1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نمايش فيلم «احمد محمود، نويسنده انسانگرا» در پاريس

۱۳۸۳ تیر ۱۲, جمعه

فيلم زندگى شاملو را كه بهمن مقصودلو تهيه كرده بود، در آلمان ديديم. شايد استقبال بيش از انتظار تماشاگران انگيزه ى ساختن فيلم مستند ديگرى درباره ى احمد محمود شد. دوستى ديرين ميان مقصودلو و محمود بهرحال كار را آسانتر مى كرد. سرانجام فيلم «احمد محمود» نويسنده ى انسانگرا براى نخستين بار در پاريس به نمايش گذاشته شد. نه پيش از مرگ، پس از از دست رفتن او.

https://p.dw.com/p/A6J1
عکس: AP

نويسنده ى انسانگرا سه ماه پيش از مرگ در حالى كه دستهايش مى لرزيد و ريه هاى مريضش تنفس را برايش دشوار كرده و از دست سيگار كشيدنش خسته شده بود مى گويد: “اى واى اين سيگار دارد مرا مى كشد. اكسيژن بگذارم وگرنه وضعم بد مى شود”. با خواندن يكى از قصه هاى صادق هدايت به داستان نويسى علاقمند مى شود و نخستين قصه خود را با نام «صبح مى شود» در سال ۱۳۳۳ مى نويسد. به خاطر شرم و فروتنى ذاتى نام اصلى خود را كه «احمد عطا» بوده است، بر روى آن نمى گذارد و «احمد احمد» را برمى گزيند.

شباهت اسمى و توصيه دوستان بسيار راحت و ساده نام «احمد محمود» را براى او جاودانه مى سازد: “من خودم آدم نيمه تحصيلكرده اى هستم. اين پايان نيافتن تحصيل من، يك علتش سياسى شدن بود. يك مقدارى از اين فعاليتهاى سياسى در رمان «همسايه ها» به نام خالد آمده است”.

محمود در درازاى ۵۰ سال عمر نويسندگى ادبيات جنوب را به مردم شناساند و رمانهاى برجسته اى را نيز منتشر ساخت. در اين مدت طولانى اما كسى به سراغ او نرفت. تا حتا وقتى «زمين سوخته» را در همان سالهاى آغازين جنگ نوشت و كتابش با استقبال بسيار روبه رو شد، بازهم كسى به سراغ او نرفت.

آن زمان هنوز دستهايش نمى لرزيد و هنوز بدون كمك اكسيژن مى توانست نفس بكشد. ما محمود را تنها بايد در سالهاى پيرى بيمار و درهم شكسته و بى حوصله ببينيم. آيا تنها در اين زمان است كه ارزش هنرمندان ما به اثبات مى رسد؟ آيا ستودن جوانان برجسته گناه است؟

شاهرخ گلستان منتقد سينما درباره ى اين فيلم مى گويد: “مقصودلو سخنان صادقانه و باارزشى از محمود در فيلمش ضبط كرده است. اما در جمع آورى مدارك و تصاويرى كه لازمه ى اينگونه فيلمها هستند، توفيق چندانى نداشته است. كمبود مدارك بدون ترديد از كم توجهى ما به هنرمندان برمى خيزد.”

الهه خوشنام