1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

فعالان دانشجويى: اين دعواى اتمى، دعواى مردم ايران نيست!

۱۳۸۵ فروردین ۲۲, سه‌شنبه

شمارى از فعالان و مسئولان جنبش‌هاى دانشجويی ايران با انتشار نامه‌ای خطاب به مردم، دغدغه‌های خود را در مورد مسائل جامعه و به خصوص پرونده هسته‌ای بيان داشتند. به عقيده‌ى ايشان حل بحران‌های پيش روی جامعه ايران فقط در پوشش يك حاكميت مردمی و دموكراتيك ممكن است. منشاء چنين تحولی هرگز نمی‌تواند خارجی باشد. تحول اصيل اجتماعی چيزی نيست كه از خارج و از بالا به جامعه تزريق شود، تحول سالم و اصيل بر مبنای حركت خود جامعه

https://p.dw.com/p/A427
عکس: AP

و بنابراين از درون و از پايين به بالای جامعه تحقق می‌يابد. در اين زمينه از آقاى مرتضى اصلاحچى، يكى از امضاكنندگان نظر خواستيم.

اين نامه كه بطور گسترده در سايت‌هاى اينترنتى انتشار يافته است، خطاب به مردم ايران مى‌نويسد: ”انسان در جامعه خويش حق اظهار آزادانه عقيده و بيان ، حق نقد جامعه خويش و حق دخالت مستقيم در هر روندی را دارد كه به سرنوشت او مربوط باشد.”

در ادامه‌ى اين نامه‌ آمده: ” خطری جدی و مهلك آرام آرام بر فضای كشور هميشه در استبداد ما سايه می‌افكند. خطر جنگ ، خطر تحريم ، خطر كشته شدن تعداد زيادی از مردم كشورمان ، خطر گرسنگی ، بی‌دارويی و مرگ نوزادان و كودكان ، خطر قربانی شدن هزاران هزار نفر از مردمی كه در زير تبليغات سنگين دروغين دو طرف متخاصم به درستی نمی‌دانند به چه دليل قربانی يك جنگ جديد هستند. سرزمين ايران ميرود كه در زير چكمه‌های سربازان حافظ منافع جنگ طلبان داخلی و جنگ افروزان خارجی لگدمال شود و خاكش با هزاران هزار بمب و موشك زير و رو گردد. رسانه‌های داخلی در موقعيت جديد بين المللی، كه كار به ضرب الاجل و شمارش معكوس رسيده است ، يا همچون گذشته (به دلخواه ويا به اجبار) مدح و ثنای حكومت را می‌گويند و يا با سكوت خويش به منتظران بی‌قرار حمله خارجی تبديل شده اند. احزاب درون و برون حكومتی داخل كشور خاموشی گزيده اند و همگی از ترس قدرتی حيا دريده زبان در كام كشيده اند. امروز شرايط سياسی ايران به گونه‌ای است كه ما ناچاريم در جايگاهی فراتر از خود حرفهايی را مطرح كنيم كه مدت‌هاست عده‌ای خواهان طرح آن هستند.”

نويسندگان نامه به مردم ايران كه شش تن از فعالان و مسئولان جنبش‌هاى دانشجويى ايران هستند، در اين نوشته‌ى خود مى‌افزايند: ” در تمام طول هشت سال جنگ ويرانگر ايران و عراق يعنی در زمانی كه معاش روزانه دغدغه جدی مردم ايران بوده است و به دليل سرازير شدن بودجه كشور برای تامين ادوات جنگی و ساير هزينه‌های نظامی انواع و اقسام كمبودها و محدوديت‌ها بر مردم تحميل ميشد و نيز در زمانی كه فشار خرد كننده ناشی از اجرای برنامه‌های صندوق بين المللی پول در دولت به اصطلاح سازندگی تمام آسايش ، رفاه و امنيت اقتصادی و مادی مردم ايران را بر باد داده بود آن هنگامی كه رانت خواران و سرمايه داران پرورده‌ی حكومت ، چاقتر و فربه‌تر می‌شدند و فقرای جامعه بيشتر و بی‌چيزتر ميگرديدند، ده‌ها ميليارد دلار سرمايه مردم اين مملكت بدون هيچ گونه رديف بودجه و نظارتی از طرف مردم صرف رسيدن به نيت‌های هسته‌ای اقليت تصميم گيرنده در كشور شده است.”

در اين نامه در عين اشاره به سلطه‌طلبى جهانى آمريكا براى حفظ نظام سرمايه‌دارى خود آمده كه:

۱. اين دعوا (منظور دعواى اتمى ميان ايران و غرب)، دعوای مردم ايران نيست، بلكه جدالی است بر سر تعيين حاكميت در ايران. بنابراين مردم در اين ميان نبايد سرباز جان بر كف و پادوی هيچ كدام از طرفين باشند. مردم بايد زمانی به ميدان بيايند كه جنگ بر سر منافع و آرمان‌هايشان باشد.

٢. انرژی هسته‌ای تنها يك بهانه و ابزار برای جنگ منافع است ، بنابراين علاوه بر اينكه ما فقط خواهان توقف فعاليت‌های هسنه‌ای در ايران نيستيم، بلكه خواهان غير اتمی شدن جهان و محو كليه سلاح‌های كشتارجمعی در همه‌ی كشورها از جمله كشورهای آمريكا ، روسيه ، چين ، اسرائيل و... می‌باشيم ...

٣. هر گونه حمله يا تحريم اقتصادی در تضاد آشكار با منافع كوتاه و بلند مدت مردم ايران است و مورد مخالفت صريح مردم ما با كسانی است كه به چنين تعرض‌هايی اقدام ورزند. در اين ميان ما مشخصا نسبت به دخالت و نقش خودسرانه و خود محورانه‌ی آمريكا، نفرت و انزجار خود را اعلام می‌داريم.

۴. حل بحران‌های پيش روی جامعه ايران فقط در پوشش يك حاكميت مردمی و دموكراتيك ممكن است ، حكومتی كه در آن حكومت شوندگان به طور جدی و واقعی توانايی و امنيت تحميل اراده‌ی جمعی خود را بر حكومت كنندگان داشته باشند.

آقاى مرتضى اصلاحچى، دبير انجمن اسلامى دانشگاه علامه طباطبايى و يكى از امضاكنندگان اين نامه در توضيح شكاف ميان منافع مردم ايران با منافع حاكميت جمهورى اسلامى ايران مى‌گويد:

”در تمامى كشورها زمانى كه انتخابات در فرايندى دمكراتيك صورت گيرد و كليت حاكميت را مردم انتخاب كنند، طبيعى است كه در آن زمان منافع مردم با منافع حاكميت يكى مى‌شود و به نوعى اتحاد دولت ـ ملت شكل مى‌گيرد. اما الان در جمهورى اسلامى به نوعى شكاف ميان خواست مردم و خواست حاكميت وجود دارد و در نتيجه بسيارى از منافع مردم را غير از منافع جمهورى اسلامى مى‌توان تلقى كرد.”

ولى اينكه چگونه مى‌توان توضيح داد كه شعار ”انرژى هسته‌اى خواست مسلم ماست” در جهت منافع مردم ايران نيست، آقاى اصلاحچى معتقد است:

”اينكه اين شعار امروز جا افتاده، بخش اعظم آن بخاطر تبليغات يكسويه‌اى است كه طى يكى دو سال اخير جمهورى اسلامى انجام داده است. اما اگر يك فضاى باز سياسى در كشور وجود مى‌داشت كه تمامى جريانات مى‌توانستند آزادانه نظر خودشان را مطرح كنند، طبيعى بود كه مردم به اين شكل نمى‌آمدند مسئله را مطرح بكنند و انرژى هسته‌اى را خواست خودشان بدانند. البته اين هم برمى‌گردد به اينكه جمهورى اسلامى تا حدودى رگ خواب مردم را پيدا كرده و خيلى راحت مى‌تواند با تبديل كردن خواست‌ها و مطالبات خودش به مسائل ملى، بعنوان مثال يكسان قلمداد كردن انرژى هسته‌اى و ملى كردن نفت توسط دكتر مصدق و يا جنبه‌ى مذهبى دادن به اين گونه مسائل، اين را در ذهن مردم جا بياندازد.”