1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

شمس‌الواعظین: نظام سیاسی ایران جاسوس‌پرور شده است!

۱۳۸۶ آبان ۲۴, پنجشنبه

وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، روز چهارشنبه، ۲۳ آبان در جمع خبرنگاران اعلام کرد که موسویان، نماینده ایران در مذاکرات هسته‌ای، اطلاعات محرمانه را در اختیار سفارت انگلیس می‌گذاشته ‌است • مصاحبه با ماشاالله شمس‌الواعظین

https://p.dw.com/p/CHXs
ماشاالله شمس‌الواعظینعکس: DW

چند روز قبل نیز احمدی‌نژاد در جمع دانشجویان اعلام کرده بود که فشارهایی بر قاضی پرونده موسویان برای تبرئه وی صورت گرفته‌است.

محمد عطریانفر، عضو شورای سیاست‌گذاری حزب کارگزاران در مصاحبه با روزنامه سرمایه اظهار داشت که فشار بر قاضی این پرونده وجود دارد اما برای اعلام حکم محکومیت نه برائت.

با ماشاالله شمس‌الواعظین، روزنامه‌نگار و تحلیلگرسیاسی در این باره گفت‌وگو کرده‌ایم:

دویچه‌وله: آقای شمس‌الواعظین! وزیر اطلاعات صراحتا آقای موسویان را به جاسوسی متهم کرده است. آقای احمدی‌نژاد هم البته اظهارات مشابهی را چند روز پیش بیان کردند. به نظر شما این تقابل چقدر یک دعوای جناحی و سیاسی‌ست و یا اینکه واقعا یک پرونده‌ی قضایی؟

شمس‌الواعظین: ببینید، من در آغاز حالا صرف‌نظر از اینکه این ماجراها دعوای بین دوجناح باشد یا اینکه واقعا یک مسئله‌ی امنیتی و قضایی و یا آنچه آقای اژه‌ای گفتند، جاسوسی در میان باشد، یک نکته را می‌خواهم اشاره بکنم. برای هیچ نظام سیاسی خوب نیست که کارگزاران ارشد خودش را در ایستگاهها و مراحل گوناگون به دلیل اختلاف نظرهای مقطعی که با آنها پیدا بکند، عامل یا جاسوس بیگانه معرفی بکنند. این خیلی خطرناک است، برای اینکه آرام آرام نیروهایی که حتا وفادارترین نیروی سیاسی و نظامی کشور بوده‌اند، آرام آرام از عهده‌داری مسئولیتهایی که بر دوش‌اشان نهاده می‌شود، سربازخواهند زد و در نتیجه نظام سیاسی دستخوش کمبود نیروها و مدیران ارشد خواهد شد. آقای موسویان را من نه می‌شناسمش و نه ارتباطی با او داشتم. بحث بر سر این است که آیا به صلاح مدیران ارشد کشور هست که یکی پس از دیگری در معرض چنین اتهاماتی قرار می‌گیرند؟ این یک. دوم، من برمی‌گردم به خود نظام سیاسی. این چه وضعیتی‌ست که حاکم شده که نظام سیاسی همه‌اش جاسوس‌پرور و بیگانه‌پرور و... چه می‌دانم اینها شده. یعنی از آغاز انقلاب شما نگاه کنید، همه‌ی مخالفین تحت این عناوین و اتهامات، سرکوب و محدود و مورد اتهام قرار گرفته‌اند. نوبت الان ظاهرا به عناصر سیاسی رسیده است. در آغاز روزنامه‌نگاران متهم به بیگانگی و نمی‌دانم تبعیت از بیگانه و اینها شده بودند و حتا دریافت پول از ایالات متحده آمریکا! و بعد روشنفکران و رهبران احزاب سیاسی و حالا ظاهرا قربانیان دیگری توی این زمینه‌ها پیدا نمی‌کنند، رفتند توی ساخت سیاسی دنبال عناصر و قربانیان می‌گردند که در نزدیکترین مسافت به ساخت سیاسی قرار دارند. این خطرناک است برای یک جامعه. چون همین مدیرانی که هم‌اکنون عهده‌دار مسئولیت‌هایی هستند، در انجام وظایفشان متزلزل خواهند شد و ابتکار عمل را از دست خواهند داد و روحیه‌ی اعتماد‌به‌نفس‌شان را نیز از دست خواهند داد و درمذاکراه با بیگانگان بیشترین تلاش خودشان را خواهند کرد که فقط شنونده باشند و هیچ ابتکار عملی از خود نشان ندهند. این از پیامدهای مخاطره‌آمیز چنین وضعیتی‌ست که برای آقای موسویان یا امثال ایشان بوجود آمده است.

این تقابل و رویارویی که الان بین دو جناح بالا گرفته است، حالا بهانه‌اش الان پرونده‌ی آقای موسویان است، می‌تواند برای سرنوشت مملکت نتیجه‌اش تعیین‌کننده باشد. پس چراطیفی که خارج از حاکمیت است، مثلا اصلاح‌طلبان خودش را درگیر این قضیه نمی‌کند و در حقیقت دخالت نمی‌کند در این قضیه، با توجه به اینکه واقعا نتیجه‌اش می‌تواند برای سرنوشت مملکت حساس باشد.

ببینید، من بعنوان یک ناظر بیرونی به این مقوله نگاه می‌کنم و به این پرسش شما پاسخ منفی می‌دهم. خیر! اینجوری نیست که بی‌تفاوت باشند. دلیلش هم این است که آقای موسویان آزاد است. یک جاسوس اگر آزاد باشد، معنایش این است که اتهام انتسابی به ایشان محل بحث و شک و ابهام نیروهای سیاسی است. و البته در کشمکش میان جناحهای سیاسی و رقیب و اینها، آن هم در آستانه‌ی انتخابات، می‌تواند خمیرمایه یا دستمایه‌ای باشد برای جناح‌های سیاسی، برای اینکه بتوانند همدیگر را متهم کنند و موقعیت انتخاباتی یکدیگر را تضعیف کنند. در چنین شرایطی بحث اتهامهایی از قبیل جاسوسی و نمی‌دانم و اینها رنگ می‌بازد و در این صورت است که تنها اشکالش پیامدهای مخاطره‌آمیز طرح چنین عناوین و اتهامات علیه مقامات ارشد کشور است.

یعنی شما معتقدید که نتیجه‌ی این تقابل و رویارویی، خیلی تاثیری در سرنوشت مملکت نخواهد داشت؟

نه، جز اینکه مسئولین کشور را، حتا مسئولین فعلی را با بی‌اعتمادی مواجه خواهد کرد. ببینید نماینده‌ای که در پرونده‌ی هسته‌ای ایران می‌رود ژنو با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مذاکره می‌کند، اگر ابتکار عمل و اختیارات و قدرت مذاکراتی‌اش را از دست بدهد، به ناگزیر تبدیل به عنصر شنونده خواهد شد و این شنونده آرام آرام تبدیل می‌شود به یک عنصر پیام‌بر. یعنی می‌رود آنجا حرفها را گوش می‌دهد و به آنها می‌گوید اجازه بدهید من با مملکت‌ام درمیان بگذارم و پاسخ آن را بدهم. این معنایش این است که هیاتهای مذاکره‌کننده‌ی ما فاقد اعتماد به نفس و ابتکارعمل خواهند شد. به دلیل همین عناوین انتسابی که به همتایان قبلی و پیشینیان خودشان اینها می‌دهند، نگران سرنوشت فعلی خودشان خواهند شد. این تزلزلی ایجاد می‌کند در موقعیت سیاسی کشور. این پیامد است. اما ابعادش وسیع‌تر از آنچه من می‌گویم، فکر نمی‌کنم باشد. چون بهرحال چندتا آدم در این کشور هست که بتواند آن را مهار و جمع‌وجور بکند و اجازه ندهد که دامنه‌اش گسترش پیدا بکند و سایر امور مملکتی را فرابگیرد.

مصاحبه‌گر: میترا شجاعی