1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

علت رشد خشونت گروههاى مذهبى در عراق

۱۳۸۳ مرداد ۲۸, چهارشنبه

هم اكنون در بغداد كنفرانس ملى عراق با شركت هزار نماينده و در سايه حضور نيروهاى نظامى اشغالگر در جريان است. هم هنگام درگيريهاى خونين در دستور كار روزانه عراق است. دامنه خشونتى كه به خود با استدلالهاى مذهبى مشروعيت مى بخشد، مدام گسترده تر مى گردد. جامعه شناس و پژوهشگر امريكايى علوم دينى مارك يورگنزماير Mark Juergensmeyer در پى پاسخ به اين پرسش برآمده است كه چرا در كشورى كه پيش از اين سكولار بوده، مقاومت به شكل مذهبى افزاي

https://p.dw.com/p/A4pi
عکس: AP

� يافته است.

روزى نيست كه در آن خبرى از زد و خوردهاى خونين در عراق نرسد. به ويژه عراقيانى كه براى دستگاه ادارى غيرنظامى امريكا در عراق كار مى كند، مدام آماج حمله هستند. شمار حمله هاى شبه نظاميان وابسته به رهبران مذهبى نيز افزايش يافته است. براى نمونه در نجف، شهر واقع در جنوب عراق، طرفداران واعظ شيعى مقتدى صدر با ارتش عراق و نيروهاى اشغالگر درگيرى اى شديد دارند.

پژوهشگر علوم دينى مارك يورگنزماير به تازگى در عراق بوده و كوشيده است تا دريابد چرا جنبشهاى مقاومت خشونت بارى كه انگيزه مذهبى دارند در اين كشور گسترش يافته اند. در گفتگوهايى كه يورگنزماير داشته،اين نكته متبلور است كه بسيارى از روحانيان حضور نيروهاى نظامى امريكا در عراق را به عنوان ادامه حكومت منفور صدام حسين درك مى كنند. روحانيان شيعى و سنى اى كه وى با آنها گفتگو كرده حتى معتقد بوده اند كه صدام حسين تنها عروسك خيمه شب بازى در دست امريكاييان بوده است.

يورگنزماير مى گويد: “يكى از نظريه هاى اين روحانيان اين است كه امريكاييها مى ترسيدند از اينكه صدام ضعيفتر بشود _ و اينكه آنها مى دانستند كه به همان نسبت بر خشم گروهءهاى اسلامى افزوده مى شود. براى همين مجبور شدند كه نظام سياسى صدام را سرنگون كنند و كنترل سياست در عراق را خود در دست بگيرند. اين تنها راه براى جلوگيرى از قدرت گيرى سنى ها و شيعيان بوده است. اين رهبران دينى معتقدند كه امريكاييها از هيچ چيز بيش از ايجاد حكومتى اسلامى در عراق نمى ترسيدند. و اين به عقيده آنان دليل اصلى براى حمله آنها به عراق بوده است. و همين نيز دليل مبارزه گروههاى مذهبى با نيروهاى اشغالگر است: يعنى نيروهاى نظامى امريكايى كسانى هستند كه از دستيابى اين گروهها به قدرت جلوگيرى مى كنند.”

مذهبيان تندرو اين مبارزه را تبديل به نوعى جنگ مقدس عليه همه كسانى مى سازند كه با نيروهاى اشغالى همكارى كنند.و براى آنان حتى زنانى هم كه رخت سربازان را بشويند يا خويشاوندان كسانى كه عضو دولت انتقالى عراق اند، از همكاران اشغالگران به حساب مى آيند. حضور زره پوشها و سربازان به هيچ وجه منتقل كننده حس امنيت نيست، حتى برعكس، هر جا كه آنها باشند، يقينا خطر هم هست.

دولت عراق در فلوجه، شهرى كه در مركز عراق واقع است، راه تازه اى را پيش گرفته است. در اين شهر از حضور سربازان خارجى كاسته شده است. مارك يورگنزماير معتقد است كه فلوجه مى تواند سرمشقى براى ديگر شهرهاى عراق باشد. وى مى گويد: “فلوجه شهر جالبى است. در اين شهر تنها شمارى از اعضاى بدنام حزب قديمى بعث و چند تن از رزمندگان سازمان القاعده كه از خارج آمده اند به سر نمى برند_ چيزى كه هميشه دستگاه ارتش امريكا مى خواهد به ما بقبولاند. بلكه فلوجه در درجه نخست شهرى است مذهبى. حدود ۸۰ مسجد در اين شهر وجود دارد و مردم بخشى از وقت خود را در مساجد مى گذرانند. علماى دينى به من گفتند كه در آغاز ضديتى با امريكاييها نداشتند. مقاومت در برابر اشغالگران به مرور افزايش يافت به گونه اى كه اينك رنگ و بوى جهاد به خود گرفته است. حال راه حلى كه براى فلوجه در نظر گرفته شده اين است كه در خيابانها اين نيروهاى امنيتى عراقى اند كه گشت مى دهند، نيروهايى كه بر كارشان علماى دينى شهر هم نظارت دارند. اين نوعى سازش است. و البته اين را نمى شود دموكراسى ناميد، اما براى موقعيت كنونى دست كم ثباتى نسبى به همراه مى آورد.”