مجريان عدالت نبايد به سطح تبهكاران سقوط كنند
۱۳۸۵ دی ۱۳, چهارشنبهزمان ملل از ديد رسانهها.
محكمهاى براى لينچ كردن
روزنامهى ايتاليايى «كوريره دلا سرا» چاپ ميلان، در مورد اعدام صدام حسين مىنويسد: «آيا از غوغاى چندشآور اعدام صدام حسين فايدهاى حاصل خواهد شد؟ شايد آرى. مرگ خود ديكتاتور خونريز عراق، اگر چه وجدانهاى ما را بشدت ناآرام نساخت، اما انجام آن بيشتر شبيه محكمهاى براى لينچ كردن بود تا اجراى يك راى دادگاه. مسالهى كهن حكم اعدام جبار شكست خورده، به يارى وسايل ارتباطى مدرن، با سنگدلى تمام براى ما نمايش داده شد. كسى كه اين وظيفه را برعهده گرفته تا عدالت را اجرا كند، نبايد خود را به سطح تبهكاران تنزل دهد. فرقى نمىكند كه اجراى عدالت در مورد يك جبار پيشين باشد يا نه. مخالفت با حكم اعدام در اروپا ناشى از بلوغ همين اصول است و بسيارى انسانها از طريق انگيزههاى دينى در اين نظر تقويت مىشوند. اينك دو هدف در مقابل ما قرار دارد. نخست اينكه وجدانهاى خود را بيدارتر كنيم و ديگر اينكه دادگاههايى بينالمللى ايجاد كنيم كه با طناب دار كيفر نمىدهند».
محاكمهى از آغاز مسخره
روزنامهى اسپانيايى «ال موندو» چاپ مادريد معتقد است كه اعدام رسوايىبرانگيز صدام حسين، او را به شهيد تبديل مىسازد. اين روزنامه مىنويسد: «محاكمهى صدام حسين و اعدام وى، از آغاز مسخره بود. ديكتاتور پيشين براى جنايتهايى به دار آويخته شد كه آنها را زمانى مرتكب شده بود كه مورد پشتيبانى غرب بود. حيثيت دولت كنونى عراق در داخل و خارج در هر صورت بشدت لكهدار شده بود. با اين اعدام رسوايىآميز، به اين دولت زيان بيشترى وارد شد. دولت عراق موفق شد مردى را كه ديكتاتورى خونخوار بود، تقريبا به يك شهيد تبديل كند. اكنون آشكار مىشود كه اعدام اساسا يك اشتباه بود».
عقوبت از طرف مردم
روزنامهى بلغارى «دنونيك» چاپ صوفيه، در مورد اعدام صدام حسين مىنويسد: «صدام حسين يكى از نادر ديكتاتورهاى عصر حاضر است كه از طرف مردم خودش عقوبت ديد، اگر چه در محكمهاى مناقشهبرانگيز. موافقت يا مخالفت با حكم اعدام در اين مورد بىاهميت است، زيرا ارزيابى ما تاثير مثبت يا منفى آن را در مورد موضعگيرى نسبت به خشونت در عراق تحت تاثير قرار مىدهد. به همين دليل براى بعضىها پايان اين ماجرا نمادى براى ناكامى ايالات متحدهى آمريكا و براى بعضىها يادآورى اين نكته بود كه غرب بايد در اين مورد به تامل بپردازد كه چگونه با ديكتاتور بغداد همكارى كرده است. شايد حق صدام بود كه در دادگاهى بينالمللى مانند دادگاه جنايات جنگى لاهه محاكمه شود. اما آيا اين مساله صربستان را از بيمارى ملىگرايى شفا داد؟».
كمبود ساختارى سازمان ملل
روزنامهى بريتانيايى «ديلىتلگراف» چاپ لندن، به اظهارات بان كى مون دبيركل جديد سازمان ملل در مورد توجه ويژه به منطقهى بحرانى دارفور در سودان مىپردازد و مىنويسد: «به نظر مىآيد كه امروز در دارفور وضعيتى تكرار مىشود كه در بوسنى و روآندا پيش آمده بود. سازمان ملل در آنجا رسما حضور دارد، اما عملا غايب است. واقعيت اين است كه سازمان ملل داراى يك كمبود ساختارى است. اين در طبيعت سازمان ملل نهفته كه از طرف كسانى رهبرى شود كه به فكر موقعيت شغلى خود هستند. كسانى كه مهمترين مسالهى آنان اين است كه مسئوليت نپذيرند. مدافعان سازمان ملل به اين انتقاد پاسخ كليشهاى قديمى را مىدهند و آن اينكه اگر سازمان ملل وجود نداشت بايد آن را اختراع مىكرديم. آيا اين حرف واقعا درست است؟ آيا ما به اين بوركراسى غولآسا و پرهزينه نيازمنديم كه نمىتوان آن را مورد مواخذه قرار داد؟ بهتر است سازمان ملل كار كمتر اما موثرترى انجام دهد».