1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ميل به عزيز بودن

مريم انصارى۱۳۸۳ دی ۱۶, چهارشنبه

«ما به دنبال آن هستيم که بتوانيم از حوزه ی هنر برای پيشرفت افراد، برای تعالی روحی و روانی شان و زندگی بهتری برای آنها استفاده کنيم.»

https://p.dw.com/p/A6T7
عکس: dpa

جوانانی که در اثر حوادث گوناگون دچار نقص عضو ميگردند ويا معلول می شوند، بيش از هر چيز به روان درمانی نياز دارند. برای اين دسته از جوانان زندگی گويا به پايان رسيده و افسردگی شديد هرگونه انگيزه ی ادامه ی حیات را از آنان می گيرد. براستی چگونه می توان به آنها کمک کرد. موسسه ی فرهنگی «جام هنر» برای اينکار به روش هنر درمانی روی آورده است. آقای ميرکمال ميرنصيری مدير مسئول اين موسسه می گويد:

«ما به دنبال آن هستيم که بتوانيم از حوزه ی هنر برای پيشرفت افراد، برای تعالی روحی و روانی شان و زندگی بهتری برای آنها استفاده کنيم.»

موسسه ی فرهنگی و هنری «جام هنر» با ياری عده ای از استاتيد، روانشناسان و هنرمندان کار خود را در زمينه ی هنر درمانی آغاز کرده است. روشی که اگرچه در بسياری از کشورهای اروپايی شناخته شده است، اما در ايران هنوز پديده ای نو می باشد. آقای ميرنصيری نام «جام هنر» را چنين توضيح ميدهد:

«ما عنوان جام را از کلمه ی جانباز انتخاب کرديم که به معنای آسيب ديده ی اجتماعی و معلول است. اگرچه ما برای افراد سالم نيز همين خدمات را در حوزه ی هنر و هنر درمانی داريم.»

در «جام هنر» علاوه بر ارائه ی برنامه های آموزشی در رشته های هنری مانند موسيقی، تئاتر، سينما و هنرهای تجسمی در حوزه ی هنر درمانی نيز روشهايی مانند نمايش درمانی، موسيقی درمانی، بازی درمانی و مهارتهای ارتباطی بکار گرفته می شود.

«می دانيد که هنر درمانی مجموعه های متعددی دارد. حتا در حوزه ی مثلا نمايش درمانی، ما در ۲ زمينه ی سايكو درام يا پسيکودارم روش نمايش درمانی بصورت بداهه روی افراد مبتلا به بيماری اعصاب و روان و عقب مانده های ذهنی کار می کنيم. يا در بخش دراماتراپی نمايش درمانی می شود با اهداف مشخص و متفاوتی براى افرادی که از هوش کامل برخودار هستند، مثل معلولين جسمی، و حتا انسانهای سالمى که بطور عادی در اين شهر با ما زندگی می کنند.»

اولين پروژه ی فرهنگی موسسه ی «جام هنر» نمایشنامه ای است با نام «و اما انسان» که حدود ۳ سال بطول انجاميده است. و تاثير آن برروى جوانانى كه در اين پروژه شركت كرده اند بزرگترين نشانه موفقيت اين روش است، جوانانى كه انگيزه اى براى زندگى نداشتند،

«همين افراد امروز تبديل شده اند به آدمهايی که به لحاظ روحی روانی کاملا افراد نرمالی به حساب می آيند و حتا بالاتر. تعدادی از آنها با هم ازدواج کرده اند، تعدادی به تحصيل خود ادامه می دهند، به دانشگاه می روند...»

يکی ديگر از پروژه هايی که برای روان درمانی معلولين اجرا شده است، نمايشنامه ی «رستم و افراسياب» است که با استفاده از آن بمدت ۲ سال روی معلولين کار شده. نتيجه ی اين پروژه را از زبان آقای ميرنصيری بشنويد:

«در واقع، همه ی افرادی که روز اول، براساس فيلمهايی که از آنها داريم، حتا حاضر نبودند با ما صحبت کنند، اينها امروز بعنوان رستم، سهراب، افراسياب، کيکاووس و نياشاه بر صحنه می آيند و با شهامت تمام می خواهند بودن خود را اعلام کنند.»

از جمله جوانان و کودکانی که موسسه ی «جام هنر» با استفاده از روش هنر درمانی به کمک آنها رفته، کودکانی هستند که بر اثر زلزله ی بم دچار قطع نخاع شده اند. علاوه براين اساتيد موسسه ی «جام هنر»‌ در تلاش برای ارتباط با مراکزی هستند که آسيب ديدگان اجتماعی مانند کودکان خيابانی، دختران فراری و معتادان را پناه داده اند. فعاليت ها و تلاشهای کارکنان موسسه ی «جام هنر» برای کمک به آسيب ديدگان اجتماعی، البته با موانعی نيز روبروست. موانع اداری و در کنار آن بويژه مشکلات مالی. آقای ميرنصيری می گويد، آنچه مسلم است اين است که:

«ما بدون کمکهای دولتی و مردمی شايد نتوانيم آنطوری که بايد کاری از پيش ببريم. بخاطر اينکه عمده ی مخاطبين ما افرادی هستند که دچار محروميت هايی هستند و شايد لازم باشد که با آنها سوبسيد يا يارانه هايی تعلق بگيرد که بتوانند از اين سيستم استفاده کنند.»

آقای ميرنصيری در انتهای صحبت خود پيامی برای شنوندگان ما دارند، و آن اينکه افرادی که دچار نقص عضو می گردند:

«ميل به عزيزبودن، ميل به دوست داشتن و دوست داشته شدن و ميل به اين باور که وجود من برای آدمهای ديگر بی ارزش يا بی تفاوت نيست، شايد چنين اميالی بسيار بيشتر از ميل به خوردن يا خوابيدن باشد. به همين علت است که هميشه توصيه می کنم که وقتی ما يک معلول را می بينيم،که شايد ۲ ثانيه قبل از حادثه ای که منجر به معلوليت وی شده،نمی توانست حتا تصور آن حادثه را نيز بکند، احساس کنيم که خود ما نيز نمی دانيم در ۲ ثانيه ی بعدی چه اتفاقی برايمان روی خواهد داد. تمام کودکانی که در بم قطع نخاع شده اند شايد برای سالهای سال زندگی شان طرح و نقشه ای داشتند. و ما نيز نمی دانيم در همين شبی که بخواب می رويم، صبح فردا را در چه موقعيتی خواهيم گذراند. به اين خاطر من من هميشه توصيه می کنم که وقتی با اينگونه افراد روبرو می شويم، با آنها برخوردی را داشته باشيم که روزی، اگر خود نيز بر اين صندلی ها نشستيم، مايليم که با ما همان برخورد شود.