1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

مبارزه با تروريسم، چالش دشوار اروپا

۱۳۸۴ تیر ۲۵, شنبه

نخست انفجارهاى مادريد و اينك حملات لندن. سرانجام ترور به اروپا رسيد و سياستمداران اروپا را به چالش طلبيد. ديدار اخير سياستمداران كشورهاى اروپايى در بروكسل، اگر چه به منظور چاره‌ جويى درقبال تروريسم تدارك ديده شد، ولى به وضوح گوياى دشوارى‌هاى اين راه و ضعف‌هاى بيشمار موجود بود.

https://p.dw.com/p/A5Kb
مردم بريتانيا در سوگ قربانيان حملات لندن
مردم بريتانيا در سوگ قربانيان حملات لندنعکس: AP

سال ۲۰۰۴ ميلادى بود كه مادريد بر اثر انفجارهاى تروريستى به خون كشيده شد. با گذشت يك سال از اين حادثه، حملات لندن اروپايى‌ها را به خود ‌آورد و اين واقعيت را بار ديگر گوشزد كرد كه ترور تنها در دوردست‌ها وجود ندارد بلكه وارد اين قاره شده ا‌ست.اروپاييان با دو دقيقه سكوت در سوگ قربانيان حملات لندن شركت كردند و رهبرانشان با برپايى نشستى ويژه در بروكسل در چهارشنبه‌ گذشته در صدد چاره‌جويى اين مشكل برآمدند. آنان تاكيد كردند كه در مبارزه با تروريسم بايد با يكديگر متحد شد و تدابير امنيتى را بيش از پيش شدت بخشيد. اما نگاهى ژرف به بنيان‌ها و موقعيت كنونى تروريسم از دشوارى‌ها و طولانى بودن اين راه حكايت دارد.

سياستمداران اروپا در نشست خود در بروكسل به اين نتيجه رسيدند كه بايد دوربين‌هاى حفاظتى و كنترل ارتباط‌ها را افزايش داد. اما آيا اين همه مى‌تواند با تعصب مهاجمى انتحارى بستيزد؟ آيا مى‌توان با اين سلاح با اعتقاد فردى كه تصور مى‌كند در جهادى مقدس شركت دارد وارد جنگ شد؟ مسئله ديگر موضوع برخوردارى از مليت دوم، يعنى مليت جامعه ميزبان است. حمله كنندگان انتحارى لندن خارجيانى با مليت دوم بريتانيايى بودند. آنان از مليت اين جامعه برخوردار شدند اما در تخريب همين جامعه شركت كردند. به زعم بسيارى از سياستمداران اروپا اين امر نشان‌ مى‌دهد كه بايد در چگونگى ارائه مليت به خارجيان تجديد نظر كرد. بايد نظارت‌ را افزايش داد يا عوامل نفوذى را وارد كانون هاى مسلمانان كرد.چرا كه تجربه نشان داده كه سياست مدارا در برابر تندروهاى مسلمان نتيجه‌اى معكوس داشته است. آنان از آزادى عقايد موجود در كشورهاى غربى سوء استفاده مىكنند تا مسلمانان را به جنگ به اصطلاح خود، باكافران ترغيب كنند.

نمايندگان نهادهاى اسلامى واقع در بريتانيا نگاهى ديگر به اين موضوع دارند. آنان ريشه‌هاى ورود ترور به اروپا را سياست اروپايى‌ها در خارو ميانه، افغانستان و عراق مى‌دانند. به زغم آنان براى اينكه اروپا به ميدان تروريست‌ها بدل نشود بايد نيروهاى خود را از افغانستان و عراق بيرون بكشد، از فلسطينى‌ها حمايت و سياست‌هاى آمريكا در خاور ميانه را محكوم كند. پيشنهاد آنان غير واقع‌بينانه است و تازه اگر چنين شود باز هم تروريست‌ها به پيروزى دست يافته‌اند. پس بهترين راه حل چيست.؟ نمى توان روى مسئله مهاجرت خط بطلان كشيد و يا با كشيدن ديوارى ميان اقليت مسلمان و ديگر افراد جامعه آنان را مصون نگاه داشت. بلكه اين مشكل تنها با اتخاذ سياست خارجى زيركانه حل مى شود. بايد به استقرار صلح در خاور ميانه كمك كرد و موجبات بهبود اقتصادى كشورهاى ميانه‌روى مسلمان را پديد آورد تا جوانان در اين جوامع از مشكل بيكارى رنج نبرند.

موضوع مهم ديگر جنگ عراق است. آمريكا و آن دسته از كشورهاى اروپايى كه به عراق حمله كردند بايد بدانند كه اين كشور به بازارى براى رشد و نمو سازمان‌هاى تروريستى بدل شده. اين جنگ كه قرار بود از تروريسم جلوگيرى كند، به آن دامن زد. بايد تلاش‌ براى يافتن سران تروريست‌ها همچون بن لادن را دو چندان كرد و چاره‌اى ترتيب داد تا ديگر از اينگونه جنگ‌هاى به اصطلاح جلوگيرى‌كننده اتفاق نيفتد.