1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نمایشگاه روانکاوی به مناسبت صدوپنجاهمين سالگرد زادروز زیگموند فروید

۱۳۸۵ مرداد ۶, جمعه

امسال به مناسبت صدوپنجاهمين سالگرد زادروز زیگموند فروید، در موزه‌ی یهودی ِ برلین نمایشگاهی از ۷ آوريل تا ۲۷ آگوست برپا است. موزه‌ی یهودی ِ برلین، که از دو ساختمان مجزا و کاملاَ متفاوت تشکیل شده است، خود بنایی دیدنی است.

https://p.dw.com/p/A7T1
زيگموند فرويد
زيگموند فرويدعکس: AP

ساختمان جدید موزه را معمار مشهور یهودی‌تبار و آمریکایی، «دانیل لیبسکیند» طراحی کرده است. بنای موزه بر امتداد خط شکسته‌ای شکل گرفته است که بيان سرگذشت یهودیان در طول تاریخ است. این ساختمان با چهار طبقه همچون هزارتویی است که همانند بنای « قصر» در داستان کافکا مرموز ولی جذاب جلوه می‌کند. در هر بخشی از موزه به جلوه‌های گوناگون تاریخ یهودیان اشارتی رفته است.

پس از تدوین نخستین رساله‌های فروید در سده‌ی گذشته، نظرات موافق و مخالف گوناگونی پیرامون روانکاوی شکل‌گرفته و مكاتب و جریان‌های مختلف روانکاوی با روش‌های‌های متنوع سربرآورده‌اند. امروزه پرسش‌هایی از این دست دایماً مطرح می‌شوند كه: آیا روانکاوی با توجه به دستاوردهای نوین علوم طببعی بویژه پزشکی منسوخ گشته است؟ آیا روانکاوی اصولا یک علم است؟ آیا با توجه به تغییرات اجتماعی در سده‌ی گذشته می‌توان نهاد خانواده در دوران فروید را که متشکل از پدر- مادر- فرزند بود، به گونه‌ای جدی برای امروز بکار گرفت؟ گمان بیشتر افراد چنین است که روانکاوی به مسائل جنسی و انحرافات مربوط به آن می‌پردازد، اشخاص بیماری که بر کاناپه‌ای دراز می‌کشند و در انتظار تسلی روح خود می‌باشند.

نمایشگاه در واقع به پرسش‌هایی کلی از این دست می‌پردازد و سعی برآن دارد که گمان همگانی و پیشداوری‌های ناشی از آن پیرامون رانکاوی را در جایگاه درستی بنشاند.

روانکاوی بطور کلی به امور جنسی همچون موضوع کار خود می‌نگرد، گرچه این امور پیوندی غیرقابل انکار با تن و جسم آدمی دارند ولی پایه‌ای برای ترس‌ها، تخیلات و آروزهای او نیز هستند که فراسوی عقلانیت و تولید مثل صرف کارکرد ویژه‌ی خود را دارند. در واقع برای روانکاوی و به تبع آن برای نمایشگاه چگونگی پیوند امور زیست‌شناختی و موضوعات فرهنگی چالشی پر اهمیت هستند. در این میان فروید در پى دستیابی به عینیت علمی در روانکاوی است. این عينیت قرار است که با توسل به زبان به مثابه یگانه ابزار کار روانکاوی متحقق شود. از این رو نمایشگاه توجه به زبان را محور کار خود ساخته است. همه‌ی اشیاء و وسایل دیگر در کنار زبان اهمیت می‌یابند. بطور مثال آثار فروید با تصاویر گوناگون عرضه نمی‌شوند و یا اثری از اشیاء و وسایل تاریخی و شخصی فروید دیده نمی‌شود. نمایشگاه آگاهانه از تهیه اشیاء و وسایل مربوط به زندگی و کار فروید چشم پوشی کرده است و تنها به کمک بیان زبانی برآن است که در سه بخش متفاوت روانکاوی و موسس آن را ترسیم کند. به این اعتبار نمایشگاه دعوت به قرائت از روانکاوی ودر مواردی گوش‌سپاری بدان مى‌‌کند. این سه بخش بدین ترتیب‌اند: ۱- بیان زندگی فروید وفرایند شکل گیری روانکاوی. ۲- توضیح و تعریف مفاهیم اصلی روانکاوی. ۳- کاربرد روزانه‌ی روانکاوی و طرح پرسش پیرامون اهمیت این نطریه در دوران کنونی.

نمایشگاه در طبقه‌ی دوم جای گرفته است. عنوان نمايشگاه، یعنی"روانکاوی"، در واقع بيان از اين دارد که آموزش و نظریه‌ی فرويد در کانون توجه برگزارکنندگان نمایشگاه بوده است. فضای تاریک موزه به محض ورود به سالن نمایشگاه بواسطه‌ی تابلوی‌های نورانی در هم شکسته می‌شود. ولی بزودی بازدیدکننده متوجه کیک خامه‌ای بزرگی می‌شود که بخش نخست نمایشگاه را تشکیل می‌دهد. این کیک چوبی بزرگ به ٢٤ تکه تقسیم شده است که هر تکه بازگوکننده‌ی منزلگهی از زندگی و کار فروید است. دوران کودکی، تحصیل و پژوهش همراه با نگارش کتاب‌های مهم از جمله "تعبیر خواب"، ازدواج، خوددرمانی، خانواده‌ی فروید،بیماری وسرانجام تبعید که تنها تکه‌ای است که از بقیه‌ی کیک جدا گشته است. فضای پیرامون این کیک عظیم مملو از توضیحات شفاهی است که پیرامون مراحل مختلف زندگی فروید توجه‌ی بازدیدکنندگان را به خود جلب می‌کند.

در واقع بخش نخست نمایشگاه نمایانگر تلاش‌های فروید از یکسو و موانع سد راه او از سوی دیگربرای تأسیس روانکاوی است. نمایشگاه بدون هیچ شبهه‌ای این درک را به بازدیدکننده منتقل می‌کند که روانکاوی علمی است که به مشکلات انسان در جامعه‌ی مدرن می‌پردازد و برای هرکس که در بند جامعه پیشامدرن اسیر است، این نظریه همچون هتک حرمت از ارزش‌های کهن به حساب می‌آید. درهمان دوران آغازین عناصر ضد مدرن در اتحاد با نظرات ضد یهودی در مقابل روانکاوی سربرمی‌آورند. فروید به این امر آگاه بود که پذیرش نظریه‌ی نوپای روانکاوی تنها از کانال پیکاری فکری با این اتحاد نامقدس میسر است.

پس از گذشتن از بخش نخست با هزارتویی از مفاهیم اصلی روانکاوی که برروی تابلوهای نورانی با رنگ‌های متفاوت نقش بسته‌اند، مواجه می‌شویم: مفاهیمی از قبیل هیستری، ترس، روان‌پریشی، انحراف جنسی و .... قسمتی از این بخش نیز به بیماران معروف فروید اختصاص دارد که در آثار او با نام مستعار از این بیماران به دفعات یاد می‌شود. برای هرمفهومی توضیح و یا تعریفی به زبان آلمانی و انگلیسی عرضه می‌شود. برای بازدیدکنندگان، این بخش بی‌شک همچون کلاس درسی پیرامون کلیات روانکاوی به نظر می‌آید. برای کمک به فهم بهتر مفاهیم از طریق نصب اشیاء و دستگاه ساده مکانیکی بازدیدکنندگان ترغیب به بازی می‌شوند. بازیی که از یکسو مفاهیم روانکاوی و از سوی دیگر معنای دوگانه‌ی اشیاء را دربر می‌گیرد. هیچیک از این اشیاء و وسابل نه ارزش مادی و زیبایی شناختی دارند و نه از اهمیت تاریخی برخوردارند و تنها بواسطه‌ی نقشی که در نمایشگاه ِ روانکاوی بازی می‌کنند، اهمیت می‌یابند. این اشیاء و وسایل که در زندگی روزمره نیز قابل مشاهده اند، تمامی دو معنا دارند و یا زندگی دوگانه‌ای را در خود حمل می‌کنند. برای ناخودآگاه بیمار این اشیاء و وسایل تنها مراحل بینابینی هستند، که به ترس‌ها و آروزهای پنهان او امکان بیان خود را می‌دهند. کشف و تفسیر معناهای متفاوت، کار روانکاو است. برای فروید دوران کودکی و تجارب حاصل از این دوران اهمیتی تعیین کننده دارند، چرا که همین تجارب در ناخودآگاه انسان برای همیشه تاثیرات خود را برجای می‌گذارند. به صدا در آوردن ناخودآگاه انسانی در چارچوب درمان عملی نیازمند رسانه‌ای به نام زبان است. این زبان باید از زواید و زیورهای گمراه کننده پیراسته شود. در اصل تدوین نظریه‌ی روانکاوی میان سالهای ۱۸۸۲-۱۹۱۲ محصول آمیزشی از رویداد‌های تصادفی، مقاصد معین و اجبارهای عملی بود.

فروید پس از آزمون‌های متفاوت به شرایط مکانی مناسب برای شیوه‌ی درمانی مشهور خود دست یافت. این شرایط مناسب بطور ساده این عناصر را در برداشت. اتاقی ساده و بسته، بیمار، کاناپه و روانکاوی که برصندلی راحتی در پشت سر بیمار می‌نشیند. این شرایط ایده‌آل برای فروید قابل مقایسه با شرایط آزمون علمی در آزمایشگاه بود، با این تفاوت که گفتگو به عنوان شیوه‌ی درمانی در روانکاوی، حضور شنوندگان و ناظران را نمی‌پذیرد و امکان تکرار گفتگو به گونه‌ای یکسان ناممکن است. بدبینی علوم طبیعی به روانکاوی از اینجا ناشی می‌شود و همین روشِ روانکاوی را که عینیت و تکرارپذیری را زیر سوال می‌برد، دلبخواهی و غیرعلمی می‌خواند. همه این مسایل به زبانی ساده درنمایشگاه طرح شده‌اند.

بخش سوم نمایشگاه گرچه بطور مکانی از بخش دوم جدایی ناپذیر است ولی به لحاظ موضوعی به کاربرد روزانه‌ی روانکاوی اختصاص دارد و با پرسش‌هایی از این نوع توجه ما را به خود جلب می‌کند: روانکاوی اصولا در زندگی روزمره به چه موضوعی می‌پردازد؟ چرا و چه زمانی به کمک روانکاو نیازمنديم؟

در نمایشگاه با پاسخی از اینگونه روبرومی شویم: بطورمعمول و ساده، هر گاه می‌پنداریم که زندگی مطلوبی نداریم و نیروهای درونی و بیرونی که برما تاثیر می‌گذارند، غیرقابل تحمل گشت‌ اند، به روانکاو نیازمندیم و موضوع راونکاوی در این عرصه نخست توضیح و سپس درمان این ناهنجاری است. در نمایشگاه به نمونه‌های متفاوت برمی‌خوریم، بطور مثال درسرگذشت بیمار کوچکی به نام "هانس" و یا درمورد زن بیماری به نام "دورا". فروید با این نمونه‌ها به شرح و ریشه‌یابی این ناهنجاری‌ها می‌پردازد.

در روش فرویدی برای درمان بیماری صحنه‌ای آراسته می‌شود که شامل دو قطعه مبلمان، یعنی کاناپه و صندلی راحتی، و دو شخص، یعنی بیمار و روانکاو است. فضای ساده و بی آلایش اتاق کار محل مناسبی برای ۵۰ دقیقه گفتگو میان ایندو است. این اتاق بسته در این مدت مملو از سخن و سکوت، عشق و تنفر، خشونت و مهروزی، وسرانجام دردمندی و نیاز است. عکس‌هایی از اتاق کار روانکاوان در برلین، که براستی با مطب پزشکان تفاوت دارد، این صحنه‌ی تئاترگونه را به خوبی نشان می‌دهند.

نمایشگاه به جنبه‌ی دیگری، یعنی رابطه میان روانکاوی و دین نیز اشاره‌ای دو گانه دارد. این رابطه از یکسو در نوضیح مفاهیم این نظریه جلوه می‌کند ازسوی دیگر برپایی این نمایشگاه در موزه‌ی یهودی برلین اهمیت این رابطه را پیشاپیش موضوع بحث می‌کند. یکی از پیش‌زمینه‌های شکل گیری روانکاوی در بایان سده‌ی نوزدهم و آغاز سده‌ی بیستم مربوط به فروپاشی علقه‌های دینی در این دوران است. روانکاوی پاسخی برای مشکلات اجتماعی است که تنها به معنابخشی به زندگی فردی بسنده نمی‌کند و حوزه‌ی عمومی را نیز در بر می‌گیرد. این پاسخ بویژه برای کسانی است که دیگر به تعینات دینی نمی‌خواهند و یا نمی‌توانند گردن بگذارند.

با توجه به رابطه‌ی پیچیده و شکننده‌ی فروید با یهودیت که دربرگیرنده‌ی تأثرات اوازاین دین از یکسو و انتقاد بی امان از یهودیت بطور اخص و دین بطور کلی از سوی دیگر است، باید برپایی این نمایشگاه را در موزه‌ی یهودی برلین نشانه‌ای از مدارا با نظرات غیردینی و بعضاً ضددینی روانکاوی دانست. مدارایی که مسئولین این موزه با درایت آنرا پذیرفته و به اجرا در آورده اند.

درپایان باید گفت که برای بازدید از این نمایشگاه باید صبر و دقت داشت چرا که خواندن توضیحات و تعمق درباره‌ی آنها بخش جدایی ناپذیر این نمایشگاه است. لذت بری از طریق یادگیری نیازمند شرکت فعال بازدیدکنندگان است.

شهرام اسلامی