1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نورايمان قهارى / امدادگران: هم ناجى، هم قربانى فاجعه

۱۳۸۲ دی ۱۲, جمعه

فاجعه زلزله شهر بم دهها هزار كشته و بيخانمان برجاى گذاشت. دراين ميان ابعاد فاجعه براى قربانيان و بى سرپناهان به حدى بود كه ممكن است موقعيت روحى_روانى امدادگرانى كه شاهد صحنه هايى هولناك بوده اند، از ياد برده شود. خانم دكتر نورايمان قهارى، روانشناس و پژوهشگر درزمينه آسيب ديدگيهاى روانى مقيم آمريكا، درگفتگويى با صداى آلمان به پيامدهاى احتمالى اين فاجعه براى امدادگران وامكانات پيشگيرى از آن مى پردازد.

https://p.dw.com/p/A4Ik
عكسى از خاكسپارى قربانيان زلزله در بم
عكسى از خاكسپارى قربانيان زلزله در بمعکس: AP

مصاحبه گر: بهنام باوندپور

دويچه وله: خانم دكتر نورايمان قهارى فاجعه زلزله در شهر بم، حدود ۳۰ هزار كشته برجاى گذاشته است. در اين ميان به غير از بازماندگان قربانيان، چيزى كه بيش از هر چيزى جلب نظر مى كند، امدادگرانى هستند كه براى نجات جان زيرآوارماندگان تلاش كرده اند و تصاوير دلخراش و هولناك بسيارى را ديده اند. از نظر شما از لحاظ روحى_روانى چه آينده اى در انتظار اين امدادگران است؟

نورايمان قهارى: بايد در نظر داشت كه عكس العملهاى فردى نسبت به يك فاجعه خيلى متفاوت است. ولى اگر بخواهيم بطور كلى صحبت كنيم، مى توانيم بگوييم كه امدادگران در واقع هم مى توانند ناجى و هم قربانى يك فاجعه به حساب بيايند. خيلى از آنها ممكن است كه دچار عوارض روحى يى بشوند كه ناشى از آسيب ديدگى مشاهده اى يا ثانوى است. بخصوص اگر اين افراد خودشان فاجعه اى را قبلا در زندگى شان تجربه كرده باشند، تاثير اين آسيب ديدگى ثانوى مى تواند طولانى تر و شديدتر باشد.

دويچه وله: چه وجه تشابهى بين موقعيت روحى_روانى بازماندگان قربانيان، با موقعيت امدادگران وجود دارد؟

نورايمان قهارى: علائم آسيب ديدگى مشاهده اى يا ثانوى خيلى مشابه همان علائمى ست كه قربانيان مستقيم آن فاجعه تجربه مى كنند. برخى از آنها عبارتند از هجوم ناخواسته افكار و تصاوير مربوط به فاجعه به ذهن، اختلال در خواب كه مى تواند با بروز بى خوابى، كم خوابى يا خوابيدن بيش از حد نمايان شود و يا ديدن كابوسهايى كه در مورد فاجعه ى اتفاق افتاده هست كه دائم تكرار مى شود. عوارض ديگر افسردگى و گوشه گيرى از جمع، ترس بيش از اندازه، بروز مشكلات در روابط خانوادگى، اجتماعى و كارى، حس نااميدى و گناه، و كلا يك حس بى اعتمادى به زندگى و تغيير ديد آدمها نسبت به خودشان و دنياست.

دويچه وله: از نظر شما چه امكاناتى براى كمك به امدادگران براى از سر گذراندن فشارهاى روانى يى كه در انتظار آنهاست وجود دارد و يا چه امكاناتى را مى توان براى آنها بوجود آورد؟

نورايمان قهارى: اولين امكان اين است كه به آنها اجازه داده شود كه بدون احساس گناه از تغذيه سالم و خواب كافى برخوردار بشوند و در حد امكان بتوانند از محل فاجعه دورى كنند، يعنى براى تضمين سلامتى و سرپا نگه داشتن و جلوگيرى از تحليل رفتن قواى روانى آنها، آنهايى كه دست اندركار و برنامه ريز هستند بايد مطمئن بشوند كه هر گروه امدادگر فقط براى مدت محدودى در محل فاجعه به سر ببرد و جاى آنها را با گروه تازه نفس ديگرى عوض كند. در ضمن بايد گروههاى پشتيبانى يى تشكيل داده شود كه نه تنها از خود امدادگران، بلكه در صورت امكان از يك روانشناس برخوردار باشند تا امدادگران بتوانند با هم راجع به تجارب دردناكشان صحبت كنند و بارى را از روى شانه يكديگر بردارند.

دويچه وله: خانم دكتر قهارى در شرايط مشابهى با فاجعه اخير در شهر بم، در جوامع غربى چه تدابيرى براى امدادگران انديشيده مى شود؟

نورايمان قهارى: يكى از كارهاى اوليه كه براى جلوگيرى از بروز مشكلات شديد است، گذاشتن دوره هاى تعليمى براى امدادگران است. به آنها ياد داده مى شود كه عكس العملهاى روحى_روانى و جسمى شان در حقيقت كه ممكن است در خيلى از موارد حتا تا هفته ها يا ماهها بعد از وقوع فاجعه بروز نكند، عكس العملهايى طبيعى ست در مقابل يك فاجعه غيرطبيعى و غيرقابل پيش بينى. كارهاى ديگرى كه براى آنها مى شود اين است كه آنها را براى روان درمانى پيش روانشناس مى فرستند، گروههاى پشتيبانى يى را تاسيس مى كنند كه براى آنها با وجود يك روانشناس، درمان درنظر گرفته مى شود و تمام اين اقدامها انجام مى شود تا آنها بتوانند دوباره تعادل روحى خود را به دست بياورند. در مواردى كه افراد به مواد مخدر روى آورده اند تا آن درد عظيمى را كه فاجعه روى ذهن آنها بر جاى گذاشته، باصطلاح بى حس كنند، درمان براى اعتياد به مواد مخدر هم در نظر گرفته مى شود.

دويچه وله: چه پيشنهادهايى را مى توان مطرح كرد تا فشار روانى بر امدادگران به حداقل ممكن برسد؟

نورايمان قهارى: همانطور كه قبلا گفتم من فكر مى كنم بايد براى امدادگران دوره هايى گذاشته شود، حتا در مورد فاجعه الان كه در بم بوجود آمده، اگر حتا اين دوره ها دوره هاى كوتاه چند ساعته هم باشند، من فكر مى كنم امدادگران ايرانى را بايد آماده كنند كه بدانند چه چيزى در انتظار آنهاست، چه چيزهايى را ممكن است به چشم ببينند و چه عكس العملهايى ممكن است در پيش داشته باشند. پس آماده كردن يك قدم است. بعد من فكر مى كنم كه دولت و سازمانهاى دست اندركار بايد متقبل هزينه اى بشوند براى تشكيل گروههاى پشتيبانى و درمانى براى اين امدادگران. يعنى فراموش كردن اين كه امدادگران هم تاثير روانى شديدى مى بينند در اثر اين فاجعه، خودش مى تواند فاجعه ديگرى را به بار بياورد.