1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نمايشگاههايی برای هنر معاصر در آلمان

۱۳۸۳ آبان ۱۳, چهارشنبه

تقريبا در همه ی شهرهای بزرگ آلمان در کنار گالری ها و نمايشگاههای سنتی، گالری ها و نمايشگاههايی برای هنر معاصر پديد آمده اند که هنرمندان از سراسر جهان آثار خود را در آنجا به نمايش می گذارند. تا پيش از فروپاشی سوسيالیسم در جمهوری دمکراتيک پيشين آلمان شهر لايپزيک که خود شهری فرهنگی ست از داشتن نمايشگاهی با ابعاد بزرگ که بتواند همه ی هنر معاصر را در خود جای دهد، محروم بود. اما پس از پيوستن به جمهوری فدرال آلمان يک گا

https://p.dw.com/p/A67c
عکس: AP

�ری نمونه بنيانگذاری گرديد که هم اکنون درهای آن به روی بازديدکنندگان گشوده شده است.

در آثار هنرمندان معاصر استعاره ها و نمادهايی نهفته است که برای شناختن آنها بايد با ماهيت و جوهر هنر معاصر آشنا بود. بدون شناخت دقيق نمادهای بکار رفته در هنر معاصر و تفسير و تعبير درست آن شايد اينگونه آثار هنری حتا چيزی مبتذل و کودکانه ارزيابی شوند.

گالری هنر معاصر در لايپزيک که حدود ۵ سال پيش گشايش يافت، نخستين نمايشگاه از اين دست است که در بخش شرقی آلمان بنيانگذاری گرديده است. این گالری در مرکز شهر لايپزيک و نزديک به تاسيسات فرهنگی ديگری چون آموزشگاه عالی هنر ويژه ی گرافيک و آموزشگاه عالی موسيقی و تئاتر قرار دارد. همچنین نزديکی آن با دانشکده ی ادبيات و کتابخانه ی دانشگاه موقعيت ويژه ای به جنب و جوش هنری و فرهنگی اين گالری بخشيده است.

هر کسى که تالار تازه ساز گالری هنر معاصر را از بيرون بنگرد، ناخواسته نسبت به شيوه ی معماری آن احساس بيگانگی می کند. در اين ساختمان غير از ديوارهای بيرونی با پوشش های شيشه ای و ديوار بتونی بقيه ی اجزاء را می توان تغيير داد. بدين گونه که می توان برای هر نمايشگاهی نسبت به نيازمنديها جای ديوارهای سبک ميانی را نيز تغيير داد و غرفه های کوچک و بزرگی پديد آورد.

در محوطه ی ورودی يک صندلی واژگون بر روی يک قفسه گذارده شده است که در کنار آن چند کتاب روی هم چيده شده اند و يک زيرسيگاری ساخته شده از گچ نيز آنجا گذارده شده است که بازديدکننده با اين توهم روبرو می شود که گويا گوشه ای دنج برای استراحت درست شده است. يک کت کهنه و يک راديوی جیبی که به قلاب ديوار آويخته اند اين توهم را پديد می آورد که گويا کسی آنها را به قلاب ديوار آويزان کرده و سپس فراموش کرده است که آنها را بردارد.

در تالار ديگری از نمايشگاه اثری به نام »سون وال« يا »ديوار سنگی« کار »مونيکا بن ويچينی«، هنرمند ايتاليايی، به نمايش گذارده شده است. اين اثر برخلاف نامش نه از سنگ است و نه آنکه اصولا ديوار، بلکه يک حصار يا پرچينی ست از لوله ها و زنجيره های پولادين و شيشه های شکسته و خردشده. اين جسم گيج کننده و سنگين روبروی غرفه هايی که هنر در آن به نمايش گذارده شده، ايستاده است. در ساختمان جديد نمايشگاه ديگری به نام »نگاه دوم« برپاست که در آن کارهايی از »آلانس سکولا« و »ژانت گراو« به نمايش گذارده شده اند که نگرش هنری در اين آثار خود تبديل به موضوع و مايه ی کار شده است. در ساختمان قديمی هنوز ۲ نمايشگاه قديمی برپا هستند.

نخست نمايشگاهی درباره ی آثار و زندگی »پتر کورکا«، آرشيتکتی که در سالهای دهه ی ۹۰ ويلای »هرفورش« را نه تنها تعمير و بازسازی که تکميل نيز کرده بود. ديگر نمايشگاهی ست از »يپه هانگ«، هنرمند دانمارکی که خود گاه با احساسی ژرف و ظريف و گاه خشن در فضای نمايشگاه دست می برد و فاصله ی دقيق بيننده را با قطعات به نمايش گذارده شده، متزلزل می کند. بدينگونه که وی گلوله ای سنگين را در اتاقی تعبيه کرده است و چون کسی پا در آستانه ی اتاق بگذارد، گلوله ی فولادی سنگين به حرکت در می آيد و با شتاب به ديوارها و چهارچوب های سر راهش برخورد می کند و آثاری محسوس از اين برخوردها بر جای می گذارد.

در تالار ديگری عکسهايی در پيوند با پژوهش درباره ی نيمکت های اماکن عمومی به نمايش گذارده شده اند. در همانجا نيز در کنار ديوار نيمکتی گذارده شده است که با نشستن بر روی آن مکانيزمی بکار می افتد، چنانچه نيمکت شروع به رشد کردن می کند و رفته رفته جلوی در خروجی را مسدود می کند. اما هنگامی که آدم از روی نيمکت برخيزد، آنگاه بتدريج به حالت نخستين خود باز می گردد. اين خود يک منبع بالقوه است برای درگيری و گفتگو ميان بازديدکنندگان از نمايشگاه درباره ی هنر و ماهيت و جوهر هنر معاصر.

پرويز حمزوی