشند و هر كدوم اين نقاسى ها به گونه اى با همين درگيرى هاى دنياى دور و بر ارتباط دارن. مثلا اونا نقاشى هايى مى كشن پر از تانك، بمب و يا پرچم. نكته جالب اينه كه كودكان اسرائيلى و فلسطينى در نقاشى هاشون ، طرف مقابل رو به عنوان دشمن ترسيم مى كنند. هر گروهى ، گروه ديگه رو به عنوان عامل همه اين سختى ها به نمايش مى گذارند.”

و همين گونه است كه جبهه دشمنانه ميان اسرائيليان و فلسطينى ها به تدريج به نسل جوان منتقل مى شود و به تنفر و خشونتى با كيفيت جديد منجر مى شود. و در چنين شرايطى بايد گفت : اگر قرار باشد صلح در آينده اى نه چندان دور در خاورميانه برقرار گردد، بايد كارى كرد كه كودكان هر دو طرفِ درگير، از كابوس هاى شبانه شان بيدار شوند و زخم هاى روحى شان درمان پذيرد.

و اين امر نه فقط در درگيرى ميان اسرائيل و فلسطينيان صادق است، بلكه جنبه اى جهانى دارد، زيرا كودكان جهان در اثر همين درگيرى هاى منطقه اى موجود، شرايط بسيار وخيمى يافته اند و آنگونه كه اولارا اوتونو، نماينده ويژه كودكان سازمان ملل متحد درمناطق جنگى جهان، در روز بيستم اكتبر سال جارى ميلادى در كميسيون اجتماعى اين سازمان جهانى در اين مورد گزارش داد، حقوق كودكان در مناطق جنگى زير پا له مى شود. اوتونو به چند منطقه از جهان اشاره مى كند و مسلما يكى از اين مناطق بسيار وخيم براى كودكان جايى نيست به جز مناطق اشغالى فلسطين توسط ارتش اسرائيل.