1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

عبداله مؤمنى و مجيد حاجى‌بابايى / تحصنى براى آزادى و عدالت در ايران

۱۳۸۴ اردیبهشت ۲۰, سه‌شنبه

بايد گفت كه آزادى در انتخابات، تنها آزادى براى انتخاب شوندگان و انتخاب كنندگان نيست. بلكه فضاى آزاد براى انتخابات است و آن آزادى بيان، آزادى مطبوعات، فعاليت آزاد احزاب و رعايت حقوق بشر را مى‌طلبد. اينها همه موجب شد كه شوراى مركزى جنبش دانشجويى دفتر تحكيم وحدت طى دو روز تحصنى كه در صحن دانشگاه پلى‌تكنيك تهران برگزار كند و مورد حمايت ديگر گروه‌هاى دانشجويى و شخصيت‌هاى سياسى و خانواده‌ى زندانيان سياسى قرار گر

https://p.dw.com/p/A49w
آقايان پرويز ورجاوند و احمد زيدآبادى در گفتگو با اعضاى شوراى مركزى دفتر تحكيم وحدت
آقايان پرويز ورجاوند و احمد زيدآبادى در گفتگو با اعضاى شوراى مركزى دفتر تحكيم وحدتعکس: DW

�ت. اين تحصن امروز با انتشار بيانيه‌اى پايان گرفت. در اين زمينه صداى آلمان گفتگويى داشت با دو عضو شوراى مركزى دفتر تحكيم وحدت آقايان عبداله مؤمنى و مجيد حاجى‌بابايى.

مصاحبه‌گر: داود خدابخش

  • گفتگو با عبداله مؤمنى، عضو شوراى مركزى دفتر تحكيم وحدت

دويچه وله: آقای مومنی، هدف شورای مرکزی «دفتر تحکيم وحدت» از اين تحصن چه بود؟

عبداله مومنی: شورای مرکزی «دفتر تحکیم وحدت» از ديروز در صحن مرکزی دانشگاه پلی تکنيک تهران تحصنی را با عنوان «مرگ آزادی و عدالت» در محورهای اعتراضی، سيطره‌ی فضای امنيتی در دانشگاه‌ها و ناامن بودن دانشگاه‌ها به واسطه‌ی محدود نمودن فعاليت تشکل‌های مستقل دانشجويی، گسترش تشکل‌های شبه‌نظامی در داخل دانشگاه‌ها و تشکل‌های همسو با حاکميت و همینطور در اعتراض به تداوم حبس فعالين سياسی و آزاديخواهان تحصن خود را از ديروز آغاز کرده است که ديروز چندتا از دانشگاه‌های تهران در حمايت از اين اقدام دست به تحصن زده‌اند که تا اين لحظه ادامه دارد.

دويچه وله: يعنی دانشگاه‌هاى ديگر هم به تحصن شما پيوسته‌اند؟

عبداله مومنی: بله، در حال حاضر اغلب نمايندگان انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌های تهران در تحصن حضور دارند و بسياری از چهره های سياسی نظير آقايان دکتر ورجاوند، دکتر زیدآبادی، تولايی، ابراهيم يزدی و خانواده‌های زندانيان سياسی نظير خانواده‌ی دکتر زرافشان در ميان اعضای متحصن حضور دارند.

دويچه وله: فکر می‌کنيد تحصن شما چه تأثيرى در اين زمينه‌هايى كه گفتيد بگذارد؟

عبداله مومنی: تحصن ما، تحصنی نمادين است و در اعتراض به آنچه محدود نمودن فضای فعاليت دانشگاه‌ها قلمداد می‌شود و همینطور برخوردهايی که منجر به ادامه‌ی حبس فعالان سياسی نظير آقايان زرافشان، گنجی، عليجانی، صابر، رحمانی، طبرزدی و محکومین حادثه‌ی کوی دانشگاه. با اين هدف ما دنبال اين بوده‌ايم که بهرحال اعتراض خود را به اين روند اعلام کنيم و مخالفت خود را با فضای محدودکننده‌ی آزادی بيان و عقيده در دانشگاه اعلام کنيم. بهرحال، در آستانه‌ی انتخابات رياست جمهوری با توجه به اينکه جامعه نسبت به مسئله‌ی انتخابات دارای نگرشی بی‌تفاوت و اعتراض گونه‌ای‌ست و دانشگاه بعنوان کانون آزاديخواهی و تحول‌طلبی درصدد هست که با توجه به جايگاهی در جامعه دارد در اين حوزه نقش‌آفرینی کند و در راستای برگزاری انتخابات فرمايشی و انتخابات تزيينی که هدف آن فقط مشروعيت بخشيدن به ساختارهای اقتدارگرايی حکومت است روشنگری کند. بهرحال بخش‌هايی از حکومت با ايجاد موانع در داخل دانشگاه درصدد هستند که اجازه‌ی انعکاس صدای ديگری غير از صدای همسو با حکومت را، از ناحيه‌ی دانشگاه، ندهند. از اين جهت، ما با برگزاری اين تحصن ضمن اینکه مخالفت خودمان را با روند ظلم‌ها و مشکلاتی که برای زندانيان سياسی بوجود آمده که منجر به حق‌ستاندن از آنها گشته، مخالفت خودمان را با فضای امنيتی در داخل دانشگاه و فضاهای محدوده کننده اعلام می‌کنیم. و بهرحال هدف ما از اين تحصن روشنگری و انعکاس وقايع داخل دانشگاهی‌ست که می‌خواهیم اعلام کنيم دانشجويان در مقابل جريان‌های اقتدارگرا و جرياناتی که با رويکرد امنیتی در صحنه‌ی سياسی کشور حاضر شده‌اند و درصدد هستند که فضای کشور را با امنيتی کردن به سمتی ببرند که جريانات تحول‌خواه را از روند پيگيری خواسته‌هايشان ناامید کنند، می‌خواهیم اعلام کنيم که دانشگاه در مقابل اقتدارگرايان کوتاه نمی‌آيد و اجازه نخواهد داد که کانون دانشگاه را که کانون علم، خرد و انديشه‌ورزی است و کانونی‌ست که از محمل آزادانه‌ی تبادل‌نظر و آرا برخوردار بوده، در اختيار بخش‌های حکومتی قرار بگيرد كه به نوعی دانشگاه و جريانات دانشجويی را تداوم بوروكراسى رسمى نظام مى‌دانند. دانشجويان بواسطه‌ی عملکردشان و خصلت‌هايی که دارند که بايد ذاتا منتقد و معترض به وضع موجود باشند، از طريق اين شیوه‌های مدنی و مسالمت‌آميز می‌خواهند انتقاد و اعتراض خودشان را به روند بن‌بست سياسی موجود در کشور و همينطور روند محدودکننده‌ی فضای داخل دانشگاه‌ها اعلام کنند. قطعا بعد از این اقدام ما اقدامات گسترده‌تری در راستای احقاق حقوق شهروندان و در راستای رفع موانع موجود از طريق فعاليت‌های مستقل دانشجويی خواهیم داشت.

  • گفتگو با مجيد حاجى‌بابايى، عضو شوراى مركزى دفتر تحكيم وحدت

دويچه وله: آقای حاجی بابايی، آقای عبداله مومنی درباره ی اهداف اين تحصن صحبت کردند. شما می‌توانید در مورد نظر «دفتر تحکيم وحدت» در ارتباط با انتخابات رياست جمهوری توضیحاتی بدهید؟

حاجی بابايی: درباره‌ی انتخابات رياست جمهوری نظر مشخص ما تاکید بر انتخابات آزاد است، يعنی ما معتقديم که ساختار سیاسی و حقوقی قانون اساسی و جمهوری اسلامی يا بايد دچار تغيير بشود تا بتواند ساير نيروهای دگرانديش را بپذيرد و يا می‌بايستی اين زمينه را ايجاد کند تا ديگران در همين قالب بتوانند در انتخابات شرکت کنند و خودشان را در معرض رای مردم قرار دهند. در وهله‌ی اول،‌ برای ما ايجاد يک انتخابات آزاد و دمکراتيک است که همه‌ی نيروها، چه کسانی که در موقعيت پوزيسيون و چه کسانی که در موقعيت اپوزيسيون هستند، بتوانند در انتخابات کانديدا بشوند و خودشان را در معرض رأی مردم قرار بدهند تا هرکسی را که مردم انتخاب کردند، بتواند رييس جمهور بشود. اما، متأسفانه الان شواهدی در دسترس نيست که اين ظرفيت بوجود آمده باشد تا همه‌ی نيروها مورد پذيرش قرار بگيرند. به همین دليل يک مقدار جنبش دانشجويی ايران و «دفتر تحکيم وحدت» منتظر است تا برخورد نهايی ساختار سياسی را با نيروهای اپوزيسيون و کسانی که حتا پوزيسيون وارد انتخابات شده‌اند، ببیند و نهايتا تصميم قطعی خودش را اعلام کند. ولی در اين مرحله تأکيد ما بر انتخابات آزاد بعنوان يک حق مسلم ملی‌ست که تقريبا يکصدسال است آزادیخواهان و مبارزان ما برای اين حق تلاش و مبارزه کرده‌اند.

دويچه وله: در صورتی که شرايط يك انتخابات آزاد فراهم نباشد، فکر می‌کنيد شهروندان ايرانی چه واکنشی نسبت به انتخابات از خود نشان خواهند داد؟

حاجی بابايی: ما دقيقا نمی‌توانيم پيش‌بينی کنيم که مردم چه واکنشی را نشان خواهند داد. به دليل اينکه انتخابات در ايران از پيچيدگی‌های خاص خود برخوردار است. شرايط قومی و محلی در اين انتخابات و در واقع افرادی که موثر هستند در اين حوزه‌های محلی و قومی فعال می‌شوند و طبيعی است که چندان در کليت قابل پيش‌بينی نيست. اما به نظر ما در شهرهای بزرگ و کلان‌شهرها که طبقه‌ی متوسط شهری رشد پيدا کرده و ميزان تحصيلات و آگاهی‌های جامعه تا حدودی بالاتر است و مطالبات دمکراتيک را در کنار ساير مطالبات مطرح می‌کنند، بايد با يک واکنش نسبتا منفی مواجه بشويم، در صورتی که اجازه ندهند همه‌ی نيروها حاضر باشند و فقط بخواهند یک انتخابات محدود و بسته را در چارچوبه‌ی نيروهای خودشان برگزار کنند.

دويچه وله: اين سوال را از اين لحاظ می‌کنم، زيرا برخی مقامات حکومتی گفته‌اند که تحريم انتخابات به معنای براندازی‌ست. اين تهديد خود را چگونه نشان می‌دهد؟

حاجی بابايی: البته، دوران اين تهديدها گذشته است که تحريم انتخابات يا عدم شرکت در انتخابات را به عنوان براندازی مطرح کنند، چون انتخابات يک حق است و از اين حق هم هر کسی می‌تواند استفاده کند يا استفاده نکند. يعنی همانطور که رای دادن يک حق است، رای ندادن نيز، حقی‌ست برای شهروندان. با واکنشهايی که افراد مختلفی از جناحهای سياسی داخل و خارج حاکميت انجام داده‌اند، به نظر می‌رسد که پرونده‌ی اين ادبيات و اين نوع گفتگو بسته شده و الان کسی ديگر نمی‌تواند انتخابات را صرفا بمنزله‌ی يک تکليف قلمداد کند و همه را نيز مکلف کند که در آن انتخابات مشارکت کرده و اگر مشارکت نکنند امری خلاف تکليف صورت داده است و لاجرم، مستوجب نوعی از تنبيه و سرکوب می‌شوند. به همين دليل اين در اکثريت جامعه و در ميان بخش زیادی از جامعه مصداق ندارد.

البته ناگفته نماند، طبيعی‌ست که در ميان بخش‌هايی از جامعه‌ی ما همواره اين دغدغه و نگرانی وجود دارد که در صورت عدم شرکت در انتخابات و عدم مهرخوردن شناسنامه‌ها ممکن است مشکلاتی برايشان بوجود بيايد، کمااینکه در انتخابات مجلس هفتم شايعه‌ای را مطرح کردند که دانش‌آموزانی که رای نداده باشند حق شرکت در کنکور را ندارند. طبيعتا اين موضوع شايعه‌ای بيش نبود، ولی همين شايعه‌ها به دليل بار روانی خاصی که در درون جامعه و خانواده ها ايجاد می‌کند و به دنبال آن نگرانی‌هايی ايجاد می‌شود و عده‌ی زیادی تحت تاثير اين نگرانی‌ها ممکن است رفتار انتخاباتی را که مدنظرشان هست، بصورت صريح و واقعی انجام ندهند و مجبور شوند برای حفظ موقعيت و شرايط خودشان نوعی از دوگانگی را در رفتار، عمل و نظرشان داشته باشند که اين نيز متاسفانه از دستاوردهای منفی برخوردهای اقتدارگرايانه و سرکوبگرايانه با جامعه است، زيرا باعث می شود يک فضيلت اخلاقی مثل حقيقت گويی و عمل کردن براساس آنچه می انديشيم و به همانگونه که فکر می کنيم بايد زندگی نيز بکنيم در جامعه‌ی ما تحقق پيدا نکند و يک نوع دوگانگی و یک نوع دو رويی که بسيار هم مظنون و زشت است، چه به لحاظ اخلاقی و عقلانی و چه به لحاظ دينی، در جامعه ی ما رشد بکند و اينهم جای تاسف دارد.

دويچه وله: آقای حاجی بابايی، خيلی متشکرم از توضیحات مبسوط تان.