فصلنامه «باران» در نوسان ميان فرهنگ و سياست؟
۱۳۸۴ آبان ۱۸, چهارشنبهبخش بزرگي از حجم مطالب اين شماره «باران» را نه فقط خاطرات زندان اشغال كرده است، بلكه موضوعات برگزيده شده و شيوه پرداخت مطالب به گونهاى است كه خوانندهى آشنا با «باران» فكر مىكند كه سياست كلى مجله تغيير كرده و چه بسا مىخواهد از فصلنامهاى فرهنگى ادبى به نشريهاى سياسىاجتماعى تبديل شود. آيا مدير مسئول «باران» چنين تغيير سياستى را در مدنظر دارد؟
مسعود مافان: ”اهداف و سیاست نشریه نسبت به آنزمانی که بهزاد کشمیریپور سردبیری باران را بعهده داشت تغييرى نكرده است. ما اعلام کردهایم که «باران» در گسترهی فرهنگ و ادبیات است و موضوعی که این شماره را به آن اختصاص دادهایم ادبیات زندان و خاطره نویسی ست، بعنوان نوعی از ادبیات ایران. در این بررسیها طبیعی ست، كه در خاطره نویسی و بخصوص خاطرات زندان، شما به سیاست هم گريزی بزنید. من خودم شخصا تغییری در سیاست فصلنامهی باران نمیبینیم. فکر میکنم گستردگی فرهنگ این اجازه را به ما میدهد که ما وارد حوزههایی مثل خاطره نویسی، دمکراسی و حقوق بشر بشویم. مخاطبین ما چه کسانی هستند؟ روشنفکران، نویسندگان و روزنامهنگاران که وقتی نتوانند در آزادی کامل قلم بزنند و نظرشان را بلند اعلام بکنند، اگر به این ما نپردازیم به چه موضوعی باید بپردازیم“.
آيا بهزاد كشميرىپور سردبير سابق «باران» هم كه دليل كنارهگيرى خود را در «حاشيهاى بر اصل» بيشتر مسايل و مشغلههاى شغلى عنوان كرده بود، تغييرى در ساخت كلى اين شماره مجله و يا نشانى از چرخش سياست كلى «باران» نمىبيند؟ آيا «باران» فصلنامهاى سياسىاجتماعى شده است كه ميخواهد صفحاتى از خود را نيز به ادبيات اختصاص دهد؟
بهزاد كشميرىپور : ”برای ما ایرانیها، بويژه خارج از کشور، اولا هر موضوعی به نوعى سیاسی میشود. البته این توجیه سیاسی شدن بيش از اندازه این شماره نیست. چون در هر صورت ما قصدمان اینست که یک مجلهی فرهنگی ـ ادبی منتشر کنیم، همانطور که در زیر عنوان مجله هم ذکر شده است. اما شاید با توجه به این تغییر و تحولی که در ادارهی باران بوجود آمده که حاصل موقعیت شغلی من است و دور بودن من از آلمان، نیاز به زمان بیشتری باشد که مجله خودش به ترتیب سابق خودش، یا به آن شکلى که مورد نظر ما بوده، برگردد. همانطوری که من در حاشیهی این شماره هم نوشتهام مدیر مسئول دوستم آقای مسعود مافان و من توافق کردیم که ترکیب کلی مجله را به همین شکل که تا به حال بوده است حفظ کنیم و با توجه به توفیق نسبی «باران» دلیلی هم برای تغییر آن نمیبینیم. به این ترتیب «باران» قرار است که همچنان مجلهای فرهنگی ـ ادبی باقی بماند. شاید بد نباشد به این نکته هم اشاره کنم که طبیعتا یکی از وظایف سردبیر تناسب بین موضوعها و بخشهای مختلف و کیفیت مطالب است. در این شماره از آنجا که بخش ويژه درصد عمدهای از صفحات مجله را بخودش اختصاص داده، طبیعی ست که دست سردبیر برای ایجاد این تناسب خیلی باز نیست یا نبوده است. به همین جهت من فکر میکنم بهتراست ما در شمارههای بعدی سعی کنیم که نسبت بخش ويژه را به بقیهی مطالب کمتر کنیم و در نهایت مثلا حدود یک چهارم تقلیل بدهیم و سعی کنیم حداکثر حجم بیشتری از مجله را اشغال نکند آن بخش ويژه“.
سردبير ميهمان اين شماره «باران» ناصر رحيمخانى است. آيا قرار است، از اين پس، هر شماره «باران» توسط يك سردبير ميهمان اداره شود و يا اين شماره را بايد موردى استثنايى دانست؟
مسعود مافان مدير مسئول «باران»: ”به علل مشکلات ويژهای که فصلنامه یاران در خارج از کشور دارد من فکر کردم که این تجربهی سردبیری میهمان در هر شماره تجربهی خوبی باشد، علی رغم اینکه خودم مسئولیت تماس را دارم و تمهای هر شماره را مشخص میکنم، برای آن شماره ويژه سردبیر میهمان یا دبیر ميهمان پیشنهاد میکنم و با دوستانی که در خارج از کشور هستند وارد مذاکره میشوم. مثلا برای شماره آینده که تم حقوق بشر و دمکراسی را برای فصلنامهی باران در نظر گرفتهایم از خانم مهرانگیز کار خواهش کردیم و ایشان هم پذیرفتند که دبیر میهمان این شماره باشند. قطعا تا پیدا کردن یک سردبیر ثابت و دائم ما این سیاست را پیش خواهیم برد“.
شايد لازم به گفتن نباشد كه نه سياسى شدن «باران» فىنفسه نقص محسوب ميشود و نه فرهنگى بودن يا ماندن آن به خودى خود برايش ارزشى مىسازد. مسئله تنها روشن بودن جهتگيرى اين نشريه به سوى مخاطبى مشخص است. شكل آينده «باران» را فقط آيندهى «باران» روشن خواهد كرد.
بهنام باوندپور