1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نمايش طراحى هاى متحرك پرستو فروهر با موضوع شكنجه و خشونت به مناسبت روز جهاني زن

۱۳۸۳ اسفند ۱۵, شنبه

روز هشتم ماه مارس به مناسبت روز جهانى زن به دعوت رييس مجلس سراسرى آلمان، نمايشگاهى از طراحى هاى متحرك پرستو فروهر در محل كليساى جامع برلين افتتاح ميشود كه تا ۲۹ آوريل ادامه خواهد يافت. موضوع اين طراحى ها، باژگونگى و رنگ باختگى هويت انسانها در فرآيند خشونت و شكنجه است.

https://p.dw.com/p/A6OP
عکس: DW

مصاحبه: مهيندخت مصباح

م.م : خانم فروهر، نمايشگاهی که شما بمناسبت ۸ مارس روز جهانی زن در برلين افتتاح خواهيد کرد، بصورت فردی يا جمعی و اصولا به دعوت دولت آلمان است؟

پرستو فروهر: اين نمايشگاه بصورت فردی است و به دعوت رييس مجلس آلمان است. محل نمايشگاه كليساى جامعه برلين محلی ست که نمايشگاه دائمی پارلمان آلمان که نشاندهنده ی سير دمکراسی در کشور آلمان است در آنجا قرار دارد. در طبقات متعدد اين ساختمان که بعد از جنگ جهانی دوم ويران شد. نمایشگاه مستندی هميشه برپاست که سير پارلمانتاريسم و دمکراسی در آلمان را نشان می دهد. طبقه ی آخر اين ساختمان اختصاص دارد به نمايشگاه هنر معاصر و بمناسبت های مختلف مثل بزرگداشت روز جهانی زن در اين محل از هنرمندان معاصر دعوت می شود که کارهايشان را نشان دهند. امسال بمناسبت روز زن از من دعوت کرده اند.

م.م : کارهای قبلی شما مثل عکسهايی که با تم حجاب گرفته بوديد، خيلی مايه های شيطنت در خود داشتند. اما نمونه های کارهای اخیرتان غم انگيز و حاکی از فشار هستند. شما چقدر تحت تاثير بلوکه بودن پرونده پدر و مادرتان يا سفرهايی که به ايران می کنيد، قرار داريد؟

پرستو فروهر: بهر صورت بيوگرافى هر انسانى در كارهايش تاثير دارد. تاثير دارد. ولی در مورد اين سری از کارهايی که در برلين نشان می دهم بنظر خود من آن جنبه ای که شما اسمش را شيطنت گذاشته ايد، همچنان حضور دارد، منتها بايستی کل کار را ديد. آنچه را که شماروی بروشور کوچکی که حالا چاپ شده می بينيد، تکه های کوتاهی ست از مجموعه ی يکسری طراحی متحرک «انیماسيون»، و به نظر خود من مخلوطی از هر دوی اين حس هايی که شما اسم برديد، شيطنت به همراه نوعی خشم يا دردی ست که همراه چنين صحنه هايی هست. موضوع کار،شکنجه و آزار جسمی است و اينکه انسان در شرايط آزار جسمی، هويت انسانى اش دفرمه می شود.

م.م : به نظر می آيد با ديد تيزی خشونت های محيط را تصوير کرده ايد، اما چرا زن در مقابل زن؟

پرستو فروهر: فيگورهای انسانی که شما در اين تصوير می بينيد، زن نيستند. در واقع بی جنسيت اند. من خواستم با اين بى جنسيتى هويت انسانی و آسيب پذيری شان در مقابل خشونت را خلاصه كنم. حتا شما وقتی که تصاوير را نگاه می کنيد بين کسی که قربانی اين خشونت است و فرد خشونت ورز، تفاوتی وجود ندارد. شما می توانيد ببينيد که اين شرايط خشونت بار است که مجموعه ی اتفاق را تبديل به تراژدى می کند .

م.م : حالت رضا و تسليم در همين سه تصوير که توی بروشور است ديده ميشود. اين حالت ها بر اساس چه تفسيرى در ذهن شما شكل گرفته اند؟

پرستو فروهر: شما بياييد كمى موضوع را از بيوگرافى من فراتر نگاه كنيد. ما امروز در دنيايی زندگی می کنيم که هر روزه، موقعی که داريم سر ميز غذا همراه بچه مان غذا می خوريم، تصويرهايی در تلويزيونها مى بينيم که از بزرگترين جنايت های ضدانسانی حکايت می کنند. زمان ما، زمان اين نوع خشونت هاست و اين نوع از خشونت ها از طريق رسانه های ارتباط جمعی به زندگی خيلی عادی و روزمره ای که ما داريم وارد شده اند. اينجا شما دقيقا موازی اين را با زندگی شخصی مردم هم می توانيد پيدا بکنيد. ولی اين موازی بودن خشونت، تصوير خشونت و عادت کردن به زندگی در ميان تصويرهای خشونت، شايد به نوعی يکی از مسايلی بوده که من خواسته ام بيننده را با آن روبرو کنم. يعنی بيننده دقيقا همانطوری که شما می بينيد، به اين تصاوير نگاه می کند، حالا در آن کار اصلی که نقاشی متحرک است، نگاه می کند به سير يک شکنجه که تکرار می شود و مثل يک دور بسته است، ولی جايی شکسته نمی شود و بيننده با اين مواجه می شود که آيا من عادت کرده ام به ديدن اين تصاوير؟ برای من نکته ی مثبت در کار هنری اين است که بيننده را با برداشت خودش، با حس خودش يک لحظه تنها بگذارم، تا خودش بتواند دنبال بکند خط سير کار را.

م.م : متوجه نميشوم. درعين اينکه شما می گوييد جنسيت ندارند، فيگورها لباس و اندام زنانه دارند.

پرستو فروهر: ببينيد، لباسهاچيزى جز پوشش نيستند. شما چونکه پوشش ها حالت دامن دارند، اين را می گوييد. اما برای من نه زن هستند و نه مرد . فيگورها بى جنيسيت اند و آن لحظه ای هستند که انسان با وجدان خودش، با هويت و فرديت خودش تنها می ماند. هيچ چيز از او باقی نمانده و چهره هم ندارد. از هيچکدامشان شما، نه حالت درد و نه حالت خشونت را به روشنى نمی توانيد ببينيد. اين شايد نوعى فاصله گذاری با اين حس کاملا مستقيم باشد.

دويچه وله: برداشت من اين بود كه حالت ها لخت و بدون مقاومت و كنش هستند. هم برای کسی که در حال اعمال فشاراست و هم براى کسی که دارد خشونت را تحمل ميكند. به نظر می آيد که هردو در موقعيت تن دادن و عادت کردن به خشونت ها هستند. فكركردم آنها زنند و پيام اين است که زن چون زايا و مادراست، درحال بازتوليد و زايش چرخه ی خشونت و تحمل توام با هم است .

پرستو فروهر: اميدوارم که اينطور نباشد و زن هم اين چرخه ی واقعا پر از درد را دوباره زايی نکند. ولی بهرصورت برای من خوشايند اين است که بيننده مقداری زيادی هم خودش کار را دنبال کند و برداشت خودش را به طور فردى از كار بكند. کار هنری که همه ی پيامهايش را از قبل حاضر داشته باشد، به نظر من خيلی ديکته وار می شود. به همين دليل هميشه من سعی می کنم در کارهايم فضا باقی بگذارم تا بيننده بتواند خودش مسير را ادامه بدهد و برداشتهای خودش را داشته باشد.