1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

محمد خاتمی و امیدهای اصلاح‌طلبان

مصاحبه‌گر: مریم انصاری۱۳۸۶ آبان ۷, دوشنبه

با فعال‌شدن محمد خاتمی در صحنه سیاسی ایران،برخی گروه‌های اصلاح‌طلب امیدوارند که او با نامزدی برای انتخابات مجلس به تحکیم موقعیت آنها در برابر رقیب کمک کند.جلال خوش‌چهره، روزنامه‌نگار در تهران چنین اقدامی را بعید می‌داند.

https://p.dw.com/p/BxqW
محمد خاتمی
محمد خاتمیعکس: AP

فعال شدن محمد خاتمی در صحنه سیاسی ایران، در میان برخی گروه های اصلاح طلب این امید را ایجاد کرده که او را به عنوان آس برنده خود در انتخایات مجلس هشتم ارائه کنند. درحالی‌ که گفته می‌شود رئیس جمهور اصلاحات خود تمایلی به این عرض اندام ندارد. امکانات اصلاح طلبان در این انتخابات، نقش خاتمی در تقویت اصلاح طلبان و تاثیرات سنگین تر شدن وزنه اصلاح طلبان در داخل و خارج از ایران، موضوع گفتگویی است با جلال خوش چهره روزنامه نگاردر تهران.

دویچه‌وله: آقای خوش‌چهره، حزب اعتماد ملی اعلام کرده است که اگر آقای خاتمی خودش را برای انتخابات مجلس هشتم کاندیدا بکند، او را بعنوان سرلیست این حزب معرفی می‌کند. ولی با توجه به یک دوره هشت‌ساله تجربه‌ی آقای خاتمی در مقام ریاست قوه مجریه، به نظر شما ایشان در کدام قوه بهتر می‌توانند نقش ایفا کنند؟

جلال خوش‌چهره: به نظر من آقای خاتمی بعید است که کاندیدای مجلس بشود و این تصور که حالا بعضی از دوستان اصلاح‌طلب دارند و اصرار هم دارند که آقای خاتمی بخواهند در مجلس ایفای نقش بکنند، یکجور ایده‌آلی‌ست که فعلا بعید می‌دانم به واقعیت نزدیک بشود و یا آقای خاتمی بخواهند که سر لیست انتخاباتی گروههای اصلاح‌طلب باشند. کما اینکه بهرحال فکر می‌کنم آقای خاتمی الان به‌رغم تجربه‌ی هشت‌ساله‌ای که در ریاست قوه مجریه داشتند و تاثیرگذاریی که الان دارند، من تصورم این است که ترجیح می‌دهند فعلا در همین حالت باقی بمانند. یا اگر ما بخواهیم تصور بکنیم آقای خاتمی را، مثلا در انتخابات ریاست جمهوری، احتمالش نزدیکتر است به نظر من، تا اینکه ایشان فعلا بیایند در انتخابات مجلس شرکت بکنند.

آقای خاتمی ولی بهرحال الان درچندماهه قبل از انتخابات فعال شده‌اند،. به نظر شما فعال‌شدن ایشان در صحنه‌ی سیاست ایران چه تاثیراتی در اوضاع داخلی می‌تواند داشته باشد؟

ببینید، آقای خاتمی بهرحال چهره‌ی تاثیرگذار و محترمی‌ست و طبیعی‌ست ایشان می‌توانند در ایجاد ائتلاف و نزدیک‌کردن طیف‌های مختلف اصلاح‌طلب برای حضور فعال در انتخابات آینده نقش مهمی بازی بکنند و در عین حال در رفع برخی از کدورتها یا اختلافهای نظری که بعضا ممکن است میان طیف‌های اصلاح‌طلب وجود داشته باشد، ایشان هم به لحاظ شخصیتی و هم به لحاظ حقوقی از حیث عرفیت در جامعه‌ی روحانیون مبارز تاثیرگذاری خوبی دارند و فعال‌شدن ایشان هم در صحنه طبیعی‌ست که برای ایجاد آن ائتلاف انجام می‌شود و تا بحال هم بسیار موثر بوده است. بویژه که همه طیف‌ها بلااستثنا با آقای خاتمی بعنوان یک چهره‌ی منطقی، معقول و معتدل و درعین حال اصلاح‌‌طلب اعتقاد دارند و به نظر می‌رسد که آقای خاتمی هرچقدر فعالتر به نفع جریان اصلاح‌طلب و در عین‌حال برای منافع کشور هم مفید خواهند بود، کما اینکه تا بحال بوده‌اند.

آقای خاتمی اخیرا به دوستان‌شان توصیه کرده‌اند که در انتخابات مجلس مشارکت کنند، منتها آدمهای معقول جناح اصلاح‌طلب را زیر یک چتر جمع بکنند. به نظر شما این مسئله نمی‌تواند یک عده را دلسرد بکند که به اصلاح‌طلبان چشم امید دوخته‌اند؟

این بحثی که اخیرا در فضای سیاسی ایران مطرح شده است، مثل این که مثلا افراطیون نباید بیایند یا چه می‌دانم، فلان بشوند، اولا مسئله‌ی افراطیون فقط مربوط به جناح اصلاح‌طلب نیست و در جناح رقیب هم بوده چنین چیزی و همچنین ایجاد طیفهای مختلف در جناح اصولگرا یا محافظه‌کاری که قبلا گفته می‌شد و حالا به آنها می‌گویند اصولگرا، خب ایجاد آن طیفهای مختلف به دلیل همان نظرات انتقادیست که بعضا نسبت به جریانهای افراطی وجود دارد. اما در مورد بخش اصلاح‌طلبها وقتی بحث از افراطیون می‌شود معمولا یک واژه‌ی مبهمی مطرح می‌شود، اینکه خب افراطیون چه کسانی هستند و مواضع افراطی آنها چه بوده؟ ببینید، ما اگر بیایم و یک مرز قائل بشویم میان طیف‌ها و جریان‌ها و شخصیت‌هایی که معتقدند در چارچوب نظام و طبق قانون اساسی باید فعالیت کرد و نگرش به اصطلاح اصلاح‌طلبانه داشت، خب طبیعی‌ست که دیگر اینجا ما افراطی‌گری را شاهد نخواهیم بود. و در ضمن، وقتی جریان می‌پذیرد در چارچوب قانون اساسی و در چارچوب نظام سیاسی اقدام بکند و اصلاح می‌خواهد بکند امور را، طبیعی‌ست که آن دیگر افراطی نیست. او می‌شود نیروی معتدل. و اصلا اصلاح‌طلبی خاستگاهش اعتدال است. در این ابهام یک مقداری به نظر من کمتر در فضای سیاسی ایران بحث می‌شود و یا حتا این موضوع تبیین می‌شود برای دو جناح. فرق نمی‌کند چه جناح اصلاح‌طلب و چه جناح به اصطلاح اصولگرا. این بحث یک واژه‌ای‌ست که تبدیل شده به یک اتهام که هرکس خواست کسی را به‌در بکند، با این اتهامی را بزند. در حالیکه به مصداق‌ها کمتر اشاره می‌شود، متاسفانه. اما در اینکه جریان اصلاح‌طلب می‌تواند تاثیرگذار باشد، طبیعی‌ست اگر مشکل گذشته‌ی خودش را نداشته باشد... ببینید یکی از ضعف‌های بزرگ اصلاح‌طلب‌ها خاستگاه اجتماعی، طبقاتی و سیاسی آنها بود و همین مسئله باعث شد که بعد از هشت‌سال به راحتی صحنه را واگذار بکنند به جناح رقیب. یعنی مشخص نیست که بهرحال اصلاح‌طلبها از کدام طبقه‌ی اجتماعی می‌خواهند دفاع بکنند، وابستگی‌شان به کدام طبقات اجتماعی بوده، کدام خاستگاهها را می‌خواهند مطرح بکنند و اصلاح‌طلبی فقط تبدیل شده بود به یکسری شعارهای انتقادی که گاهی اوقات اینقدر مواضع غلیظ می‌شد که آنها را تبدیل می‌کرد به یک اپوزیسیون، حتا در وقتی که قوه قضاییه و قوه مقننه را در اختیار داشتند.

به نظر می‌آید اصلاح‌طلبها الان همانطور که در جریان اصولگرا هست، یعنی هردو الان دارند آرایش انتخاباتی می‌گیرند، فرمولهای انتخاباتی خودشان را دارند تعیین می‌کنند. مثلا در جناح اصولگرا ما داریم پنج بعلاوه شش، در جناح اصلاح‌طلبها داریم الان اینکه بهرحال حزب اعتماد ملی می‌خواهد لیست خودش را بدهد و نمی‌دانم، آن ائتلاف اصلاح‌طلبها که اعم از مشارکت هست، مجاهدین انقلاب هست و احزاب دیگر یا طیف‌های مختلف اصلاح‌طلب معمولا توی این روزها دارند بحث می‌کنند در مورد فرمول انتخاباتی‌شان. اما هنوز نه گرایشها، برنامه‌ها و آن خاستگاههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خودشان را معلوم کرده‌اند، و نه هیچ طرحی داده‌اند که حداقل این رغبت را در میان مردم بوجود بیاورد که متوجه بشوند یک طرح تازه، یک کلام تازه مثل آنچه در انتخابات دوم خرداد سال ۷۶ ما شاهد بودیم. یعنی آقای خاتمی وقتی كه آمدند، یک شعار مشخص، معلوم و جذاب را مطرح کردند بنام «جامعه مدنی»، و بعد این جامعه مدنی تبدیل شد حالا به اصلاحات یا رفرمیسمی که بهرحال غربی‌ها به آن اشاره دارند. در هرحال مردم با یک چیز تازه‌، یک کلام و یک شعار تازه روبه‌رو شدند که می‌شد برایش چشم‌اندازی را تصویر کرد. اما هنوز من به جرات نمی‌توانم بگویم که حالا اصلاح‌طلبها فعال بشوند، آیا رغبتی در مردم هست و اگر فعال شدند و آمدند، هنوز آن تاثر یا آن تاثیرگذاری را که قطعا خواهد داشت، یعنی یک انتخابات مردمی با مشارکت بالا قطعا در مواضع ایران و جامعه بین‌الملل بسیار تاثیرگذار خواهد بود. منتها متاسفانه یا حتا شاید بشود گفت واقع‌بینانه نگاه بکنیم، بطور اجتناب‌ناپذیر فعلا این تیم‌های انتخاباتی یا آرایش‌های انتخاباتی در حال شکل‌گیریست و باید منتظر ماند ببینیم که بهرحال اصلاح‌طلبها برای ورود به انتخابات این‌بار چه شعارها و پیام‌های جدیدی را خواهند داشت.

به نظر شما شعارها و پیامهای جدید در حال حاضر در شرایط فعلی ایران چه می‌تواند باشد، جلوگیری از جنگ، بهبود اوضاع اقتصادی و یا کاهش تورم همان جامعه مدنی و پایبندی به قانون است که بنابه نظر بسیاری از تحلیلگران به شکل ویژه‌ای در طول این دوسال زیرپا گذاشته شده است؟

ببینید، اصلاح‌طلب‌ها قاعدتا آن شعارهایی که شما می‌گویید را می‌تواند دربربگیرد و کماکان اینها را دارد. اما اینها یکسری بحثهای کلی‌ست که خب قاعدتا شما اگر به شعارهای اصولگراها هم نگاه بکنید، همین شعارها را دارند مطرح می‌کنند. یعنی کسی نمی‌گوید وضعیت اقتصادی را من نمی‌خواهم حل بکنم. همه می‌گویند خب ما می‌خواهیم وضعیت اقتصادی را حل بکنیم، یا می‌خواهیم بیاییم یک تاثیراتی در سیاست خارجی کشور بگذاریم. همه این بحثها هست. ببینید، مشکلی که هست تبیین این دیدگاههاست. قاعدتا انتظاری که اینبار از اصلاح‌طلب‌ها هست این است که برنامه‌ریزی بکنند و بتوانند به نیازهای امروز جامعه ایران، از اقتصاد گرفته که بخش‌اش تورم است، بخش‌اش بیکاری و بخش‌اش هزار مواردی‌ست که نمی‌دانم بالاخره باید کفه‌ی بخش خصوصی سنگین باشد یا بخش دولتی، تا بگیرید بسیاری موارد دیگر که مربوط به اقتصاد ایران است، تا بحث سیاست خارجی. اما به نظر من می‌آید اصلاح‌طلبها در دوره‌ی جدید واقعا با سختی کار بیشتری روبه‌رو هستند، زیرا به نظر می‌آید همانطوری که در دوره‌ی گذشته آمریکایی‌ها برخلاف اروپایی‌ها در حرکت اصلاح‌طلب‌ها کارشکنی کردند و به ترتیبی اجازه ندادند تلاشهای اصلاح‌طلبانه در صحنه‌ی بین‌الملل خیلی تاثیرگذار باشد، قطعا با توجه به حرکتی که اخیرا آمریکا شروع کرده است و به طور مستقیم به تنش ایران و آمریکا افزوده، قطعا اصلا‌ح‌طلب‌ها کار بسیار سختی را خواهند داشت و اگر بتوانند حضور فعالی داشته باشند و با شناختی که از خودشان در جامعه جهانی گذاشته‌اند، من تصور می‌کنم که می‌شود امیدوار بود به حضور اصلاح‌طلب‌ها در آینده.