1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

موقعيتى پيچيده

۱۳۸۶ مرداد ۱۶, سه‌شنبه

در پايان دوره رياست جمهورى بوش نمى توان روى تغيير سياست آمريكا حساب كرد. كرزاى بايد برای شروع سياستى جديد در آمريكا، تا انتخابات رياست جمهورى در اين كشور منتظر بماند. اگر اين زمان براى افغانستان خيلى دير نشده باشد .

https://p.dw.com/p/BRsB

بعد از دو روز گفتگو در كمپ ديويد ميان سران ايالات متحده آمريكا و افغانستان، جرج دبليو بوش بر حمايت كامل خود از كرزاى تأكيد كرد. رئيس جمهور افغانستان در حال حاضر تحت فشار سياسى زيادى قرار دارد. افزايش حملات نيروهاى طالبان و گروگان گيرى اخير آنان در هندوكش بر وخامت اوضاع افزوده است . موضوعى كه در نهايت به تصميم گيرى هاى استراتژيك اشتباه آمريكا در افغانستان نسبت داده مى شود. اشتباهاتى كه حال ديگر قابل تصحيح نيستند. دانيل ششكويتس از همکاران دویچه وله در این رابطه تفسیری دارد که برگردان آن چنین است:

حامد كرزاى، رئيس جمهور افغانستان در شرايط دشواى به ديدار بوش شتافت تا از اين طريق پشت گرمى بيابد. بحران گروگانگيرى هاى اخير در افغانستان، قدرت يافتن مجدد حملات نيروهاى طالبان، افزايش تجارت مواد مخدر و گسترش تهديدآميز رشد گروه هاى افراطى در كشورهمسايه ، پاكستان، همه و همه از جمله مواردى هستند كه بر تضعيف موقعيت كرزاى در افغانستان افزوده‌اند. دولت كرزاى با كمك نيروهاى نظامى ناتو در اين كشور با زحمت بسيار تلاش بر حفظ اوضاع دارد. اما تسلط دولت بر امور در خارج از پايتخت اين كشور، كابل، ضعيف است. تلاش هاى بى ثمر دولت افغانستان در آزادى گروگان هاى كره اى و آلمانى اين نقصان را نشان مى دهد.


حال جرج دبليو بوش چه مى تواند بكند كه قدرت كرزاى را كه به ريسمانى ابريشمين آويخته شده، نجات دهد؟ ايالات متحده امريكا در حال حاضر سالانه ده ميليارد دلار كمك مالى در اختيار افغانستان قرار مى دهد. با مجموع كمك هاى بين المللى به اين كشور است كه آمار مرگ و مير كودكان امروزه بطور روشنى به نسبت پنج سال پيش كاهش يافته است. شايد براى ۸۵ هزار كودكى كه از مرگ نجات داده شده‌ا ند، در حكومت طالبان اميدى نبود كه بتوانند حتى به شش سالگى برسند. نيمى از آنان را دختر‌بچگانى تشكيل مى دهند كه اكثرا در آينده به مدرسه خواهند رفت. در دوره طالبان آنان امكان رفتن به مدرسه را نيز نداشتند.
اين دلايل براى نشان دادن موفقيت در افغانستان، دلايلى هستند كه بوش مى تواند در آمريكا، در غرب و يا در ديدار با كرزاى از آنان نام ببرد. ولى در افغانستان برعكس، اعمال حدود بيست هزار سرباز آمريكايى هر چه بيشتر خشم مردم را برمى انگيزد. اقدامات آنان عليه نيروهاى طالبان و شبكه القاعده تا بحال به قيمت جان صدها غير نظامى افغانى تمام شده است. استقرار نيروهاى ناتو در جنوب افغانستان براى پاسدارى از صلح هم را هم مردم، بطور روزافزونى به عنوان عمليات جنگى تجربه مى كنند و تعداد قربانيان غيرنظامى نيز افزايش مى يابد. دولت كرزاى تا بحال چندين بار به نيروهاى پاسدار صلح ايساف در مورد احتياط بيشتر در حفظ جان غيرنظاميان تذكر داده است.

بالا گرفتن بحران در افغانستان مورد توجه و خواست نيروهاى طالبان است. تأثير مرگ هر كودك افغانى بدنبال حملات نيروهاى ناتو، در ساكنان محلى، بسيار بيشتر از پايين آمدن آمار مرگ و مير نوزادان در اين كشور است و توجيهى است براى رشد نيروهاى طالبان. اين موضوعى است كه در مورد نابودى مزارع خشخاش نيز تا آن زمان كه دهقانان امكانات ديگرى را براى كسب درآمد بدست نياورند، صادق است.

نيروهاى طالبان از مرزهاى پاكستان مورد تقويت قرار مى گيرند. در اينجا نيز دست بوش بسته است. زيرا پرويز مشرف، رهبر نظامى پاكستان مورد فشار فزاينده اسلامگرايان افراطى در كشورش قرار دارد. هر حمله نيروهاى آمريكايى، حتى به منظور دستگيرى ملا عمر و يا بن لادن، مى تواند به وخامت اوضاع و بروز بحران در پاكستان و يا سرنگونى مشرف بيانجامد كه به دنبال آن بوش يكى از متحدان خود را در جنگ عليه تروريسم از دست خواهد داد.

حال، در پايان دوره رياست جمهورى بوش نمى توان روى تغيير سياست آمريكا حساب كرد. كرزاى مى بايد در انتظار شروع سياستى جديد در آمريكا، بعد از انتخابات رياست جمهورى در اين كشور بماند. اگر اين زمان براى افغانستان خيلى دير نشده باشد . تا آن موقع مى بايد كشورهاى عضو ناتو بالاخره استراتژى درستى را براى بازسازى اين كشور بر عهده گيرند. در غير اينصورت گروگان گيرى‌هاى بعدى ائتلاف ايساف را با خطر جدى روبرو خواهد كرد.