1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

كويرزايى، مشكل جهانيان در آينده

۱۳۸۳ تیر ۱۰, چهارشنبه

بيش از ۲۵۰ ميليون نفر در سراسر جهان با مشكل خشكسالى روبرو هستند. بخصوص در كشورهاى در حال توسعه، اين پديده بسيار نگران كننده شده است. ديگر كويرزايى به مشكلى جهانى تبديل شده و خطر مهاجرت ۱۳۵ ميليون انسان را در سراسر جهان تهديد مى كند. خشكسالى امكان زندگى را از مردم گرفته و آنها را آواره ساخته. در سال ۱۹۹۴ ميلادى سازمان جهانى مبارزه با كويرزايى تاسيس شد. وظيفه اين سازمان كمك به كشورهاى عضو براى مبارزه با توسعه صحرا

https://p.dw.com/p/A7X7
صحرايى در هند
صحرايى در هندعکس: Anke Rasper

در كشورشان است.

بدون آب زندگى ناممكن است. با پيشرفت صحرا حيطه ى زندگى گياهان، جانوران و حتى انسان ها به تدريج محدود و محدودتر مى شود. آمارهاى جهانى حاكى از آنند كه ۳۰ درصد زمين هاى سراسر جهان با خطر خشكسالى و كويرزايى روبرو هستند. حرارت زمين به تدريج بالا مى رود و خشكى توسعه مى يابد. عوامل گوناگونى در كويرزايى سهيم اند . از آن جمله اند: تغييرات جوي، جنگل زدايي، استفاده بى رويه از مزارع و زمين هاى زير كشت. بيش از ۲۵۰ ميليون نفر در سراسر جهان با مشكل خشكسالى روبرو هستند. ديگر كويرزايى به مشكلى جهانى تبديل شده است. به همراه اين پديده، خطر مهاجرت ۱۳۵ ميليون انسان را در سراسر جهان تهديد مىكند. خشكسالى امكان زندگى را از مردم گرفته و آنها را به فرار از خانه و كاشانه شان واداشته است.

در سال ۱۹۹۲ ميلادى كنفرانس سازمان ملل متحد در مورد محيط زيست و توسعه، در شهر ريودوژانيروى برزيل، خواستار تهيه كنوانسيونى براى مبارزه با گسترش كويرها در جهان شد. در دسامبر سال ۱۹۹۶ اين كنوانسيون به تصويب رسيد و امروزه ۱۸۴كشور جهان خود را ملزم به رعايت موازين آن مى دانند. اين كنوانسيون خواستار فعاليت هاى همه جانبه و مداوم كشورهاى در حال توسعه و صنعتى براى مبارزه با كويرزايى در جهان شده است.

در بسيارى از مناطق گرمسيرى، نابودى جنگل ها پس از چند سال منجر به بى مصرف شدن زمين هاى جنگلى گشته و زمينه اى مناسب براى كويرزايى مى گردد. آنچه ديگر مشخص است اين است كه گسترش كويرها تنها به يك يا چند كشور جهان سوم اختصاص ندارد و به همين جهت اقدامى همه جانبه و جهانى عليه اين پديده را مى طلبد.

پاكستان از كشورهايى ست كه كويرزايى در آن به شدت ادامه دارد. بيشتر شهرهاى اين كشور زمانى سبز و آباد بوده اند و اكنون خشك و بى آب و علفند و گرماى اين مناطق در تابستان به بيش از ۵۰ درجه سانتيگراد مى رسد. در بلوچستان، در نواحى غربى رود سند و حتى در اسلام آباد، پاپتخت اين كشور، اين روند به وضوح به چشم مى خورد. امروزه بيش از نيمى از پاكستان جزو نواحىِ “كاملا خشك، خشك و يا نيمه مرطوب” طبقه بندى مى شوند. سازمان ملل متحد در تحقيقى پيرامون خشكسالى در پاكستان، دلايل اصلى اين پديده را عوامل جوى و طبيعى مثل كمبود باران،وقوع سيل و بادهاى شديد و مخرب و همچنين دلايل انسانى مثل استفاده بيش از حد مردم از زمين هاى زراعى و قطع بى رويه درختان جنگلى برمى شمارد.

دكتر شهزاد مفتي، يكى از متخصصان پاكستانى در زمينه محيط زيست، پديده خشكسالى و كويرزايى را فقط محدود به پاكستان نمى داند و در اين مورد مى گويد:
“ تغييرات زيست محيطى مخربى كه در پاكستان ديده مى شوند، مثل ازدياد دما، كويرزايى و كمبود بارندگي، در كشورهاى هاى همسايه ما مثلا در چين و هند هم وجود دارند. من مطمئنم كه اين تغييرات جوى كه در پاكستان رخ مى دهند، آسيا، آفريقا و آمريكاى جنوبى رو هم تهديد مى كنند.“

با نباريدن باران، بسيارى از مزارع زيباى مراكش به شنزارهايى بى آب و علف تبديل شده اند. چشمه ها خشكيده اند و فقر گسترش يافته. موج مهاجرت ديگر مدت هاست كه آغاز گشته. در ابتدا مردها براى به دست آوردن روزىِ خانواده شان به حاشيه ى شهرها كوچ مى كنند و با نبود آنها به تدريج ساختار خانواده تغيير مى يابد و وظايف زنان دگرگون مى شود. در بيشتر مواقع پدرى نيست تا مسئوليت تعيين شده سنتى اش را در خانواده به عهده گيرد.

ماهيبا جاحيب، رئيس سازمان زنان براى توسعه و همبستگى است . او بر اين نظر است كه بايد به ويژه در اين شرايط سخت توجه بيشترى به زنان داشت، زيرا آنها هستند كه بايد با شرايط جديد كنار بيايند و محيطى تحمل پذير براى خانواده شان مهيا سازند. ماهيبا جاحيب، در اين مورد مى گويد:
“مشكل ما ، مشكل همه كسانيه كه توى اين منطقه زندگى مى كنن. با بيشتر شدن خشكسالى مردم فقيرتر مى شن. البته بايد بگم كه اونا قبلا هم فقير بودند، اما حالا اوضاع بدتر شده. قبلا فقر مردم ديده نمى شد، هميشه يه نفر بود كه كمك كنه. وقتى كسى پول نداشت، مى تونست يه نفر رو پيدا كنه و ازش قرض بگيره. يه روزى هم، پول قرض شده رو پس مى داد. اما حالا ديگه كسى نمى تونه جشن عروسى بگيره. ديگه هيچ امنيت اجتماعى وجود نداره. از زمانى كه محصول خرما از بين رفته، ديگه كسى نمى تونه لباسى براى خودش و خونوادش بخره، يا به بهداشت و سلامتيش توجه كنه.“

زاگورا در ۴۰۰ كيلومترى جنوب شهر مراكش واقع شده است. در آنجا نشانى از سبزي، فقط در حوالى رودخانه Draa ديده مى شود. چند سالى ست كه درختان خرما محصولى به بار نمى آورند. خرمايى كه زندگى همه افراد را در اين منطقه ى خشك و بى آب و علف تامين مى كرد. مردم زاگورا نه فقط پولى براى خريد لباس و يا برگزارى عروسى ندارند، بلكه براى تهيه شير و يا ميوه ى تازه هم محتاجند. دندان كودكان زرد شده و نشانه هاى سوء تغذيه را مى توان به راحتى در چهره آنها ديد. حد متوسط سن شهروندان در اين منطقه كاهشى تدريجى را نشان مى دهد.

رگينه پِنتيچ، خانم مردم شناسى كه در پروژه اى از طرف دانشگاه كلن در مورد “تغييرات در ساختار خانواده و روستا،به خاطر كمبود آب” فعاليت مى كند، در باره ى مردم اين منطقه مى گويد:
“تهيه آب به طور سنتى كار دختر بچه ها و زنست و اونا براى تهيه آب مورد نيازشون حدود دو ساعت در روز كار مى كنند. اين زمان در تابستون بيشتر مى شه و اونا بعضى وقتا، تمام روز رو، براى تهيه آب، سر چشمه ها انتظار مى كشند. “

تقريبا هيچ مردى در دهكده هاى جنوب زاگورا ديده نمى شود. مردان به شمال كوچ كرده اند و در مناطق فقثيرنشينِ حومه ى كازابلانكا پى كار مى گردند، تا بتوانند با پول به دست آمده خانواده خود را تامين كنند. آنها فقط چند هفته اى در سال به روستاهاى خود بر مى گردند. در چنين شرايطى زنان روستايى بايد ياد بگيرند تا در شرايط خشكسالى با همه كمبودها بسازند و زندگى را بگردانند. ماهيبا جاحيب در اين مورد مى گويد:
“زنا مسئوليت هاى فراوانى به عهده دارند و بايد بهشون كمك كرد تا بتونن از عهده اين همه وظيفه بربيان. اونا مسئوليت خانواده رو به عهده دارن. زندگى در اين خشكى و گرما خيلى سخته. بايد به اونا ياد داد كه در اين شرايط سخت، چي كار كنن.”

مسئولان يارى رساننده مى دانند كه با كمتر شدن ميزان آب هاى موجود ، به تدريج ميزان تفاهم و دوستى هم ميان افراد كاهش مى يابد و اختلافات براى به دست آوردن منافع شخصى، و بخصوص به دست آوردن آب، افزايش مى يابد. اما همه مى دانند كه كمبود آب در اين مناطق هيچگاه رفع نخواهد شد.

بعضى بر اين نظرند كه كمبود آب را مى توان با جلب گردشگر به اين مناطق جبران كرد و با پول به دست آمده آب تهيه كرد . آنها اما خوب مى دانند كه چنين پولى به اين سادگى ها به دست نمى آيد و هيچ چاره اى نيست جز آوارگى و مهاجرت به شمال. جايى كه اين قدر خشك و بى آب نيست. رگينه پنتيچ در اين مورد مى گويد:
“خيلى ها ميگن بايد به شمال مهاجرت كرد. ميگن نمى شه جلوى پيشروى شن رو گرفت. آب رو هم كه نمى شه جادو كرد و از زمين بيرون آورد. خب، چرا نه؟ چرا نرن؟ جلوى مهاجرتشون به شهرها رو كه نمى شه گرفت.”