1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

عبداله مومنى / احياى جنبش دانشجويى، تهديدى براى حيات و بقاى اقتدارگرايان

۱۳۸۵ خرداد ۸, دوشنبه

در هفته‌هاى گذشته كمتر روزى بوده كه شاهد حركات اعتراضى دانشجويى در ايران و در عين حال، احضار و يا دستگيرى فعالان دانشجويى نبوده باشيم. اما، اين دستگيريها طى چند روز گذشته بوضوح سيرى صعودى داشته است. رسانه‌هاى نزديك به محافل دانشجويى خبر مى‌دهند كه يكشنبه (۷ خرداد) نيز در جريان تجمع دانشجويان آذرى در برابر مجلس شوراى اسلامى، تعدادى از دانشجويان با دخالت نيروى انتظامى دستگير شده‌اند.

https://p.dw.com/p/A5yd
آقاى مومنى معتقد است هدف از دستگيريهاى اخير بوجود آوردن فضای رعب و وحشت در میان فعالان دانشجویی‌ست
آقاى مومنى معتقد است هدف از دستگيريهاى اخير بوجود آوردن فضای رعب و وحشت در میان فعالان دانشجویی‌ستعکس: AP

در رابطه با موج دستگيرى دانشجويان و نيز برخورد نيروى انتظامى با تجمع ديروز دانشجويان در مقابل مجلس، عبداله مومنى فعال دانشجويى و سخنگوى «ادوار دفتر تحكيم وحدت» به پرسشهاى صداى آلمان پاسخ داده است.

مصاحبه‌گر: بهنام باوندپور

دویچه‌وله: آقای مومنی، اخبار نگران‌کننده‌ای از بازداشت دانشجویان در تهران، آذربایجان، زنجان و کرمانشاه در رسانه‌ها منتشر شده. آیا شما اطلاع دقیق‌تری از میزان صحت این اخبار و هویت و تعداد بازداشت‌شدگان دارید؟

عبداله مومنی: آنچه در رسانه‌های جمعی پیرامون سطح و گستره‌ی دستگیری‌ها انعکاس پیدا کرده، دقیقا همان چیزی‌ست که دوستان ما و ما در مجموعه‌ی سازمانهای دانشجویی از آنها اطلاع داریم و دانشجویانی که در قالب تشکل‌ها و سازمانهای دانشجویی فعالیت می‌کنند اگر مشکل و یا عواقبی متوجه‌شان باشد، طبیعی‌ست که انعکاس خبری پیدا خواهد کرد. اما برای دانشجویان عادی از همان ابتدا شروع درگیری‌ها و تحرکات دانشجویی مشکلاتی پیش آمده که متاسفانه هیچکدام از سازمانها و نهاد‌های دانشجویی آمار دقیقی از آن در دست ندارند.

دویچه‌وله: آقای مومنی، در رسانه‌ها اینطور منعکس شده که دستگیری بسیاری از افراد توسط لباس شخصی‌ها بوده که البته مسلح به سلاح گرم بودند و در بعضی از این موارد هم از بعضی از دانشجویان اطلاعی در دست نیست و بعضی هم که دستگیر شده‌اند به مکان نامعلومی رفته‌اند. ممکن است در این مورد توضیح دقیق‌تری بدهید؟

عبداله مومنی: دوستان دانشجویی شناخته‌شده و مشخص است و اعلام هم شده که بهرحال این دوستان دستگیر شده‌اند. چون شواهدی وجود داشته دال بر اینکه نیروهای لباس شخصی و نیروهایی که ماموریت داشتند از ناحیه نیروهای امنیتی اقدام به دستگیری کردند و در عین حال دوستان دانشجویی که همراه آن دوستان دستگیرشده بودند مراتب را گزارش کردند. اما دیگر دوستانی که بهرحال وضعیت آنها مبهم و ناروشن هست، به دلایل اینکه کسی شاهد و ناظر بر دستگیری آنها نبوده، هیچ خبر و اطلاعی از آنها در دست نیست. اصلا جایی که متاسفانه این شیوه‌های دستگیری شیوه‌هایی‌ست که از سالها پیش رویه شده و هیچ استناد قانونی برای اینگونه دستگیری ها وجود ندارد و بدون احضار قبلی و بدون برگزاری دادگاه و تفهیم اتهام توسط نیروهای لباس شخصی که نیروهای وابسته به نهادهای امنیتی و سپاه پاسداران هستند، این مشکلات بوجود می‌آید. در جایی که هیچ مرجعی پاسخگوی این شیوه‌های دستگیری و این برخوردها با دانشجوها نیست، خوب، وقتی مشکلی برای دانشجویان پیش بیاید، مگر آنکه کسانی شاهد و ناظر بر ماجرا بوده باشند و آن را گزارش کنند، در غیراینصورت ما هیچ مدرک و دلیلی برای اثبات دستگیری دوستان دانشجوی‌مان نداریم.

دویچه‌وله: آقای مومنی، من نام چند نفر را اینجا ذکر می‌کنم. شما بعنوان فردی مطلع در مسایل دانشجویی آیا این خبرها را تایید می‌کنید یا نه، خبر دستگیری‌ها را: از جمله آقای یاشار قاجار، آقای پویا هیبت‌اللهی، آقای فرید هاشمی (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران)، آقای هومن کاظمیان و پیمان پیران (دستگیری مجددش اعلام شده از طرف کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر)، آقای سجاد نیکنام (دبیر انجمن اسلامی دانشگاه ارومیه)، آقایان محسن الموتی و مهدی حسن‌زاده از دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه، هاشم میرزاده (فعال دانشجویی در تبریز) و یاشار حکاک‌پور در مراغه. آیا شما این خبرها را شنیده‌اید و یا صحت این خبرها را تایید می‌کنید؟

عبداله مومنی: بله! اسامی که اشاره داشتید، آقای قاجار دبیر انجمن اسلامی دانشگاه پلی‌تکنیک در معرض دید دوستان بود که دستگیر شد و دیگر دوستانی که اسم بردید، آقای نیکنام از فعالین دانشجویی دانشگاه ارومیه و از دوستان دانشگاه رازی کرمانشاه اینها بخاطر نشریات دانشجویی بازداشت شده‌اند و آقای حکاک‌پور که بخاطر فعالیتهای هویت‌طلبی مناطق ترک‌نشین دستگیر شده‌اند و همینطور دوستان دمکراسی‌خواه دانشگاه تهران آقای فرید هاشمی و آقای حبیب‌اللهی...

دویچه‌وله: عذر می‌خواهم، آقای هیبت‌اللهی یا حبیب...

عبداله مومنی: حبیب اللهی صحیح است. سایت «ادوارنیوز» هم اشتباه انعکاس داده‌اند. همگی افرادی كه در سایت «ادوارنیوز» یا دیگر سایتهای خبری که برخورد گسترده با فعالین دانشجویی را انعکاس داده اند، بنوعی این اسامی مورد تایید است، و ما نگرانی‌مان بیشتر از بابت افرادی‌ست که وضعیت‌شان نامعلوم و مبهم هست و طبیعی‌ست که این موجبات نگرانی فعالان دانشجویی و دوستان و خانواده‌های این افراد را فراهم می‌آورد.

دویچه‌وله: آقای مومنی، به نظر شما افزایش فشارها و موج بازداشت فعالان دانشجویی چه علت یا عللی می‌تواند داشته باشد؟

عبداله مومنی: از آنجایی که ظرفیت بالقوه دانشگاه در چند روز گذشته بالفعل شد و تحرکی که در جامعه دانشگاهی ایران بوجود آمد و زمینه اعتراضاتی را رقم زد، خوب‌، نگرانی‌هایی بوجود آمد مبنی بر اینکه مبادا دانشگاه دوباره خودش را بازتولید کند، آن رفتارهای نقادانه، اعتراضی و مطالبات موجودش را و بتواند زمینه‌ساز، تقویت و تعمیق حرکت دمکراسی‌خواهی در جامعه بشود. خوب، اینگونه برخوردها با جامعه دانشگاهی بیشتر از بابت زهر چشم گرفتن و ضرب شصت نشان دادن و ایجاد فضای رعب و وحشت میان فعالان دانشجویی‌ست که مبادا به فکر احیای این جنبش منزوی‌شده و منفعل‌شده باشند، که قطعا نتیجه احیای جنبش دانشجویی به نفع حرکت اصلاح‌طلبی و دمکراسی‌خواهی و تحول‌خواهی‌در ایران خواهد شد و حیات و بقای اقتدارگرایان را به خطر خواهد انداخت.

دویچه‌وله: آقای مومنی، دیروز تعدادی از دانشجویان آذری در مقابل مجلس تجمع کردند. شما چه اطلاعی از دستگیری دانشجویان آذری و رفتار نیروهای انتظامی با دانشجویان دارید؟ چون اخبار متناقضی در اینمورد هست، بعضی‌ها خبر از دستگیری می‌دهند، اما نیروی انتظامی اعلام کرده کسی دستگیر نشده!

عبداله مومنی: بنا به اطلاعی که به ما رسیده و دوستان همفکرمان اطلاع داده‌اند، مثل اینکه برخوردها و شیوه‌های مواجه با این فعالین هویت‌طلب آذری بهیچوجه شیوه‌های مناسبی نبوده و اساسا از یک خشونت عریان خبر می‌دادند که دستگیری‌هایی را هم دربرداشته و نهایتا منجر به متفرق شدن تجمع‌شدگان شده که متاسفانه علی‌رغم اینکه این اعتراضات و این برخوردها به‌گونه‌ای بود که با یک رویکرد کاملا مسالمت‌آمیز و مدنی صورت گرفته بود، اما خشونت و برخوردهای عریان و تهدید و ارعاب و بازداشت‌های گسترده حکومتگران نه تنها نتوانست مسئله را فیصله بدهد،‌ بلکه به نظر می‌رسد بیش از بیش هم می‌تواند دامن بزند به تشدید تبعیض قومی و بروز حوادث خطرناکتری که قطعا عواقب جبران‌ناپذیری را ممکن است برای منافع ملی و همبستگی عمومی ایران بوجود بیاورد.