1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

شکسته شدن تابوی مذاکره با آمریکا • مصاحبه

مصاحبه گر: مهیندخت مصباح ۱۳۸۶ اردیبهشت ۲۵, سه‌شنبه

ایران و آمریکا در مورد عراق به طور رسمی مذاکره خواهند کرد. اعلام شده که این مذاکرات در سطح سفیر خواهد بود. آیا این مقدمه ای خواهد بود بر گفتگو پیرامون مناسبات دو کشور؟ مصاحبه‌ای در این باره با دکتر منصور فرهنگ

https://p.dw.com/p/AYkq
دکتر منصور فرهنگ
دکتر منصور فرهنگ، استاد حقوق بین المللعکس: DW

دویچه وله: شما گفتگوی رسما اعلام شده ایران و آمریکا بر سر مسائل عراق را تا چه حد جدی تلقی میکنید؟ اثرات آن چه خواهد بود؟

این تصمیم حائز اهمیت است، چون رسما از ایران دعوت شده که در باره مسائل عراق با سفیر آمریکا در عراق گفتگو کند. ایران از سرنگونی صدام حسین به بعد، به این واقعیت پی برد که با آمریکا برای ثبات سیاسی عراق، منافع مشترک دارد. ایران در ماه آوریل سال ۲۰۰۳ به طور رسمی از آمریکا درخواست کرد که وارد مذاکره شوند. نه تنها در رابطه با عراق، بلکه در رابطه با همه مسائل مورد اختلاف. اما در آن زمان دولت بوش مست قدرت بود و فکر می‌کرد می‌تواند در عراق به خودی خود، ثبات سیاسی ایجاد کند، پایگاه نظامی درست کند و به ایران برای تغییر رژیم فشار بیاورد. با گذشت زمان، عراق به باتلاق تبدیل شد و اهمیت ایران روز به روز افزایش پیدا کرد. هنوز هم دو طرف برای ثبات سیاسی و تقلیل ناامنی در عراق منافع مشترک دارند. آیا این گفتگو فقط به عراق محدود می شود یا فراتر از آن هم خواهد رفت، سوالی است که هفته ها و ماههای آینده میتوان به آن جواب داد. به نظر من اگر این گفتگو محدود به مسئله عراق باشد، به جایی نمیرسد و خاتمه می یابد.

شریعتمداری مدیر مسئول کیهان نوشته است که قصد آمریکا از پیشنهاد مذاکره با ایران، شکستن الگوی امام خمینی است. به عقیده شما کسانی که در این جبهه فکری قراردارند می‌توانند موانع ذهنی و روانی برای پیشگیری از آغاز مذاکرات ایجاد کنند؟

اگر روزنامه های ایران را با دقت بخوانید و به سخنان شخصیت های مختلف گوش بدهید، متوجه می‌شوید که فعلا یک هماهنگی میان مسئولان رژیم برای مذاکره با آمریکا ایجاد شده و این تابو شکسته شده است.سرمقاله روزنامه کیهان را من خواندم. این به هیچ وجه منعکس کننده موضع رژیم ایران نیست. همین واقعیت در امریکا هم صدق می کند. در آمریکا هم، از سوی افکارعمومی و حزب جمهوریخواه و دمکرات و سند معروف ”بیکر همیلتون“ فشار زیادی به بوش میآبد تا راه دمکراسی را برای رسیدن به ثبات سیاسی در عراق طی کند. نباید فراموش کرد که هرگاه از ثبات سیاسی عراق صحبت می کنیم، نقش ایران حائز اهمیت زیادی است. هم در آمریکا برای این مذاکره اجماع هست و هم در ایران و این یکی از نقاط امیدوارکننده آغاز این مذاکره است که طرفین از حمایت کامل دولت ها و رژیم های خود برخوردارند.

به این ترتیب شما تحلیل بوستون گلوب را می پذیرید که می نویسد آمادگی آمریکا با ایران نشاندهنده مرحله جدیدی در تفکر دولت بوش است؟

بله! به این دلیل که در دو سال گذشته دولت بوش سعی می‌کرد کشورهای عربی، خصوصا عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج را متقاعد کند که بزرگترین خطر علیه آنها، ایران است. برای همین روی توانایی ایران در دستیابی به سلاح هسته ای تاکید زیاد می کرد. میخواستند بگویند این اسراییل نیست که خطر بزرگ برای ثبات رژیم های شماست، بلکه این ایران است. اما توده های عرب حتی در عربستان سعودی و مصر و اردن و غیره، از ایران به دلایل احساسی و به دلیل این که تنها کشوری بود که در برابر خشونت اسراییل و آمریکا موضع مخالف و قاطع می گرفت، حمایت می‌کردند. این باعث شد دولت های عرب نتوانند از خواست آمریکا پیروی کنند. وقتی آمریکا به این نتیجه رسید که حتی عربستان سعودی نمی خواهد با ایران در بیفتد، نتیجه گرفت که آن برنامه را کنار بگذارد و راه مذاکره با ایران را پیش گیرد. این بدون تردید یک تغییر اساسی و مهم در برخورد بوش با مسائل ایران و خاورمیانه است.

باید دید آیا این یک برخورد تاکتیکی، برای خریدن وقت و ارضای افکار عمومی ضد جنگ در آمریکاست، یا یک تغییر استراتژیک. اگر تغییر کاربردی و اساسی باشد، به هیچوجه نمی‌تواند محدود به عراق باشد و باید روی مسائل اساسی فیمابین مذاکره شود. اطرافیان بوش امروز میگویند مذاکرات فقط مربوط به ایجاد ثبات سیاسی در عراق است و فراتر نمی رود. به نظر من به این حرف ها نباید توجه کرد و باید دید وقتی سفرای طرفین گفتگو کردند، موضوع به کجا می کشد.

در بخشی از صحبت هایتان به توافق عمومی مسئولان ایرانی برای مذاکره با آمریکا اشاره کردید. با چنین توصیفی، تبلیغات ضد آمریکایی آقای احمدی نژاد در سفر امارات را چه معنا می کنید؟

در این مورد نمی‌توانند جلوی احمدی نژاد را بگیرند چون سالها شعار داده اند. همانطور که آقای چینی وقتی در خاورمیانه بود، دست به تهدید ایران زد. فردای روزی که چینی از دولت های عرب خواست علیه ایران متحد شوند، وزارتخارجه آمریکا دعوتنامه فرستاد برای ایران که بیاید وارد مذاکره شود. احمدی نژاد، دیک چینی ایران است و در چارچوب اوضاع و احوال سیاسی و رقابت های گروهی وجناحی ایران بیشتر این حرف ها مربوط به مسائل داخلی است تا مسائل سیاست خارجی ایران.