1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

قتل ناديا انجمن، شاعره جوان افغانى

شيرين جزايرى۱۳۸۴ آبان ۱۸, چهارشنبه

ناديا انجمن شاعره ۲۵ ساله افغانى روز جمعه پنجم نوامبر قربانى رفتار خشونت آميز و وحشيانه همسرش شد و بر اثر جراحات وارده درگذشت. روزى نيست كه در افغانستان خبرى درباره ايراد ضرب و شتم، تجاوز، آزار و قتل زنان به گوش نرسد. اين بار قربانى اين رفتار زنى بود كه دفتر شعرش بازگوكننده احساسات بسيار غنى اوست:

https://p.dw.com/p/A6NO
عکس: AP

جرقه‌هاى آه من ستاره ريز می‌شود

شب است و شعر می‌زند شرر به لحظه‌هاى من
ز شوق شانه می‌كشد به رشته صداى من
چه آتشى است واعجب كه آب می‌دهد مرا
و عطر روح می‌دمد به پيكر هواى من
ندانم از كدام كوه، كدام كوه آرزو
نسيم تازه می‌وزد به فصل انتهاى من
ز ابر نور می‌رسد چنان زلال روشنى
كه نيست حاجتى دگر به اشك‌هاى‌هاى من
جرقه‌هاى آه من ستاره ريز می‌شود
به عرش لانه می‌كند كبوتر دعاى من
سرشك بيخودانه ام به خط خط كتاب او
نگاه كن چه بى بهانه می‌چكد خداى من
ز حرف حرف دفترى ز واژه واژه محشرى
قيامتى رسيده از سكوت ديرپاى من
مخر، مدر، حرير وهمى مرا كه خوشترم
به شب كه شعر می‌زند شرر به لحظه‌هاى من

انجمن نويسندگان و شاعران افغانستان در سوگ اين شاعره جوان افغانى می‌نويسد: ”مرگ جانگداز بانوى سخن‌آفرين (ناديا انجمن) با چنگال خشم و غضب همسرش، گزارش دردناك ديگرى است از بيداد بى‌فرجام جماعتى از مردان سرزمين‌مان بر زنان و شيوه‌اى است تازه‌تر از خشونتى كه هر روز افزون‌تر از ديروز با سيماى دهشت‌بارى رخ می‌نمايد و قربانى می‌طلبد.“

اولين مجموعه شعر ناديا انجمن به نام "گل دودى" در محافل ادبى هرات بحث‌هاى زيادى را برانگيخت. او در سال چهارم رشته ادبيات درى دانشگاه هرات تحصيل می‌كرد و يكسال پيش با يكى از كاركنان دانشگاه ازدواج كرده بود. در سال گذشته ناديا به دليل سخت‌گيرى‌هاى موجود در خانه كمتر در محافل ادبى و شعرخوانى حاضر می‌شد.

نيست شوقى كه زبان باز كنم، از چه بخوانم
من كه منفور زمانم، چه بخوانم چه نخوانم
چه بگويم سخن از شهد، كه زهر است به كامم
واى از مشت ستمگر كه بكوبيده دهانم
نيست غمخوار مرا در همه دنيا كه بنازم
چه بگريم، چه بخندم، چه بميرم، چه بمانم
من و اين كنج اسارت، غم ناكامى و حسرت
كه عبث زاده‌ام و مهر ببايد به دهانم
دانم اى دل كه بهاران بود و موسم عشرت
من پر بسته چه سازم كه پريدن نتوانم
گرچه ديرى است خموشم، نرود نغمه زيادم
زان كه هر لحظه به نجوا سخن از دل برهانم
ياد آن روز گرامى كه قفس را بشكافم
سر برون آرم از اين عزلت و مستانه بخوانم
من نه آن بيد ضعيفم كه زهر باد بلرزم
دخت افغانم و برجاست كه دايم به فغانم

يادهاى آبى روشن

ايا تبعيديان كوه گمنامى
اى گوهران نام‌هاتان خفته در مرداب خاموشى
اى محو گشته يادهاتان، يادهاى آبى روشن
به ذهن موج گل آلود درياى فراموشى
زلال جارى انديشه‌هاتان كو
كدامين دست غارتگر به يغما برد تنديس طلاى ناب روياتان
درين طوفان ظلمت‌زا
كجا شد زورق سيمين آرامش نشان ماه پيماتان
پس از اين زمهرير مرگ‌زا
دريا اگر آرام گيرد
ابر اگر خالي كند از عقده‌ها دل
دختر مهتاب اگر مهر آورد، لبخند بخشد
كوه اگر دل نرم سازد، سبزه آرد
بارور گردد
يكى از نام‌هاتان، بر فراز قله‌ها
خوشيد خواهد شد
طلوع يادهاتان
يادهاى آبى روشن
به چشم ماهيان خسته از سيلاب و
از باران ظلمت‌ها هراسان
جلوه اميد خواهد شد
ايا تبعيديان كوه گمنامى

پيكر ناديا انجمن روز سه شنبه گذشته در هرات با حضور جمع كثيرى از نويسندگان، شاعران، اساتيد و دانشجويان دانشگاه هرات و دوستان وى بخاك سپرده شد.

آقاى دكتر على احمد كاوه استاد دانشكده ادبيات دانشگاه هرات در ميزگردى كه به همين مناسبت و در بررسى علل كاربرد خشونت در جامعه افغانستان در هرات برگزار شد، گفت:
”حقیقت اینست که اولین و مهمترین و کلی ترین مسئله‌ی خشونت برمی‌گردد به مسئله‌ی فرهنگی، در سطح فرهنگی جامعه. چون جامعه‌ی ما از لحاظ فرهنگی در سطح پایینی قرار دارد، به همین دلیل این خشونت به گونه‌ای در جامعه ما نهادینه شده این مسئله برمی‌گردد به بعضی از موضوعات روانشناختی اجتماع و جامعه ی ما. جامعه‌ی ما در طول مدتها و حتا سده‌های زیادی با خشونت زندگی کرده، با خشونت برایش حکومت تعیین شده، با خشونت حکومتها کنار رفته‌اند، با خشونت حکومت دیگری جایگزین آن شده است. به همین دلیل این روحیه ی خشونت و حل معضلات و مشکلات جامعه با خشونت تقریبا جایگزین راه حل‌های دیگر شده است. به همین دلیل این روحیه‌ی کلی جامعه است که در بخش جزییات احتیاج به تحلیل بیشتری دارد.

در جلسه روز گذشته درهرات آقاى دكتر ميراحمد كريم حسينى استاد دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه هرات، خشونت درباره زنان در جامعه را محدود به افغانستان ندانست:
”البته اینکه خشونت در افغانستان نهادینه شده به این معنی نیست که در جاهای دیگر وجود ندارد. چون اگر ما نگاه کنیم حتا خشونت علیه زنان طبق آمار جدیدی که در خبرگزارى‌ها منتشر شده، تقریبا آمار غیرقابل باوری ست و نشان می‌دهد که حتا در انگلستان حدود ۳۰درصد از زنان مورد ضرب و شتم از طرف شوهرانشان قرار می‌گیرند. يعنی حتی در به اصطلاح مهد تمدن اروپا، در آن جامعه نيز چنین خشونتی وجود دارد. پس این به این معنا نیست که تنها در افغانستان خشونت وجود دارد. در جاهای دیگر هم وجود دارد. اما در افغانستان، همانطور که گفتم، به دلیل مشکل فرهنگی که متاسفانه کل جامعه که از لحاظ فرهنگی در سطح پایینی ست، با این خشونت بارآمده، با این خشونت تربیت شده است. شما نگاه بکنید، کودک ما چه در مساجد و چه در مدارس با خشونت تعلیم می‌یابد، با خشونت تربیت می‌شود، در خانه با خشونت بارآورده می‌شود. وقتی که انسان به خشونت عادت می‌کند، این خشونت در نهاد او جای می‌گیرد. این موضوع هم به سادگی، با چند کنفرانس و سمینار و برنامه‌هایی از این قبیل از بین نمی‌رود. باید برنامه‌های آموزشی و تربیتی در سطح مدارس برای اطفال و نوجوانان شروع بشود. یعنی باید ریشه‌ای عمل كرد. برنامه‌های تربیتی برای کودکان و بعد برای جوانان، چه در داخل مدارس، چه در داخل مساجد و چه در مکاتب و همینطور در داخل مراکز علمی و فرهنگی دیگر. بهرحال پروسه‌ی همگانی را باید بکار برد که کل جامعه به سمت رفع خشونت و خشونت زادیی سوق داده بشود.“