1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

لزوم گفتگوى عمومى درمورد اعمال خشونت درقبال زنان

۱۳۸۳ آذر ۵, پنجشنبه

چنين به نظر ميرسد كه در دنياى كنونى برابرى امرى است بديهى و جنسيت ديگر سرنوشت به شمار نميرود بلكه پرسشى است در قبال هويت فردى. اما آيا اينك حقيقتا فرصت هاى برابر براى زنان و مردان وجود دارد؟

https://p.dw.com/p/A6Ot
عکس: dpa

نگاهى گذرا به وضعيت موجود در اروپا اجازه گفتن آرى به اين پرسش را نميدهد. مثلا در طرز تفكر نوليبراليستى هزينه هاى مربوط به نيازهاى كهنسالان و بچه ها بايد شخصا پرداخت شود و بر عهده اجتماع نيست. دررابطه با حقوق زنان هم با وجود همه فراخوان ها جهت برابريهاى اجتماعى بيشتر، باز خود آنها بايد به تنهايى بار تلاش براى كسب مساوات را به دوش كشند.

در عين حال، در جوامعى هم كه نرمش بيشترى درمورد زنان به چشم ميخورد يا قوانين مترقيانه ترى براى تامين حقوق زنان وضع شده ، بازآمار خشونت نسبت به زن بالاست. به جوامع مختلف نگاهى مى افكنيم.

اروپاى شرقى: قاچاق و خريد و فروش زنان كشورهاى بلوك شرق سابق به اروپاى غربى آمار دهشتناكى پيدا كرده است.

اروپاى غربى: نتيجه يكى از جديد ترين تحقيقات دولتى بيانگر اينست كه بيش از يكسوم زنان آلمانى متحمل خشونت هاى جنسى يا بدنى در خانواده ميشوند.

كشورهاى شرقى و مذهبى : پدر سالارى بيداد ميكند و مدرنيسم بعنوان خطرى عليه سنت ها و موازين مذهبى به شمار ميرود. در اين كشورها كه دولتهاى مذهبى دارند زنان واجد هيچ حقوقـى نيستند و غالبا نيز از عرصه هاى آموزشى و حرفه اندوزى دور نگاهداشته ميشوند.

جنوب آسيا: زنان و كودكان قربانى هوسبازى هاى جهانگردان خارجـى اند. مثلا در تايلند سكس توريسم پديده اى رايج است. در مالزى، فيليپين يا اندونزى هم زنان جوان با درآمدهاى بسيار نازل و مسخره مجبور به خدمتكارى يا كارهاى پست ميشوند . بطور خلاصه دلال ها از وجود آنها در سراسر دنيا، سوءاستفاده هايى ميكنند كه دوران برده دارى و فروش كنيز را بخاطر مياورد.

كشورهاى جنگزده: موقعيت زنان در مناطقى چون بالكان، آفريقا، آمريكاى جنوبى يا كشورهاى آسيايى ناگوار است. در جنگ هم اين كه زن باشى يا مرد، نقش بازى ميكند. مردان به جبهه ميروند. اسير يا كشته ميشوند. در اين حالت زنان مجبور ميشوند بار و مرارت رسيدگي به بچه ها، مسن تر هاى فاميل يا بيماران دور و بر را به دوش كشند. آنها علاوه بر تحمل سختى هاى تامين معاش، همزمان قربانى نوع ويژه اى از خشونت ميشوند كه خشونت جنسى است. اين چيزى نيست كه به ندرت پيش آيد بلكه تجاوزبه زنان در جنگها بطور متوالى و استراتژيك اعمال ميشود. بعد از آنجا كه صحبت كردن در باره تجربه تلخ تجاوز براى اكثريت مطلق زنان و دختران تابو به شما ميرود، سكوت پيشه ميكنند و اين خود باعث ميشود كه عوارض اين زخم هاى روحى و جسمى به نسل هاى بعد انتقال يابند.

فهرست خشونت در قبال زنان طولانى است اما چه جسمى، چه روحى يا جنسى باشند مواردى خصوصى نيستند. اينها بخشى از واقعيت هاى دنياى معاصرند كه بايست شناخته شوند، بايست بررسىشوند و بالاخره بايست عوض شوند.

تنها يك چيز مايه بيم است: اگر زنان بازنده بمانند، همه مى بازند.