1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

مصاحبه با دلارام علی پیش از آغاز دوران محکومیتش

۱۳۸۶ آبان ۱۵, سه‌شنبه

دلارام علی در دادگاه تجدید نظر تهران به دوسال و نیم حبس محکوم شده است و قرار است شنبه‌ی آینده (۱۹ آبان) خود را به زندان اوین معرفی کند • با او در مورد این حکم و دوسال و نیم آینده گفت‌وگو کردیم

https://p.dw.com/p/C4qa
عکس: AP

دویچه‌وله: روایتی از آنچه به شما گذشت و منجر به گرفتن حکم دو سال و نیم زندان شد، تعریف می‌کنید؟

دلارام علی: من و هفتاد نفر دیگر در سال ۸۵ در تجمع ۲۲ خرداد در میدان هفت تیر دستگیر و به زندان اوین منتقل شدیم. کار دوازده سیزده نفر از ما پس از آن یک سال و نیم رسیدگی به پرونده هایمان، به دادگاه انقلاب کشید. دادگاه من در هشتم خرداد سال ۸۶ برگزارشد. گذشت تا پیش از ظهر ۱۳ آبان، جواب حکم تجدید نظرم را از شعبه ۶ اجرای احکام دادگاه انقلاب دریافت کردم. حکم اولیه من دو سال و ده ماه حبس تعزیری و ده ضربه شلاق بود که پس از تجدید نظر در شعبه ۳۶، از ۴ ماه و ۱۰ ضربه شلاق در ارتباط با یکی از اتهام‌ها، یعنی اخلال در نظم عمومی تبرئه شدم. من به دو سال و شش ماه حبس برای اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام محکوم شدم. قرار است روز شنبه آینده خودم را برای سپری کردن دوران محکومیت، به دادگاه انقلاب معرفی کنم.

کل مراحل دادگاه من و بسیاری دوستانم در این مدت غیرقانونی بوده و ما تا کنون هیچیک از برگه‌های دادگاه را به جز احضاریه‌هایمان به طور کتبی دریافت نکرده‌ایم. حتی حکم اولیه، کتبا به من و وکیلم ارائه نشده و الان هم که محکوم به زندان شده‌ام، هیچ مطلبی را کتبا دریافت نکرد‌ه‌ام. فقط حکم را برای رویت به وکیلم نشان داده‌اند. این نشان می‌دهد که قوه قضاییه باردیگر دارد اقدامی غیرقانونی می‌کند. با این‌همه من شنبه آینده خود را به دادگاه انقلاب معرفی می‌کنم.

شما تا شنبه آینده از حقوق یک شهروند آزاد برخوردار خواهید بود یا هر آن ممکن است سراغ‌تان بیایند؟

وکیل من خانم عبادی دیروز مراجعه کرده و حکم جهت رویت به ایشان داده شده و اعلام کرده‌اند که دستور بازداشت به وزارت اطلاعات داده شده و اگر من خودم را معرفی نکنم، این بازداشت می‌تواند هرلحظه و هرکجا که ‌‌آنها اراده کنند، اتفاق بیفتد. ما امیدواریم برای متهمی که قرار است دو سال و نیم در زندان باشد، چهار پنج روز وقت قائل شوند تا کارهایش را انجام بدهد. ظاهرا رییس شعبه شش اجرای احکام گفته‌اند این وقت قانونا به من تعلق نمی‌گیرد. من خودم تا شنبه دست نگاه می‌دارم تا در این فاصله بتوانم کارهایم را انجام بدهم.

شما این حکم را بیشتر فردی می‌بینید یا هشداری برای سایر فعالان حقوق شهروندی و حقوق زنان که هرآن ممکن است موردش برای آنها هم پیش بیاید..

من فکر می‌کنم این سیر ممکن است برای بقیه هم اتفاق بیفتد. البته من ترجیح می‌دهم اولین و آخرین نفری باشم که بخاطر فعالیت در حوزه زنان به زندان می‌رود اما این قابل پیش‌بینی نیست. به نظرمن موضوع بیشتر می‌تواند زنگ خطری باشد برای همه فعالان حقوق زن و جامعه مدنی که هرگونه اقدام برابری‌ خواهانه‌شان می‌تواند اقدام علیه امنیت ملی و نظام تلقی شود.

خانم عبادی درصحبت‌های دیروز خود در اعتراض به حکم شما، اشاره کرده‌اند که شما سقراط ‌وار به زندان می‌روید...

بله! من ترجیح می‌دهم توسط وزارت اطلاعات بازداشت نشوم و در خیابان یا خانه به شکل غیرقانونی جلب نشوم. افتخار می‌کنم به راهی که انتخاب کرده‌ام و ترجیح می‌دهم اگر قرار است بخاطر برابری‌خواهی به زندان بروم، خودم خودم را معرفی کنم. مطمئنا دوستانی که چنین حکمی را صادر کرده‌اند، نمی‌توانند یقین کنند که چراغ این راه خاموش شود و بقیه فعالین جنبش زنان راه را ادامه ندهند.

صحبت از دوستان صادر کننده حکم می‌کنید. دوست هستند؟

نه...(می‌خندد). شاید نشود گفت اما ما سعی می‌کنیم همه را اینجوری خطاب کنیم.

خودتان را آماده چه شرایطی در زندان کرده‌اید؟

فکر می‌کنم دوران محکومیت‌ام را باید در زندان عادی در بند عمومی زندان اوین بگذارنم. به نظرم چون بند زندانی سیاسی یا اجتماعی نداریم، به بند عادی منتقل می‌شوم. این دیگر زندان اوین است که تعیین می‌کند دوران محکومیت را در چه بند و چند بند بگذرانم. به هرحال من خود را آماده کرده‌ام تا در زندان از حقوق زندانی بودن‌ام دفاع کنم.

در چند روز باقیمانده، چه خواهید کرد. کارتان را پس می‌دهید؟ با خانواده و دوستان وداع می‌کنید؟

بله! همه کسانی که دارند در ایران در حوزه جامعه مدنی یا حقوق زنان فعالیت می‌کنند، کارهای زیادی می‌کردند که بعضی مرتبط با این جنبش بوده است. من در کمپین یک میلیون امضاء فعالیت‌هایی داشتم که حال باید آنها را به کسان دیگری واگذار کنم. کارهای فردی مانند خداحافظی با فامیل و دور و بر هم البته جای خود را دارد.

شما متاهل هستید؟

بله.

با همسرتان چه صحبت‌هایی کرده‌اید برای این دوسال و نیم مفارقت؟

ایشان حامی من است و پذیرفته که چنین اتفاقی در راه برابری‌خواهی برای من بیفتد. ایشان هم در کنار سایر یاران من در جنیش زنان، این مطالبات را پی‌گیری خواهد کرد و به صورت شخصی‌تر هم پی‌گیر وضعیت من خواهد بود. هم همسرمن و هم خانواده من، از فعالیت‌های من حمایت می‌کنند. از هرگامی که به منظور برابری جنسیتی در جامعه ایران است.

گفتگوی ما با شما در نوع خود یگانه است چون ما معمولا پس از آزادی با کسانی که شرایط زندان و بازداشت و فشار را چشیده‌اند، صحبت می‌کنیم. این اولین بار است که ما با کسی در آستانه رفتن به زندان مصاحبه می‌کنیم...

خوشبختانه این چند روزهم فرصت خوبی برای من بود تا قبل از رفتن به زندان و نه احیانا هنگام مرخصی‌هایی که در طول زندان خواهم داشت، مصاحبه‌هایی داشته باشم.

مصاحبه‌گر: مهیندخت مصباح