1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

قره‌باغ: مركز برخورد آذربايجان و ارمنستان

۱۳۸۵ اسفند ۲۵, جمعه

سيزده سال از آتش بس ميان جمهورى آذربايجان و ارامنه‌ى منطقه‌ى خودمختار قره‌باغ مى‌گذرد. آيا بار ديگر جنگ تعيين كننده آينده اين منطقه خواهد بود؟ آيا قره‌باغ چون گذشته جزيى از آذربايجان خواهد شد و يا كشورى مستقل خواهد گشت؟ وجود خط لوله‌ى نفت از نزديكى قره‌باغ به اهميت اين منطقه مى‌افزايد.

https://p.dw.com/p/A7Uk

سيزده سال از آتش بس ميان جمهورى آذربايجان و ارامنه ى منطقه ى خودمختار قره‌باغ مى گذرد. آيا بار ديگر جنگ تعيين كننده آينده اين منطقه خواهد بود؟ آيا قره‌باغ چون گذشته جزيى از آذربايجان خواهد شد و يا كشورى مستقل خواهد گشت؟ وجود خط لوله‌ى نفت از نزديكى قره‌باغ به اهميت اين منطقه مى‌افزايد.

قره باغ كوهستانى سرزمينی‌‌ست در جنوب قفقاز. در سال ۱۹۲۳، در دوران اتحاد شوروی‌، اين منطقه خودمختار، كه فقط يك چهارم جمعيت آن را آذربايجانى‌ها تشكيل مى‌دادند، به جمهورى آذربايجان ملحق شد. در سال ۱۹۸۸ با اعتصاب عمومي، اولين نشانه هاى بى ثباتى آشكار شد.

با فروپاشى اتحاد شوروي، برخوردهاى قومى در قره باغ فزونى گرفت و پس از مدتى درگيرى‌هاى خونين و با اعلام استقلال قره باغ در سال ۱۹۹۱ توسط پارلمان محلى و استقلال كامل كه سه ماه بعد در يك راى‌گيرى به دست آمد، جنگى خونين و چندين ساله ميان ارامنه‌ى قره باغ كه از سوى كشور ارمنستان حمايت مى‌شدند و جمهورى آذربايجان در گرفت.

دست كم ۲۵ هزار نفر جان باختند و از هر دو طرف بيش از يك ميليون نفر آواره شدند. در سال ۱۹۹۴ آتش بس اعلام شد و گفت‌و‌گوهاى سياسى براى حل مشكلات موجود، زير نظر سازمان امنيت و همكارى اروپا به جريان افتاد. اما تا كنون اين مذاكرات نتوانسته‌اند به حل بحران در منطقه بيانجامند و هنوز راه حلى براى آن پيدا نشده است.

بيشتر شهروندان آذربايجانى قره باغ كوهستانى را ترك كرده‌اند و شمار آنان ديگر در اين منطقه بسيار معدود است. ارامنه‌ى قره باغ بر اين نظرند كه آينده به آنان تعلق دارد و كشور مستقل آنها روزى مورد قبول ديگر كشورهاى جهان نيز واقع خواهد شد.

كليساى گنج‌سر با شكوه فراوان بر بالاى تپه‌اى قرار دارد. اين ساختمان كه در قرن سيزدهم ميلادى بنا شده، قديمى‌ترين كليساى منطقه ى قفقاز است. گنج سر در منطقه‌اى كاملا كوهستانى واقع شده و در پائين آن روستاى وانك خودنمايى مى‌كند. ۳۶ سرباز و ۱۶ غيرنظامى از اين روستا در جريان جنگ با جمهورى آذربايجان به قتل رسيدند. آنها در قبرستان ده به خاك سپرده شده اند. بر سنگ قبرها، تصويرهاى تمام قد آنها با عنوان شهيد ِ راه آزادى قره باغ به چشم می‌‌خورند. اُگانسجان (Oganesjan) كشيش كليساى گنج‌سر با غرور در مورد آنها سخن مى گويد: ”اينها نگهبانان اَرزاخ (Arzach) و كليسا هستند. اينها فرزندان ما هستند.”

در مغازه‌ى كوچك كليسا مى توان ويدئوهايى خريد كه در آنها كشيش اُگانسجان با مسلسلى در دست ديده مى‌شود. او نيز چون بسيارى ديگر از شهروندان ارزاخ، كه همان قره باغ به زبان ارمنى ست، عليه متجاوزان آذربايجانى به جنگ پرداخته و هنوز هم آنان را دشمن سرزمين خود مى‌شناسد.

ارمنى ها در جنگ سه ساله با آذربايجان خود را پيروزمى دانند. جنگى كه بر مبناى آمارهاى گوناگون ۲۵ تا ۵۰ هزار كشته بر جاى گذارد. بسيارى ويران نشدن اين كليساى قديمى را معجزه‌اى مى‌دانند. در چند كيلومترى كليسا ارتش قره باغ و جمهورى آذربايجان روبروى هم صف آرايى كرده‌اند.

از شرايط بحرانى مرزى اما در روستاى وانك و كليساى اين روستا خبرى نيست. دليل اين امر را آكوپيان، مدير يك رستوران ِ روستا، شرايط مساعد مالى مردم مى‌داند: ”مردم روستا بيكار نيستند. اونا بخصوص در بخش ساختمان فعالند. لِوُن آيراپتيان (Levon Airapetjan) در اينجا برنامه‌هاى وسيع خونه سازی، جاده‌كشى و مدرسه سازى به راه انداخته. برنامه‌ى ساختمان يه بيمارستان و يه استاديوم هم در دست تهيه ست كه قراره آغاز بشه.”

لون آيراپتيان يكى از سرمايه داران ارمنى ست كه در روسيه زندگى مى‌كند و خواستار بهبود شرايط سرزمين مادرى‌اش گشته و سرمايه گذارى وسيعى را در اين منطقه به اجرا درآورده است.”

استپاناكرت، مركز قره باغ كوهستاني، ۵۰ كيلومتر با كليساى گنج‌سر فاصله دارد. گويى بخت با اين شهر يار نبوده و وضعيت اشتغال در آن مناسب نيست. كارخانه ى بزرگ كفش تعطيل شده، زيرا تقاضاى خريدى در كار نيست. كارخانه ى شير هم كه در مجاورت كارخانه كفش قرار دارد، اگرچه هنوز تعطيل نشده، اما وضع اش به همين گونه خراب است. مدير اين كارخانه با تاسف به روزگار گذشته مى انديشد: ”زمستون توليدات ما خيلى كم مى شه. يك تا دو تن در روز. چيزايى مثه پنير و خامه و كره توليد مى كنيم.”

اين كارخانه در دوران اتحاد شوروى بنا شد. در آن دوران توليدات كارخانه صد تن در روز بود. كارشناسان بر اين نظرند كه اين حد توليد ديگر براى قره باغ فقط به صورت رويا در ذهن شهروندان باقى مى ماند و ديگر اين كارخانه چنين توليدى نخواهد داشت.

در شمال مرز قره باغ، در فاصله ى چند كيلومتري، خط لوله اى بسيار پراهميت قرار دارد كه در آن نفت آذربايجان به سوى گرجستان در جريان است. اين خط لوله از آنجا به تركيه و سرانجام به بازار كشورهاى غربى مى رسد. اين خط لوله كه با همكارى آمريكا و بريتانيا كشيده شده، اهميتى حياتى براى جمهورى آذربايجان دارد و شريان مالى كشور به حساب مى آيد.

ارتش آذربايجان مراقب اوضاع است تا روند ارسال نفت به اروپا به خطر نيفتد و درآمد اين كشور لطمه نبيند. آذربايجان براى وزارت دفاع خود يك ميليارد دلار بودجه در نظر گرفته تا بتواند با قدرت از منافع اقتصادى خود در منطقه دفاع كند. اين بودجه در مقابل بودجه ى ناچيز قره باغ قرار دارد كه تنها ۲۰ هزار سرباز دارد و اين ميزان براى منطقه‌اى كه بيش از ۱۵۰ هزار شهروند ندارد، عظيم مى‌نمايد. در واقع همه ى مردان بالغ قره باغ بايد همه ساله، چند بار به پادگان ها برونند و در تمرين هاى نظامى شركت كنند.

آروت، جوان ۲۵ ساله روستايى در مورد اين آزمايش هاى نظامى توضيح مى دهد: ”البته تمرين هم مى كنيم، ولى اصل مطلب اينه كه مامورا بدونن آيا همه ى افراد در منطقه هستند يا به جاى ديگه اى نقل مكان كردند. اما اگه جنگ بشه من هيچ ترسى ندارم، مى رم جنگ. چرا بترسم؟ آخه برادر و پدرم هم باهام ميان.”

اين گونه ديدگاه هاى موافق جنگ را در ميان شهروندان آذربايجان هم مى توان شنيد. شعارهاى نظامى و احتمال شروع جنگ مجدد را بايد جدى گرفت. اما از طرف ديگر، بايد در نظر داشت كه دو طرف توانسته اند ۱۳ سال ِ تمام آتش بس را حفظ كنند، پس قادر به برقرارى صلح نيز هستند. و اين در حالى ست كه هيچ سرباز كلاه آبى سازمان ملل در آنجا حضور ندارد.

الماس آنتونوا، معلم زبان و ادبيات روسى در مدارس قره باغ است. او مادرى آذربايجانى و پدرى ارمنى دارد. شوهرش يك مهندس ارمنى ست و صاحب يك شركت ساختمانى . در طبقه ى اول مدرسه اى كه الماس آنتوانوا در آن به تدريس مشغول است، بر روى صفحه اى بزرگ ۷۰ عكس ديده مى شود. عكس هاى محصلان ى كه در زمان جنگ به قتل رسيده اند. الماس در مورد عكس ها مى گويد: ”پنج تاى اين محصلا شاگرداى من بودن، شاگرداى كلاس اول.”

الماس اسم هر پنج نفر را مى گويد و تاكيد مى كند كه آنچه مهم است كشته شدن اين كودكان بى گناه در جنگ است و اصليت آنها به هيچ وجه اهميتى ندارد. الماس كه از فعالان حقوق بشر است، اصليت آذربايجانى خود را فراموش نكرده: ”هم چهره ام و هم اسمم آذربايجانيه. هر كسى كه منو ببينه، فورا اين رو مي‌فهمه. شغلم معلميه. شوهرم هم ارمنيه. چرا بايد خودم رو مخفى كنم؟ فقط در صورتى كه منو تحت تعقيب قرار بدن، مجبور مى شم اينجا رو ترك كنم، مثل مادرم و خواهر– برادرام ، كه اين كار رو كردند.”

الماس در قره باغ هنوز مجبور به مهاجرت نشده. شايد به اين خاطر كه شوهرش مهندسى ارمنى ست و مورد تاييد مردم. شايد به خاطر زبان ارمنى اي‌ست كه او بدون لهجه صحبت مى كند و كسى متوجه اصليت اش نمى شود. و شايد به دليل ديگرى ست كه او خود نيز نمى داند.