فانتزى نومحافظهكاران آمريكا
۱۳۸۵ آبان ۳, چهارشنبهخطاى بنيادين نومحافظهكاران در عراق
روزنامهى بريتانيايى «ديلى تلگراف» هرج و مرج حاكم بر عراق را نتيجهى سياست نومحافظهكاران در آمريكا مىداند و مىنويسد: «لابى نيرومند نومحافظهكار كه نوك نيزهى كارزار طرفدار جنگ را تشكيل مىدهد، كنترل پنتاگون و دستگاه ادارى پس از جنگ در عراق را با پيامدهاى مصيبتبار در دست گرفته است. تخيل آنان مبتنى بر آن بود كه آخرين بازماندهى رژيم بعثى را نابود كنند و ايدهى پنداربافانهى دمكراسى مطابق الگوى غرب را به عنوان نمونهاى درخشان در مقابله با حكومتهاى آتوكراتيك منطقهى خاورميانه متحقق سازند. خطاى بنيادين اين بود كه نومحافظهكاران هيچگاه فكر نكردند با ۲۲ ميليون عراقىاى مشورت كنند كه اشتهايى براى دمكراسى به سبك غرب نداشتند، بلكه پس از آزادى از دست رژيم صدام حسين، ترجيح مىدادند طبق الگوهاى سنتى حاكميت قبيلهاى بر آنان حكومت شود».
اشغالگران از قدرت برخوردار نيستند
روزنامهى بريتانيايى «گاردين» معتقد است كه نيروهاى نظامى آمريكا و بريتانيا در عراق، قادر به جلوگيرى از جنگ داخلى در اين كشور نيستند. اين روزنامه مىنويسد: «حتا اگر اين نيروها در عراق بمانند، نمىتوانند مانع از يك جنگ داخلى شوند. مشغلهى آنان اينست كه از استحكامات خود دفاع كنند، زيرا حضور آنان به شورشيان اهدافى براى مشق نظامى مىدهد و افزون بر آن، مديريت غيرنظامى در بغداد و نيز در ايالتها را تحليل مىبرد. نيروهاى آمريكايى و بريتانيايى ممكن است كه قدرت اشغالگر باشند، اما از قدرت برخوردار نيستند. عراق به دست دو ملت از نيرومندترين و متمدنترين ملتهاى جهان به بدترين جهنم روى زمين تبديل شده است. ارتشهايى كه وعدهى دمكراسى و رفاه مىدهند با خود خونريزى و محروميتى آوردند كه از خشنترين ديكتاتورىهاى مدرن هم بدتر است. اين بايد يكى از جنونآساترين تناقضات تاريخ عصر جديد باشد».
«جنگ عليه ترور» شكست خورده است
روزنامهى آلمانى «راينفالتس» چاپ لودويگزهافن، در مورد اوضاع كنونى عراق مىنويسد: «زمانى كه بوش در سال ۲۰۰۳ نيروهاى خود را وارد عراق كرد، خيال مىكرد كه با دمكراتيزه كردن عراق گام به گام كل منطقه را دمكراتيزه خواهد كرد. اما واقعيت از اين امر بسيار دور است. مركز مطالعات استراتژيك و بينالمللى در واشنگتن اين هدف را فانتزى نومحافظهكاران مىخواند. اينك رييسجمهورى آمريكا دو هفته پيش از برگزارى انتخابات كنگره در آمريكا، از نظر سياست خارجى در مقابل ويرانهاى قرار گرفته دارد. «جنگ عليه ترور» كه با آن تلاش كرد مداخله در عراق را توجيه كند، شكست خورده است. بخشهايى از افغانستان دوباره تحت تسلط طالبان و القاعده قرار دارد. در عراق پس از سرنگونى صدام حسين تازه ترور توانست پا بگيرد. اما جمهوريخواهان مبارزهى انتخاباتى را درست بر محورهاى امنيت داخلى و خارجى تنظيم كردهاند. اينكه آيا اكثريت راىدهندگان از آنان پيروى خواهند كرد، چيزى است كه حتا خود سياستمداران جمهوريخواه در مورد آن ترديد دارند».
استهزاى مردم آمريكا
روزنامهى اتريشى «دى پرسه» در رابطه با بحران عراق، جرج بوش را بهترين مبارز انتخاباتى به نفع دمكراتهاى آمريكا ارزيابى مىكند و مىنويسد: «بوش هيچگاه چنين در موقعيت تدافعى نبود. دمكراتهاى آمريكا با تاخيرى دوساله همه چيز را در مبارزهى انتخاباتى خود روى عراق متمركز كردهاند. در تبليغات انتخاباتى آنان از تنسى گرفته تا پنسيلوانيا، مرتبا صحنههاى وحشتناكى از كشور دور دست عراق ديده مىشود و در زير آن اين شعار انتخاباتى بوش به چشم مىخورد كه: «اين خط مشى را ادامه خواهيم داد!». كارت برندهى ضدترور كه بوش هميشه آن را از آستين بيرون مىكشيد، ديگر تاثيرى ندارد. جنگ عراق بطور مستمر تصوير جرج بوش را سياهتر ترسيم مىكند. كتابهاى افشاگر يكى پس از ديگرى نشان مىدهند كه كابينهى بوش چقدر ناشيانه و بىتوجه دست به اقدام زده است. اين جنگ بدون اضطرار با فريب تودههاى مردم به راه انداخته شد. بدتر آنكه براى زمان پس از تصرف عراق هيچ نقشهى فكرشدهاى وجود نداشته است. اين استهزاى مردم آمريكاست كه دونالد رامسفلد وزير دفاع مسئول، هنوز در مقام خود باقيست».