1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

شيلر و ايده آليسم آزادى/ گفتگويى با دكتر مرتضى قاسم پور

۱۳۸۴ اردیبهشت ۲۵, یکشنبه

نهم ماه مه برابر با نوزدهم ارديبهشت ماه مصادف بود با دويستمين سالمرگ فريدريش شيلر، شاعر، انديشمند و نمايشنامه نويس بزرگ آلمانى. امسال، يعنى سال ۲۰۰۵ ميلادى را سال شيلر ناميده‌اند. به همين مناسبت در سراسر آلمان و برخى كشورهاى ديگر و در مراسم متعددى به بررسى آثار اين انديشمند آزادى و انساندوستى پرداخته شده است. اين موضوع بهانه اى بود براى گفتگوى كوتاهى درباره اهميت امروزين انديشه شيلر، با آقاى دكتر مرتضى قاسم پ

https://p.dw.com/p/A7Tx
عکس: DW

ور كه در دانشگاه كلن آلمان به تدريس فلسفه و زيبايى شناسى و از جمله زيبايى شناسى شيلر اشتغال دارد.

مصاحبه گر: شيرين جزايری

دويچه وله: دکتر قاسم پور، اهميت تفکر فلسفی شيلر امروزه در کجاست؟ چرا امروز بعد از دويست سال هنوز شيلر در جامعه ی آلمان و ديگر جوامع و در ميان انديشمندان و رهروان راه انساندوستى و آزادى از اهميت ويژه اى برخوردار است؟

قاسم پور: به نظر مى رسد كه راز ماندگارى شيلر مثل هر متفكر بزرگ ديگرى در قابليت اقتباسى انديشه ها و ايده هاى او براى پاسخ گويى به نيازها و معضلات زندگى انسان ها در دوره هاى مختلف است. تأثيرى كه شيلر نه تنها به عنوان شاعر و درام نويس، بلكه به عنوان يك شخصيت محورى در سنت فلسفى ايده آليسم آلمانى در دوره خود و بعد از آن برجا گذاشته از اين قابليت حكايت مى كند. كافى است كه از تأثير شيلر در شكل گيرى انديشه متفكرانى مثل شلينگ و هگل ياد كرد تا به اهميت تاريخى جهان نگرى شيلر پى برد.

ايده هايى كه شيلر در واكنش به نيازهاى عصر خود مطرح كرده است از چنان عمق تأملى و غناى معنايى برخوردارند كه امكان الهام از آن ها براى درك معضلات زندگى انسان امروز هم وجود دارد. شيلر در جايى از هنرمند مى خواهد كه در عصر خود زندگى كند اما برده عصر خود نباشد. به نظر مى رسد كه او خود تحقق چنين شيوه بودنى است.

دويچه وله: آيا می توان گفت که جهان نگرى ايده آليستى شيلر پلی فلسفی بين کانت و هگل است؟

قاسم پور: شيلر تحت تأثير فلسفه كانت نظريه پردازى مى كند و كانت براى توسعه جهان بينى فلسفى او اهمیتی تعیین کننده دارد. البته اين پيروى شيلر از كانت يك دنباله روى انفعالى نيست بلكه اقتباسى انتقادى است كه افق هاى تأملى جديدى را باز مى كند و به نظر هگل باعث فراتر رفتن شيلر از كانت و توسعه انديشه فلسفى او مى شود. بنابر اين اگرچه شيلر را مى توان به عنوان پلى فلسفى ميان كانت و هگل تعبير كرد ولى اين امر به معناى نفى اصالت انديشه او نيست. انتقاد شيلر به زيبايى شناسى و تئورى اخلاق كانت و پايه گذارى نظريه هاى متفاوتى در اين زمينه ها، از استقلال فلسفى انديشه شيلر حكايت مى كنند.

دويچه وله: هرجا که از شيلر نام برده می شود، بلافاصله واژه ی آزادی به چشم می خورد. او زيبايى را تبلور آزادى مى خواند و در نامه هايى درباره زيبايى مى نويسد، آزاد باش و آزادى ديگران را حفظ كن. اين واژه و کلا موضوع آزادی چه جايگاهی را در انديشه ی شيلر دارد؟

قاسم پور: با نگاهى عمومى به آثار فلسفى و ادبى شيلر مى توان گفت كه موضوع آزادى هسته ثابت تعمقات شيلر را تشكيل مى دهد كه در افق هاى تأملى متفاوت فردى­ وجودى، اخلاقى و سياسى ­ اجتماعى مورد بحث و تأكيد قرار مى گيرد. شيلر ايده آزادى را كه جزء تفكيك ناپذير انديشه انساندوستانه اوست، در نوشته هاى تئوريك خود توجيح نظرى كرده و در آثار ادبى خود بيان شاعرانه و دراماتيك مى كند.

همين انساندوستى بيكران و جهان ميهنانه شيلر است كه تبعيضات اقتصادى، اجتماعى ­ سياسى و يا نژادى را نفى مى كند و خواستار همبستگى جهانى انسان ها بر مبناى آزادى و احترام و برابرى مى شود. بى دليل نيست كه بتهوون ”قصيده شادمانى“ شيلر را كه ستايش اين پيوند كيهانى انسان با جهان طبيعى و اجتماعى اوست براى بيان ديدگاه مشابه خود انتخاب مى كتد.

دويچه وله: شیلر یک منتقد فرهنگی هم هست. هسته ی اصلی انتقاد فرهنگی شيلر در کجاست؟

قاسم پور: براى درك متناسب اين موضوع شاید بد نباشد اشاره ای به نظريه تاريخ شيلر داشته باشیم. شيلر داراى يك نظريه سه مرحله اى تاريخ است. مرحله اول، مرحله وحدت انسان با جهان و ارتباط هامونيك نيروهاى درونى انسان است. ضرورت پيشرفت اما ايجاب مى كند كه اين مرحله پشت سر گذاشته شود. اين مرحله دوم پيشرفت فرهنگى اما به بهاى از دست رفتن آن وحدت و هارمونى اوليه، هم در درون انسان و هم ميان انسان و جهان حاصل مى شود. پيشرفت تاريخى ­ فرهنگى اگرچه به نظر شيلر ضرورى بوده و دستاوردهايى را به همراه دارد ولى آسيب هايى را نيز ايجاد كرده و باعث گسيختگى درونى انسان و از دست رفتن ارتباط هارمونيك او با جهان مى شود.

شيلر در متن اين تئورى فرهنگ و آسيب شناسى آن، انتقادى شديد به اصول حاكم بر زندگى انسان هاى عصر خود وارد مى كند و فرهنگ معاصر خود را مورد تحليلى تيزبينانه قرار مى دهد. از خود بيگانگى، عملكردگرايى، خودمحورى و فايده گرايى از جمله اصولى هستند كه حاكميت آن ها بر زندگى انسان عصر جديد، به نطر شيلر، از بحران عمومى زندگى اين دوره حكايت مى كند. بحرانى كه غلبه بر آن را شيلر به عنوان امرى ضرورى در مركز برنامه فلسفى هنرى خود قرار مى دهد. به نظر شيلر اين وضعيت نابهنجار تاريخى بايد از طريق فرهنگ، به طور معين از طريق هنر در يك مرحله فراتر تاريخى از ميان برداشته شود.

تئورى زيبايى شناسى شيلر واكنشى است به اين بحران فرهنگى ­ اجتماعى و برنامه آن دست يابى به وضعيتى تاريخى است كه شاخصه هاى آن ارتباط آزادانه و صلح آميز ميان نيروهاى روحى روانى انسان از يك سو و ميان انسان و جهان از سوى ديگر است. به همين دليل بايد گفت كه تئورى زيبايى شناسى شيلر كه مجموعه اى است از فلسفه تاريخ، تئورى فرهنگ و انسان شناسى، نهايتا يك تئورى تحول اجتماعى است كه در آن تربيت زيبايى شناختى انسان از طريق هنر نقش محورى را ايفا مى كند.

دويچه وله: آيا برون رفت از شرايط بحرانى که شيلر از آن نام مى برد، از ديدگاه او با تغيير فرد انجام می گيرد يا اين جامعه است که بايد تغيير کند؟

قاسم پور: شيلر تيپ خاصى از نظريه هاى مربوط به تحولات اجتماعى را مطرح مى كند كه در آن تحولات اجتماعى نهايتا نتيجه تغيير افراد هستند. بايد به اين نكته اشاره كرد كه پديده انقلاب فرانسه و عواقب مأيوس كننده آن در پيدايش اين نظريه در نزد شيلر تأثير بسزايى داشته است بطوريكه شيلر با استناد انتقادى به آن، راه هاى خشونت آميز را به عنوان امكان تحولات مثبت اجتماعى نفى مى كند. به نظر شيلر تحول واقعى يك جامعه از طريق انسان هايى ممكن است كه خود قبلا متحول شده باشند. به همين دليل است كه شيلر ايده تربيت انسان را از طريق هنر به عنوان امكان تغيير فرد و نهايتا تحول تدريجى اجتماعى مطرح مى كند. شيلر با نگاهى آرمانگرا جامعه اى ايده آلى را كه آن را ”جامعه زيبا“ و يا ”قلمرو ذوق“ مى نامد، توصيف مى كند كه از طريق تربيت زيبايى شناختى افراد بوجود مى آيد و در آن، آزادى، برابرى و حفظ حرمت انسان ها و همه پديده ها، اصول سامان دهنده روابط اجتماعى را تشكيل مى دهند.

دويچه وله: اهميت تفکر فلسفی شيلر در جوامع ديگر، از جمله ايران، چگونه است؟

قاسم پور: اهميت ايده هاى شيلر براى انسان ها، آثار او را تبديل به بخشى جدايى ناپذير از شعور جمعى ­ جهانى كرده است. جامعه جهانى امروزه درگير معضلاتى است كه شيلر آن ها را بطرزى پيشگويانه بررسى و علت يابى كرده و براى غلبه بر آن ها پيشنهادهايى ارائه داده است. اگرچه برخى از پيش فرض هاى انديشه شيلر به علت مقتضيات تغيير يافته زندگى امروز انسان ها اهميت مشروط پيدا كرده اند، ولى ايده ها و انگيزه هاى مبنايى در جهان نگرى او، چيزى از اعتبار خود از دست نداده اند.

قطع نظر از اينكه نظريات فلسفى و ادبى شيلر اهميتى كلاسيك دارند و بنا براين امروز هم براى درك معضلات مربوط به اين عرصه ها در متون مختلف فرهنگى از كيفيتى روشنگرانه برخوردارند، شيلر مى تواند بخصوص به عنوان يك تحليل گر و منتقد مهم وضعيت زندگى انسان ها در عصر مدرن آموزنده و الهام بخش باشد.

تأملات انتقادى او درباره توسعه فرهنگى و شيوه هاى مختلف تحول اجتماعى، بررسى شرايط تاريخى ­ فرهنگى دوران جديد و تحليل دستاوردها، تعارضات و همينطور گرايشات آسيب زاى آن كه امروزه در عصر ”جهانى شدن“ به اوج تأثير خود رسيده اند، مى توانند در كنار تعمقات او درباره توسعه يك فرهنگ گفتگويى و انسان دوستانه براى جامعه جهانى و جوامع مختلف با توجه به مقتضيات فرهنگى اجتماعى خاص آن ها به گونه هاى متفاوتى الهام بخش باشد.

مى توان گفت كه ايده هاى شيلر هنوز هم ضرورت هاى جهان امروزند و تا زمانيكه در جهان به آزادى، عدالت، صلح و نوع دوستى نياز وجود داشته باشد به انديشمندانى همچون شيلر هم نياز خواهد بود.

دويچه وله: دکتر قاسم پور، خيلی متشکرم.