«مشكل فوتبال ما برانکو نبود» / گپى با وحيد هاشميان مهاجم تيم ملى ايران
۱۳۸۵ تیر ۱۵, پنجشنبه(براى شنيدن گفتگو با وحيد هاشميان، فايل صوتى پايان صفحه را كليك كنيد!)
*******************
مصاحبهگر: شهرام احدى
دويچهوله: در جام جهانى ۹۸ فرانسه خود حضور ايران در دور نهايى موفقيت بود و پيروزى بر آمريکا در واقع خوشحالى مردم را دوچندان کرد. اما در جام جهانى ۲۰۰۶ آلمان مردم به موفقيت بيشتر و صعود به دور بعد اميد بسته بودند. به نظر شما اين توقعات نابجا بود؟
وحيد هاشميان: فوتبال دوران مختلف با هم فرق مىکند و قابل مقايسه نيست. همانطور که مىدانيد، براى اينکه به جام جهانى ۲۰۰۶ برسيم، در دور مقدماتى که اردن ايران را شکست داد و در آن زمان تقريبا شانس ما براى حضور در جام جهانى کم شده بود. تنها شانسى که داشتيم اين بود که بتوانيم در دو ديدار آخر پيروز شويم. يعنى فوتبال ايران داشت در دوره مقدماتى اوت مىشد و آنموقع هم همه توقعها همين بود که خدا کند ما اين بازيها را ببريم تا بتوانيم بياييم دوره بعدى و مقدماتىهاى دوره بعد را شروع کنيم. اما دوره بعد که آمديم براحتى توانستيم بازى هايمان را ببريم، حتا مقابل ژاپن، و براحتى به جام جهانى صعود کنيم. به نظر من اين براحتى صعود کردن يکمقدار توقع مردم را بالا برد و مىتوانم بگويم که اينهم از طريق روزنامهها و رسانهها شکل گرفت. و ما مىدانيم، فوتبال ايران هميشه از لحاظ تاکتيکى مشکل داشته، ولى از لحاظ تکنيکى و پتانسيل قوى بوديم. متاسفانه در اينمدت توقعها خيلى بالا رفت.
دويچهوله: اين انتظارات بالا تا چه اندازه بازيکنها را زير فشار قرار داد و تاثير منفى روى عملکردشان گذاشت؟
هاشميان: فکر نمىکنم تاثير منفى روى بازيکنان گذاشته باشد، چون بازيکنان ما تقريبا هرکدامشان ۳۰ـ۲۰ بازى ملى دارند يا بازيکنهايى هستند که در خارج بازى مىکنند و اين استرس روىشان تاثير منفى نمىگذارد. به هر حال توقع مردم خيلى بالا رفت و من هم همان زمان گفتم، توقع مردم خيلى بالا رفته و نبايد انتظارات را بالا برد. ما مىرويم تلاشمان را مىکنيم و در حد توان و امکاناتى که به ما دادند سعى مىکنيم بازيهاى خوبى انجام بدهيم . به نظر من در بازى با مکزيک ما بازى قابل قبولى انجام داديم و بازى خيلى خوبى بود، بخصوص نيمه اول. نيمه دوم، ما روى اشتباهات فردىمان اين بازى را باختيم. و متاسفانه اگر ما بازى اول را نمىباختيم، حتا مساوى مىکرديم، اگر به پرتغال هم مىباختيم... البته در بازى پرتغال واقعا حقمان باخت بود، چون پرتغال سوار بر بازى بود و از ما بهتر بود. اگر ما بازى اول را مساوى گرفته بوديم، من مطمئن بودم که بازى با آنگولا را هم مىبرديم و مىتوانستيم از اين گروه صعود کنيم.
دويچهوله: شما به بازى ايران و مکزيک اشاره کرديد. فکر مىکنم نه فقط براى خود ايرانىها که براى مفسران و صاحبنظران غيرايرانى هم کمى عجيب بود. چون در هريک از دو نيمه واقعا شاهد چهره کاملا متفاوت تيم ملى ايران بودند. شما بارها در صحبتتان به اين اشاره کرده ايد که يک مهاجم، مخصوصا مهاجمى مثل شما نياز به سانتر دارد تا بتواند موفق باشد. شما به ويژه در بازى مکزيک بيشتر در کنار زمين در حرکت و جنبش بوديد. اين چيدهمان تيم تا چه اندازه تاثيرى منفى روى بازى و توانايى شما داشت، و حتا نفس شما را گرفت؟
هاشميان: مشکل اساسى ما در اين دوره از بازيهاى جام جهانى مشکل بدنى بود. يعنى در اکثر بازيها در دقيقه ۶۰ از لحاظ بدنى تيم ما دچار افت مىشد و در نتيجه تيمى که دچار افت بشود ناخودآگاه عقبنشينى مىکند. يعنى بازيکن مىگويد، من نمىتوانم و تواناييش را ندارم بروم سانتر کنم و به عقب برگردم و هافبک هم مىگويد، من نمىتوانم بروم جلو و برگردم و براى همه ناخودآگاه يک حالت عقبنشينى پيش مىآيد. اگر دقت کرده باشيد، مقابل مکزيک ما خيلى عقبنشينى کرديم، بخصوص نيمه دوم. براى همين تنها راهى که براى من مانده بود اينکه بروم کناره زمين صاحب توپ بشوم و حفظ توپ کنم. و اين کارهايى بود که فقط من مىتوانستم در آن شرايط بازى انجام بدهم.
دويچهوله: شما مسئله آمادگى بدنى را مطرح کرديد. در هرحال درباره علل ناکامى تيم ملى ايران در جام جهانى بحث و تحليلهاى زيادى شده و دلايل مختلفى را مطرح کردند، از جمله همين نداشتن آمادگى بدنى، مصدوميت بعضى از بازيکنهاى کليدى در هفتههاى تدارکاتى، قوىبودن حريفان، اشتباهات فردى و همچنين عدم انسجام روحى و تيمى ملىپوشان که شايد هرکدام هم واقعا بنوعى نقش بازى کرده باشند. خود شما علت عمده را در چى مىبينيد؟
هاشميان: آماده نبودن بازيکنها و اينهم برمىگردد به اينکه بعضى از لژيونرها مصدوم شده بودند و فيت نبودند. دوم اينکه، آن بدنسازيى که در ايران انجام مىدهيم و مربىهاى ما انجام مىدهند، شايد براى بازيهاى داخلى و يا آسيايى خوب و كافى باشد، ولى نمىتواند بازيکنان را به سطح جهانى برساند. دومين دليلى که مىتوان ذكر كرد، کم بودن بازيهاى تدارکاتىست. ما از لحاظ تدارکاتى بازيهاى کمى داشتيم، منظورم با تيم هاى خوب است، چون حريفان تداركاتى ما نسبتا ضعيف بودند. آنهم برمىگردد به مسايل سياسى که يکسرى تيمها جلوى ما بازى نکردند. به نظر من ما از لحاظ داخل تيم با همديگر به آن صورت متحد نبوديم که اينهم يکى از دلايل ديگر بود.
دويچهوله: ولى شما پيش از شروع جام جهانى بر اين مسئله تاکيد کرده بوديد که خيلى جو خوبى حاکم است. اين تغيير از کجا سرچشمه ميگيرد؟
هاشميان: بله. متاسفانه. نمىگويم که کسى با کسى دعوا كرده و يا ميكند، ولى از لحاظ دوستانه، با هم دوست نبوديم، حتا توى زمين. حالا مىتوانيم بيرون زمين دوست نباشيم، ولى در داخل زمين همه بايد يکى مىبوديم. به نظرم ما «تيم» نبوديم. اين هم دليلى در كنار دليلهاى ديگر بود.
دويچهوله: کسب موفقيت در فوتبال حرفه اى مستلزم ايجاد ساختارهاى حرفهاى هست. يعنى از جمله بوجود آوردن ايجاد ليگ حرفهاى بمعناى واقعى کلمه. نه اينکه بازيکنها پولى بگيرند يا در ازاى نقل و انتقالشان مبالغى رد و بدل بشود، بلکه حرفهاى بمعنى داشتن مربى و متخصص حرفهاى و کارآموخته...
هاشميان: فکر حرفهاى!
دويچهوله: يا فکر حرفهاى. به عقيده شما فوتبال ايران تا چه اندازه با اين حرفهاى بودن فاصله دارد؟
هاشميان: ببينيد، فوتبال ما نسبت به هفت هشت سال پيش پيشرفت خيلى خوبى کرده. فوتبال ما تقريبا چيزى در سطح آماتور بود، ولى الان فوتبالمان به شکل حرفهاى پيش رفته، يعنى از فوتبال آماتور فاصله گرفتيم و بين حرفهاى و آماتور هستيم. اما هنوز ما نياز داريم، هنوز باشگاههاى ما نياز به زمين تمرين دارند، نياز به استاديوم اختصاصى دارند، نياز به اين دارند که باشگاهها وقتى براى بازيکنها پول خرج مىکنند، نتيجهاى هم بگيرند. يعنى سرمايهسازى کنند تا از اين طريق بتوانند قوى شوند و مانند يک شرکت عمل کنند. ما نياز داريم که مربيان و مربيان بدنساز را به خارج بفرستيم تا دورههاى خوب و کلاسهاى آموزشى ببينند و از تحولات فوتبال روز دنيا آگاه و مطلع شوند. ولى اين کار يکشبه اتفاق نمىافتد، چون لازمهى اين کار داشتن مديران قوى ورزشىست. يعنى اين مديرها علاوه بر اينکه بايد مدير باشند، بايد حداقل تخصص ورزشى هم داشته باشند که بتوانند در رابطه با اين مسايل تحقيق کنند، برنامه ريزى کنند و بعد انجام بدهند. و پايهريزى يک فوتبال حرفهاى هم از يک مديرت قوى هست.
دويچهوله: بحث را روى همين محور مربى ادامه بدهيم، بعد از شکست ايران خيلى از مفسران و صاحبنظران، بويژه در داخل ايران، اين مسئله را مطرح کردند که يک مربى درجه يک و نه درجه سه خارجى، بايد مربيگرى تيم ملى را برعهده بگيرد. در عين حال يکى از مسايل ديگرى که مطرح شده، دخالت و اعمال نفوذ افراد مختلف بر مربىست. فکر مىکنيد با توجه به اختلافات موجود ميان مسئولان و نهادها و سازمانهاى مختلف و کلا دخالت کردن آنها در مسايلى که شايد بيشتر در حيطه کار مربىگرى باشد، اصلا کسى حاضر بشود قدم به ميدان بگذارد و اصلا مربى، ولو درجه يک، بتواند در چنين شرايطى در ايران کار کند؟
هاشميان: همه چيز گردن مربىمان نيست. البته نمىخواهم از آقاى برانکو دفاع کنم، آقاى برانکو مانند همه کسانى که در اين بازى باختند، نقش داشته و صددرصد ضعفهايى هم داشتهاند. ولى مشكل فوتبال ما برانکو نبود. ما مشکلات خيلى زيادى داريم، ولى متاسفانه الان همه مشکلات را مىريزند روى سر برانکو که من فکر مىکنم اگر بهترين مربى دنيا را هم بياوريم، ولى زيرمجموعه فوتبال ما مشکل داشته باشد و شرايط خوبى براى يک مربى فراهم نباشد، بهترين مربى دنيا هم هيچ نتيجهاى نخواهد گرفت.
دويچهوله: شما خودتان صادقانه اين مشکل را در چى مىبينيد، چه مشکلى بيش از همه شما را آزار مىدهد؟
هاشميان: مهمترين مشکل ما اين است که ما فوتبال آماتور داشتيم، الان نيمهحرفهاى شديم و مىخواهيم حرفهاى پيش برويم. در زمان نسبتا كوتاهى ميتوان از وضعيت آماتورى به نيمهحرفهاى رسيد، اما اينکه از نيمهحرفهاى به حرفهاى برسيم، مستلزم مديران حرفهاى ورزشى، برنامهريزى خوب، امکانات خوب و سرمايهگذارى است که اينهم طى يکماه يا سهماه و يا دو يا سه سال اتفاق نمىافتد و شايد دهسال زمان ببرد. کارى که کشورهايى مثل ژاپن، کره جنوبى انجام دادند و آنها را هم هنوز مىبينيد، با اينکه اينهمه سرمايهگذارى کردهاند، هنوز هم نمىتوانند در جام جهانى نتيجهاى بگيرند. پتانسيلشان مانند پتانسيل ما نيست. ما اگر امکانات آنها را داشته باشيم، صددرصد قويتر از آنها عمل مىکنيم. مشکل ما مشکلىست که شايد طى دهسال رفع بشود.
دويچهوله: فکر مىکنيد ايرانى بودن سرمربى تيم ملى تا چه اندازه مهم است؟
هاشميان: در حال حاضر بسيارى از تيمها از مربى خارجى استفاده مىکنند. ولى مشکل ما اين است، وقتى مربى داخلى مىآوريم مىگوييم، علم يا دانش ندارد و مىگذاريمش کنار. وقتى هم مربى خارجى مىآوريم بهانه ديگرى مىگيريم. به نظر من هر مربى بيايد ايران برايش بهانهاى پيدا مىکنند.
دويچهوله: شما چه راه حلى را پيشنهاد مىكنيد؟
هاشميان: راه حل، درواقع به نظر من يک مربى خوب و با دانش خارجىست. به دليل اينکه هم دانشاش بالاتر است، البته اگر درجه يک باشد و نه فقط به اسم خارجى، و هم اينکه مربى خارجى مىتواند بىغرضتر عمل کند تا يک مربى داخلی. از آن گذشته مربيان جوان و پرانرژى داخلى نيز میتوانند از او بياموزند.
دويچهوله: بازيهاى جام جهانى را هم در هفتههاى اخير دنبال کرديد يا اينکه واقعا ترجيح داديد که براى استراحت و شارژشدن مدتى از فوتبال و بحث فوتبال فاصله بگيريد؟
هاشميان: متاسفانه همان حرف دوم شما درست است. بعلت اينکه در اين چند وقت خيلى تمرين و بازى بود و نتايج خوبى هم نگرفتيم، يکمقدار از فوتبال دور بودم. اما نتايج را پيگيرى مىکردم. تيمهايى که بخواهند با اسمشان بيايند، غرور داشته باشند، رفاقت توى تيمشان نباشد، مثل برزيل اوت مىشوند يا مثل هلند. اما تيمهايى مثل پرتقال، تيمى که يکدست بود و يا تيم ايتاليا که نمونهی با ارزشی است. تيمى که همه توى زمين مىدوند، با هم مىروند جلو، با هم برمىگردند و يک تاکتيک خوبى را اجرا مىکنند. اينها هستند که توانستهاند در اين جام جهانى موفق بشوند. اما نکته جالب اين بود که تمام تيمهاى آفريقايى و آسيايى اوت شدند و اين نشان داد که هنوز فوتبال آسيا و آفريقا از فوتبال اروپا دور است و اروپا هنوز مهد فوتبال دنيا و مرکز اصلىست.
دويچهوله: برنامههاى فعلى شما با هانوفر به چه ترتيب است؟
هاشميان: من تا سال ۲۰۰۸ با هانوفر قرارداد دارم و الان در فکر انتقال به تيمى ديگر نيستم. اميدوارم امسال بتوانيم با يارگيرى جديدى که مىکنيم نتايج خوبى بگيريم.
دويچهوله: تمرينات شما با هانوفر از كى شروع مىشود؟
هاشميان: تمرينات تيم از پنجم ماه ژوئيه آغاز شده، ولى تمرين من از روز دوازدهم ژوئيه شروع مىشود.