1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

مصاحبه با به‌روژ آكره‌يى درباره موقعيت كنونى ادبيات كردى در عراق پس از سقوط صدام حسين

۱۳۸۳ آبان ۲۵, دوشنبه

ادبيات کردی در کردستان عراق پس از سقوط رژيم صدام حسين، موضوع گفتگوى صداى آلمان است با آقای به‌روژ آکره‌يی، نويسنده و شاعر کرد عراقی، که حدود ۱۵ سال در ايران زندگی کرده است، به هر دو زبان فارسی و کردی می نويسد و مجموعه ی داستان ايشان «ما اينجا هستيم» توسط انتشارات نيلوفر در ايران آماده ی چاپ است.

https://p.dw.com/p/A6IR
عکس: DW

بهنام باوندپور: آقای آکره‌يی، با تشکر از اينکه دعوت ما را برای اين مصاحبه پذيرفته ايد، ابتدا اگر ممکن است توضيح مختصری بدهيد در مورد موقعيت ادبيات کردی در کردستان عراق پس از سرنگونی صدام حسين.

به‌روژ آكره‌يى: در حقیقت سرنگونی صدام تاثیر چندانی روی ادبیات کردی نداشته‌، چراکه‌ عملا پس از سال 1991 وقرارگرفتن بخش وسیعی از از کردستان عراق تحت کنترل UN ، رژیم صدام دیگر سلطه‌ای در آن منطقه‌ نداشته‌ است (منهای شهر کرکوک و بخشهایی از همین استان). اما از همان هنگام و تا امروز، کردستان عراق تحت نفوذ دو حزب معروف به‌ دمکرات (بارزانی ها) و اتحادیه‌ی میهنی (طالبانی ها) قرار گرفته‌است. می دانید که‌ این دو حزب پس از استقرار در آن منطقه‌ شروع به‌ جنگ های نعمتی حیدری کردند و نویسندگان و روشنفکران را در دو منطقه‌ ‎(سلیمانیه‌ و اربیل) به‌ کارمندهای دون پایه‌ی ادارات و بنگاه های نشریاتی خود تبدیل کردند. لاجرم در این ده‌ دوازده‌ سال قلم ها را به‌ سلاح های یک بار مصرف و مزخرف تبدیل کردند و چیز چندانی (تاکید می کنم روی کلمه‌ی چندان!) به‌ نام ادبیات ماندگار تولید نشده‌ است.

بهنام باوندپور: نويسندگان و مترجمان کرد در عراق تا چه حدی به ادبيات جهان يا ادبيات ايران می پردازند و يا اصولا توجه دارند؟

به‌روژ آکره‌يی: نیروی زیادی صرف کار ترجمه‌ شده‌ است. رقم ها بالاست ولی تعداد کارهایی که‌ گمان بر ماندگاریشان بشود از انگشتان یک دست هم تجاوز نمی کند. از فارسی کارهای زیادی ترجمه‌ شده‌ است که میزان‌ وفاداری به‌ زبان مبدا و حتی مقصد در آن ها تهوع آور است. شتاب در ترجمه‌ و نشر و گذران زندگی نویسندگان و مترجمین از طریق دادن حق امتیاز به‌ بنگاه‌ های تبلیغاتی احزاب، زبان کردی را دچار پریشان نویسی عجیبی کرده‌ است. کارهای خوب، اندک اند و انگشت شمار. باید به‌ ذهنم فشار بیاورم تا بتوانم موردی را نام ببرم. بله‌... کار خوبی که‌ سال گذشته‌ از آلمانی به‌ کردی درآمده‌ است و قابل اشاره‌ است اثر ماریا ریمارک است به‌ نام زمانی برای مردن، زمانی برای دوست داشتن و به‌ ترجمه‌ی‌ رزگار نوری شاو‌یس...

بهنام باوندپور: وضع نهادها و محافل فرهنگی نويسندگان و يا انتشار مجلات فرهنگی چگونه است؟

به‌روژ آکره‌يی: بله‌... ظاهرا این دو حزب بنگاه ها و نشریات و محافلی را به‌ وجود آورده‌اند که‌ نیروی عظیمی از نویسنده‌ و شاعر و روشنفکران را به‌ عروسک های خیمه‌ شب بازی تبدیل کرده‌اند و سیل خروشانی از نشریات و کتاب را روانه‌ی بازار کرده‌اند که‌ متاسفانه‌ به‌ دلیل رقابت های پنهان سیاسی، مقوله‌ی ادبیات به‌ بی ادبی تبدیل شده‌ است. تعجب نکنید اگر بگویم تا امروز هم ما شاهد بنگاه‌ های نشر و پخش نبوده‌ و نیستیم. و گمانم خواهیم بودش را آینده‌ نشان خواهد داد.

بهنام باوندپور: از نظر شما شاخص ترين چهره های ادبيات معاصر کردستان عراق چه کسانی هستند و کداميک از آثارشان را می توان نام برد؟ منظورم الزاما نظر شخصی شما نيست، بلکه مثلا ميزان محبوبيت آنهاست.

به‌روژ آکره‌يی: چهره‌ها متاسفانه‌ براساس ادبیت اثار ساخته‌ و شناسانده‌ نشده‌اند. بلکه‌ نیروهای سیاسی چهره‌هایی را در برابر هم ساخته‌ و پرداخته‌ اند که‌ پس از کنار آمدن نیروهای سیاسی با همدیگر، این چهره‌ها مثل حباب ترکیده‌اند. چهره‌های کاذبی نیز در این چند ساله‌ سربرآورده‌اند که‌ با زبان زرگری به‌ مفاهیم فلسفی و بیشتر تحت لوای پست مدرنیسم (آن هم از طریق ترجمه‌های دست چندم از فارسی و عربی) نسلی را سرگرم موضوعاتی ساخته‌اند که‌ خود مترجمین در آنها سردرگم اند...

بهنام باوندپور: آقای آکره‌يی، با وصف صحبت هايی که کرديد، همان چيزی که در کردستان عراق توليد می شود، آیا در شرايط کنونی اين نوع از ادبيات، ادبياتى سنتی‌ست يا عناصر مدرن هم در آن ديده می شوند؟

به‌روژ آکره‌يی: بله‌... کارهایی شده‌ است که‌ منهای کمیت آنها من به‌ کیفیت آنها نظر دارم. رگه‌هایی از این تحول را می شود حس کرد، گو این که‌ تعدادشان در برابر سیل کتابچه‌ها و شبه‌ نشریات صفحه‌پرکن بسیار اندک است. ادبیات جدی راه‌ خود را می رود و شبه‌ ادبیات پس از اشباع بازار، تبخیر می شود. یا حداقل من برای فردای ادبیات کردی به‌ این امید چنگ انداخته‌ام.... یا دوست دارم چنگ بیندازم...