1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نمايش اثرى از پرستو فروهر در نمايشگاه آثار هنرمندان زن ايرانى در برلين

روشنك زنگنه۱۳۸۳ تیر ۲۶, جمعه

حدود سه هفته پيش كنفرانس بين المللى بنياد پژوهشهاى زنان ايران به مدت سه روز در خانه فرهنگهاى جهان در برلين برگزار شد. چند هنرمند زن ايرانى نيز آثار خود را در نمايشگاهى در كنار اين كنفرانس به نمايش گذاشتند. يكى از اين هنرمندان خانم پرستو فروهر بود، كه توانسته در طول ۱۳ سال اقامت خود در آلمان موفقيت چشم گيرى در زمينه هنر به دست آورد. در نمايشگاه برلين مى شد يكى از كارهاى عكاسى خانم فروهر به نام “فاطمه” را ديد.

https://p.dw.com/p/A67n
پرستو فروهر
پرستو فروهرعکس: DW

طى چند سال اخير خانم پرستو فروهر، هنرمند ايرانى، توانسته است با ارائه كارهاى متفاوت خود از قبيل عكاسى و طراحى نظر منتقدان هنر بويژه در آلمان و ايران را جلب كند.

پرستو فروهر فرزند زنده يادان پروانه و داريوش فروهر است كه درآبانماه سال ۱۳۷۷ قربانى قتل هاى زنجيره اى شدند. پرستو در تهران بدنيا آمده و تحصيلات خود را در رشته هنر در دانشگاه تهران و دانشگاه Offenbach آلمان انجام داده است. كارهاى او طى ۱۰ سال گذشته بصورت انفرادى يا گروهى در تهران و شهرهاى مختلف اروپا به نمايش گذاشته شده است. در پانزدهمين كنفرانس بنياد پژوهش هاى زنان ايران، كه در اواسط تير ماه در برلين برگزار شد ، يكى از كارهاى عكاسى او در معرض ديد عموم بود. .

با پرستو فروهر در رابطه با هنر و كارهايشان مصاحبه اى داشتيم. او درباره ويژگى هنر براى بيان عقايد، احساسات يا بينش هاى فردى گفت: «به نظر من دريچه اى كه هنر باز مى كند، دريچه اى ست كه در پى گرفتن پاسخهاى مشخص نيست. بلكه در جهت افزايش و گسترش فضاست براى پيدا كردن سوالها، براى پيدا كردن پيچيدگى هاى سوالها.»

بايد گفت در بسيارى از كارهاى پرستو فروهر سمبل هاى متفاوت اجتماعى و مذهبى نظر بيننده را به خود جلب ميكند. اين بار در كنفرانس ياد شده در شهر برلين پنج عكس به صورت صليب روى پارچه اى كه بر روى زمين گسترده شده بود، به چشم ميخورد. دراين عكس ها دستى در دستكش جراحى باد شده اى نشان داده ميشد و روى دستكش هم با حروف فارسى خط نگارى شده بود. اين لغات مفهوم خاصى نداشتند، بلكه فقط به عنوان يك سمبل بصرى بكار برده شده بودند. پرستو فروهر نام اين تركيب را “ فاطمه” گذاشته بود:

«براى من اين تصوير است كه جذاب است و پديدآمدن سوالات مختلفى كه با اين سمبلها در ارتباط با ذهن بيننده است. آنوقت در جاهايى مو مى آيد، مويى كه هم بلند و هم زيباست. لمسى اتفاق نمى افتد ولى شما تلاش اين دست را براى بازى كردن اين مو يا نماد مو به عنوان يك سمبل زيبايى زنانه، مى بينيد.»

چنين تركيب هنرى اى طى مراحل متعددى به وجود ميايد كه شايد هفته ها زمان نياز داشته باشد تا هنرمند از نتيجه كارش راضى شود. پروستو فروهر در پاسخ به اين پرسش كه آيا او از قبل تصوير مشخصى از اثرى كه ميخواهد بيافريند در ذهن دارد؟ گفت: «هيچوقت يك تصوير از ابتدا، تصوير كاملى نيست. وقتى كه تصوير را از قبل به صورت كامل در ذهن داشته باشيد، آن وقت اين روند انجام كار هنرى تبديل به روندى مكانيكى مى شود. ولى اگر كه به آن موادى كه با آن كار مى كنيد، اجازه بدهيد كه خود آنها هم در روند كارهستى پيدا كنند، ايده ها را جذب مى كنند و آن وقت يك رابطه ى متقابل پديد مى آيد. بين ذهنى كه كار مى كند و موادى كه كار كردن ذهن را انعكاس مى دهد.»

بديهى است كه هر هنرمندى از زاويه ديد خود به مسائل اجتماعى يا سياسى محيط اطراف مينگرد. خانم فروهر در اين باره چنين نظر داد: «هركسى زاويه ى نگاهش به دنيا، زاويه ى انتخابش از اطرافش، زاويه ى شخصى خودش است. من نگاهم به دنيا، نگاهى سياسى ست. يعنى ذهنيت، ذهنيتى سياسى ست. هركسى با ذهنيت خودش جستجو مى كند يا غربال مى كند موادى را كه مى تواند به درد كارش بخورد. من هم از اين زاويه نگاه مى كنم. مسلما با اين دستكش يا نماد دست كارهاى بسيار متفاوتى مى توان كرد. ولى زاويه ى ديد است، كه تعيين مى كند شما چگونه يك پديده را بازنمايى مى كنيد يا در يك بافت ديگر قرار بدهيد و سعى مى كنيد كه تغييراتى در آن به وجود آوريد و معنايش را به نمايش بگذاريد.»

پرستو فروهر در پاسخ اين سوال كه آيا هنر براى او وسيله اى جهت تسكين دردها و ناهمواريهاى زندگى اوست، گفت: «من از طريق هنر با اين بارى كه به هرصورت، بار سنگينى ست كه زندگى من دارد براى به جلو بردن، از اين طريق مى توانم با آن كار كنم، مى توانم پيچيدگى هايش را بيشتر بفهمم، بيشتر سعى كنم انعكاسش دهم. نمى دانم شايد راههاى ديگرى هم وجود داشته باشد. ولى چون تمام سالهاى رشد من، سالهاى شكل گيرى ذهنم با هنر اتفاق افتاده است، اين دريچه ى نگاه من به زندگى ست و مسلما اين دريچه به من كمك مى كند تا شايد سختى ها، تلخى ها و در عين حال بى رحمى هايى را كه زندگى روى شانه هاى من گذاشته است، راحتتر بكشم.»