1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ميراث چنگيزخان

۱۳۸۴ تیر ۲, پنجشنبه

۸۰۰ سال پيش جوانى جنگجو به نام تموچين فرمان داد تا چنگيز خان خطابش كنند. اين تاريخ اكنون در مغولستان، به عنوان مبدا تاسيس اين كشور جشن گرفته مى شود و مسئولان دولتى مى كوشند از طريق چنگيز خان، هويتى پر قدرت و جهانى براى خود دست و پا كنند. به همين مناسبت مراسم و نمايشگاه هاى گوناگونى در سراسر جهان به ”ميراث چنگيز خان” و امپراطورى مغولها و دنياى پر رمز و راز اين قوم مى پردازند، به اين بزرگترين امپراطورى سراسر جهان،

https://p.dw.com/p/A7WJ
سواركاران مغول در لباس جنگجويان چنگيزخان، ياد او را در مراسم سالانه زنده مى كنند.
سواركاران مغول در لباس جنگجويان چنگيزخان، ياد او را در مراسم سالانه زنده مى كنند.عکس: dpa

كه هنوز هم در چشم اروپائيان نشانى از خطر زردها به شمار مى آيد.

مغول ها اقوام زرد پوست صحرا گرد ساکن دره های جنوب سيبری و اطراف درياچه بايکال، يعنى مغولستان امروزی بودند که با فرمان چنگيزخان متحد شدند. چنگيزخان كه حوالى سال ۱۱۶۲ ميلادى و با نام اصلى تموچين به دنيا آمد، پدرش را كه رئيس قبيله بود، در نوجوانى از دست داد. بعد از مرگ پدر، تموچين رياست را به دست گرفت. جنگ خونينى ميان قبايل درگرفت تا رهبرى تازه تموچين مورد قبول همه قرار گيرد.

تموچين چنان در قصد خود مصمم بود كه فقط از كسانى كه به او ملحق شده بودند مى گذشت و هر مخالفى را مى كشت، تا اين كه ديگر مخالفى باقى نماند. بعد خود را چنگيزخان ناميد كه به زبان مغولى فرمانرواى دريا دل (چون اقيانوس) مى شود. به تدريج از اقيانوس آرام تا اروپاى ميانى زير سلطه ى او درآمد. چنگيزخان به هنگام سركوب شورش امپراتور چين زخمى شد و جراحات بسيارى برداشت. امپراتور مغول را به اردوگاه منتقل كردند و او در سن ۶۰ سالگى در همانجا جان سپرد. محل دفن او هيچ گاه مشخص نشد، اما بعدها مقبره اى نمادين برايش در منطقه ى اُردُس چين بنا نهادند كه هر سال ميليون ها نفر بازديد كننده دارد.

پژوهندگان بسيارى در مورد هجوم مغول نوشته اند. پتروشفسكى، تاريخ نگار برجسته، در كتاب اوضاع اجتماعى - اقتصادى ايران در دوره‌ى ايلخانان، به كشتار مغول در ايران مى پردازد و از جمله مى نويسد:
امحاى منظم جمعيت غيرنظامى در مجموعه‌اى از شهرها مثل بلخ، مرو، نيشابور، هرات، توس، ري، قزوين، همدان، مراغه، اردبيل و ويرانى و قتل عام مردم به ابتكار و دستور فرماندهان مغول به اجرا گذاشته شد.

پتروشفسكى به تحقيقات مختلف معاصران تهاجم مغول مى پردازد و از جمله مى نويسد: ابن اثير هجوم مغول را فاجعه‌ى جهانى عظيم مي‌داند و جويني، كه تاريخ‌نگارى طرفدار مغولان است، درباره‌ى قتل عام‌هايى كه به دست سرداران چنگيزخان صورت گرفت، مى نويسد: هر كجا كه صدهزار خلق بود، صد كس نماند.

حمله مغول يکی از مصيبت هاى هولناک تاريخ ايران است. آثار کشتار و ويرانی و صدمات بزرگ اخلاقی و فرهنگی اين تهاجم پس از قرن ها هنوز در جامعه ايرانی محسوس است. چنگيزخان، در پائيز سال ۱۲۱۹ ميلادى به بهانه کشتار بازرگانان مغول، به ايران لشكر کشيد. شهرهای بخارا، سمرقند، خوارزم، مرو، بلخ، هرات، طوس، نيشابور، خجند و ری، که همگی شهرهايی آباد و پرجمعيت بودند در مدتی کم تر از پنج سال به ويرانه هايی متروک تبديل شدند.

حمله مغول به ايران با کشتار عظيم مردم و دانشمندان و هنرمندان همراه بود. از جمله شيخ عطار نيشابوری در فتنه مغول به قتل رسيد. روحيه انزوا و عدم اعتماد و خرافه پرستی تا مدت ها بعد ايرانيان را در خود فرو برد و اعتقاد به بلاهای آسمانی را در ايشان افزايش داد.

اما حاكمان مغول كه در ابتدا با ويرانى و نابودى فرهنگ ايران قدم به اين سرزمين گذاشتند، پس از چندى دريافتند كه به تنهايى قادر به هدايت ايران نيستند. به همين جهت به تدريج از دانشمندان و هنرمندان ايرانى بهره بردند و پس از چندى خود تبديل به يكى از حاميان اصلى هنر ايرانى شدند. بسياری از شاهان و اميران مغول اهل فضل و دوست دار دانش گشتند و رياضی دانان، ستاره‌شناسان، پزشکان، مهندسان و تاريخ‌نويسان را به منظور اداره کارها و جاويد ساختن نام خود، سخت گرامی داشتند. زبان فارسی در اين عصر به بيرون از ايران راه يافت و نه تنها زبان دينی و رسمی دربار باشکوه مغول در هند گرديد، بلکه مردم اين سامان تا چند قرن پس از آن نيز به سرودن و نگارش کتاب ها به زبان فارسى پرداختند.

۸۰۰ سال از بزرگترين امپراطورى جهان مى گذرد و اكنون جمهورى فقير مغولستان بعد از ۳۰۰ سال حاكميت بيگانه در پى يافتن هويتى جديد است. در نمايشگاه هاى جهانى كه هم اكنون در سراسر جهان برپاست، مثل نمايشگاه شهر بن آلمان و موزه متروپوليتن نيويورك، گوشه هايى از زندگى مغولان در دوران امپراطورى چنگيزخان منعكس مى شود. در اين نمايشگاه ها، نه فقط كشورگشايى اقوام مغول، بلكه سيستم حكومتى، تجارى و ادارى و فرهنگى آنها نيز بررسى مى شوند. نمونه هاى كم نظير پارچه، سفال، جواهر، تزئينات فلزى و نمونه هايى از صنعت كتاب سازى آنها را مى توان در اين نمايش گاه ها ديد. ۴۰۰ كارشناس در نمايشگاه شهر بن با ظرافت خاصى تك تك قطعات را گردآورده اند و در اين نمايشگاه سه لوحه ى دو مترى متعلق به دوران حكومت ايلخانان مغول نيز، از موزه هاى ايران عاريت گرفته شده است.

بله، قرون ۱۳ و ۱۴ ميلادى دوران شكوه و جلال امپراطورى مغول بود. از اقيانوس آرام تا اروپاى ميانى زير سلطه اين قوم درآمد. زمانى اين امپراتورى عظيم از مقر چنگيز خان در پايتخت مغول ها، قراقوروم، اداره مى شد و فرامين او هزاران كيلومتر دورتر، بدون چون و چرا به اجرا در مى آمد. قراقوروم در سال ۱۲۲۰ ميلادى به فرمان چنگيز خان بنا شد. اما صدها سال است كه ديگر از پايتخت آباد مغولان اثرى نيست.

اكنون قراقوروم دشت پهناورى بيش نيست. حفارى هاى وسيع علمى در مورد اين شهر بعد از جنگ جهانى دوم آغاز شد و دانشمندان روسى و مغول به اين كار دست زدند، اما كمى بعد، به دلايلى گوناگون، مزارع كشاورزى اشتراكي، كار خود را در دشت هاى قراقوروم آغاز كردند و خاك هايى كه در زيرشان بقاياى تمدنى كهن و جهانى قرار داشت، آگاهانه تخريب شدند. تراكتورها خاك ها را در نورديدند و ريشه گياهان بقاياى تمدن مغول ها را نابود كردند، تا اين كه در سال ۱۹۹۱ ميلادى با فروپاشى اتحاد شوروي، يونسكو، سازمان آموزشي، علمى و فرهنگى ملل متحد، گروهى كارشناس را به صحراى قراقوروم اعزام كرد و آنها اين منطقه را تحت مراقبت يونسكو قرار دارند و به حفاظت آن همت گماشتند.

در سال ۱۹۹۹ دانشمندان مغولستان و آلمان طرحى را تصويب كردند و بر مبناى آن دانشمندان دو كشور آغاز به حفارى هاى باستان شناختى در اين صحرا كردند. از آن زمان تا كنون محققان جوان مغول تحت رهبرى باستان شناسان آلمانى دانشگاه بن و انستيتوى باستان شناسى آلمان به حفارى مشغولند تا اطلاعاتى در مورد زندگى مغول ها در دوران امپراطورى عظيم چنگيز خان بيابند.

آقاى گالباتار، رئيس آكادمى علمى مغولستان، قراقوروم را نماد قدرت و هويت ملى مغول ها مى داند. هويتى كه از ۳۰۰ سال پيش تا كنون تحت حاكميت بيگانه ى چينى ها و روس ها از دست رفته است. گالباتار به همين جهت نمايشگاه هايى در مورد چنگيز خان و دوران عظمت مغول ها را بسيار مثبت ارزيابى مى كند و مى گويد: ”من فكر مى كنم كه شهروندان مغولستان در حال حاضر در دوران پيدايش ناسيوناليسم در كشورشان هستند. مغولستان اكنون به عنون كشورى بى اهميت، سعى مى كند با نشان دادن گذشته اش به جهانيان به كشورى با تمدنى طولانى اشاره كند.”