1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

قيلم «باز هم سيب دارى» در جشنواره ونيز / گفتگو با بابك كريمى

۱۳۸۵ مرداد ۱۴, شنبه

بابک کريمى در سال‌هاى اخير از جمله کسانى بوده که فيلم هاى ايرانى را به کميته انتخاب جشنواره سينمايى ونيز معرفى کرده است. فيلم «باز هم سيب دارى» به کارگردانى بايرام فضلى تنها فيلم راه يافته از ايران به شصت و سومين دوره جشنواره سينمايى ونيزاست. بابك کريمى در گفتگويى با «عصر شنبه» از اين فيلم و درباره وضعيت سينماى ايران در جشنواره ونيز سخن گفته است.

https://p.dw.com/p/A690
«سينماى ايران هنوز در حال پوست ‌عوض کردن و تحول است»
«سينماى ايران هنوز در حال پوست ‌عوض کردن و تحول است»عکس: DW

مصاحبه‌گر: مريم افشنگ

(براى شنيدن گفتگوى «عصر شنبه» با بابك كريمى درباره سينماى ايران در جشنواره ونيز، فايل صوتى پايان صفحه را كليك كنيد!

*****************

دويچه‌وله: آقاى کريمى، شما در سال گذشته يکى از کسانى بوديد که بعنوان مشاور درانتخاب فيلم از سينماى ايران براى جشنواره ونيز دخيل بوديد، و تا آنجايى که من مى‌دانم امسال هم به همين صورت بوده. آيا شما در انتخاب تنها فيلم راهيافته از ايران به جشنواره ونيز سهيم بوديد يا خير؟

بابك کريمى: مى‌خواهم کمى واژه‌تان را تصحيح بکنم. من در انتخاب فيلم آنجا تصميم‌گير نيستم،‌ من در معرفى فيلم تصميم‌گير هستم. بله من اين فيلم را بين فيلم‌هاى مختلفى که ديدم معرفى کردم. ما تقريبا رسيده بوديم به شب ماقبل آخر کنفرانس مطبوعاتى و تمام فيلم‌هايى که بازبينى شده بودند هيچکدامشان از کميته انتخاب ونيز نظر مثبت را دريافت نکرده بودند و خلاصه کميته انتخاب به اين نتيجه رسيده بود که احتمالا امسال هم فيلمى از ايران نخواهد بود. ولى من روى اين فيلم اصرار کردم و چون آن را نديده بودند، گفتم حتما الان نيم‌ساعت هم که شده اين فيلم را ببينيد. چون يک کار خيلى جالب و غريبى انجام شده توى اين فيلم و خيلى با کارهاى ديگر فرق مى‌کند و اقلا براى اطلاعتان هم شده، نيم ساعت اين فيلم را اگر توانستيد ببينيد. ديدند و فردا به من زنگ زدند که خيلى از فيلم خوششان آمده بود و کار واقعا خيلى متفاوتى بود نسبت به کليشه‌اى که يکجورى سينماى ايران دارد ادامه مى‌دهد و به همين دليل سريعا دعوت کردند.

دويچه‌وله: اگر فيلم متفاوتى بود چه شد که به بخش مسابقه راه پيدا نکرد؟

بابك کريمى: اين را بيشتر بايد از مدير جشنواره پرسيد تا من. چون من با فيلمهاى ديگرى که به فستيوال ارائه شده‌ و براى جشنواره انتخاب شده‌اند آشنايى ندارم. ولى کلا اين «بخش نيمه شب» هم که اين فيلم براى آن انتخاب شده، بخش بسيار معتبرى‌ست که شامل فيلمهاى خوش‌ساخت براى جمعيت زياد است، براى مردم. فرضا فيلم‌هاى اسپيلبرگ در اين بخش نشان داده مى‌شود يا فيلم‌هاى وودى آلن در اين بخش نشان داده مى‌شود. اين است که اصلا بخش کم ارزشى نيست و در ضمن چون کار اول است، فيلم براى جوايز فيلم اول هم شرکت مى‌کند.

دويچه‌وله: تا يکى دوسال پيش ايران حضور پررنگى در جشنواره ونيز داشت و فيلمهاى زيادى به اين جشنواره راه پيدا کردند و جوايزى هم گرفتند، از جمله در سال ۲۰۰۰ که جعفر پناهى «شيرطلايى» ونيز را از آن خودش کرد. به نظر شما چه اتفاقى در سينماى ايران رخ داده که در ۳ـ۲ سال گذشته هيچ فيلمى به مرحله مسابقه نرسيده و امسال هم فقط يک فيلم از ايران در بخش جانبى حضور دارد؟

بابك کريمى: سير ده سال پيش سينماى ايران يک سير بسيار درخشانى بوده که اگر شما از اول به اين سير نگاه بکنيد، مى‌بينيد که در همان اوايل‌اش فيلمهاى بسيارى ساخته مى‌شدند که بازهم هيچکدام به جشنواره وارد نمى‌شدند. کم کم و به تدريج توانستند راه باز بکنند و به يک سبک و يک خط مشخصى برسند. اين سير يکجورى تمام شده. الان سينماى ايران دارد پوست عوض مى‌کند. نسل جديدى آمده روى کار و وضعيت فعلى سينماى ايران را تشبيه مى‌کنم به همان وضعيت اول دوران طلايى. يعنى توليدات بسيار، شخصيت‌هاى خيلى متفاوت در ميان فيلمسازان، ولى هنوز به يک کالاى معتبر خوش ساختى که بتواند جا بيفتد، نرسيده. هنوز در حال پوست ‌عوض کردن و هنوز در حال تحول است. بعد در اين ميان بعضى‌ها هنوز مانده‌اند، با آن تصويرى که از سينماى ايران در دهسال قبل بود. يعنى با همان کليشه‌هاى فيلمهاى، حالا اسمش را بگذاريم کودکان يا فيلمهايى که مى‌روند در بخش فيلمهاى سياه که به اصطلاح فقط مشکلات اجتماعى را مى‌خواهند نشان بدهند و يا آنهايى که مى‌خواهند صرفا راه سياسى را بروند. يکمقدار اينها را داريم، يکمقدار هم يک نسل جديدى هست که دارند تجربيات بسيار غريبى انجام مى‌دهند. هيچکدام از اين فيلمها آن شاهکارى را که به اصطلاح ورق برنده باشد که بگويم، آهان! اين يک فيلمى ست که ديگر تمام هست و همه چيزش درست است، سينماى ايران به اين هنوز نرسيده‌ است. ولى من اميدوارم براى آينده، چون تا موقعى که اينهمه آدم دارند فيلم مى‌سازند مطمئنا به آن مى‌رسد. اما اين تحول، اين فاز پوست عوض کردن هنوز عوض نشده و درست در اوج اين جريان هستيم. و اين فيلمى هم که انتخاب شده اتفاقا نکته جالب‌اش اين است که يکجورى تمام آن کليشه‌هاى سينماى ايران را که بعضى‌ها بعنوان ميانبر استفاده مى‌کنند کنار مى گذارد. يعنى آن المانهايى آسان و گيرايى که تا مدتى کار هم کرد، ولى الان ديگر تکرارى شده. بايد راههاى جديدى را پيدا کرد. اين جوانها همه‌شان دنبال يک راه جديدى هستند، اما هنوز به آن مقصد اصلى نرسيده‌اند. ولى توى راه‌اند و من اميدوارم که در سال آينده اتفاقهاى جالبى بيفتد.

دويچه‌وله: فکر مى‌کنم يکى از آن گروههاى جديد سينماى ديجيتال باشد و در جشنواره ونيز هم بخشى داريم به نام سينماى ديجيتال. فکر مى‌کنيد که در سالهاى آينده ايران مى‌تواند در بخش ديجيتال جشنواره‌هاى مختلف کارهاى درخشانى از خودش نشان بدهد؟

بابك کريمى: در واقع اينکار را سينماى ايران کرده. فراموش نکنيد،‌ فيلم «۱۰» عباس کيارستمى با ديجيتال ساخته شده يا فيلم «۲۰ انگشت» خانم مانيا اکبرى که احتمالا پارسال بود يا دوسال پيش که در جشنواره ونيز در بخشى که در آن شرکت کرده بود برنده شد. به هرحال اينکارها دارند انجام مى‌شوند. فکر مى‌کنم سينماى ديجيتال نه فقط براى سينماى ايران، بلکه براى سينماى جهان انقلاب مهمى است.

دويچه‌وله: يعنى در حقيقت ممکن است به نظر شما سينماى ديجيتال، سينماى ايران را از اين وضعى که دارد نجات بدهد؟

کريمى: بله، ممکن است. چون آزادى عمل بيشترى مى‌دهد. بله.

دويچه‌وله: سال گذشته شما با تدوين فيلم «مصائب مسيحاى يهودى» در جشنواره ونيز حضور داشتيد. آيا امسال هم تدوين فيلمى را بعهده داشته‌ايد که در حال حاضر در جشنواره حضور داشته باشد؟

کريمى: نه! امسال دست خالى مى‌روم. يعنى فقط براى همراهى دوستان ايرانى که آنجا هستند و براى ديدن فيلمهاى ديگر. نه! امسال چيزى نبوده.