1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نگاهى به دستاوردهاى شش ماهه كمپين يك ميليون امضا

مریم انصاری۱۳۸۵ اسفند ۲۸, دوشنبه

شش ماه براى دادن بيلان از يك حركت اجتماعي زمان كوتاهي است. اما كمپين يك ميليون امضا با چنان سرعتى جلو رفت و فعالان اين كمپين به دستاوردهايى رسيده اند كه حتى براى سازماندهندگان آنهم قابل تصور نبود. گفتگويى با خديجه مقدم فعال زنان و از طراحان كمپين.

https://p.dw.com/p/A6LG
عکس: Maryam Ansary

گفتگو با خانم مقدم از مهمترین هدفهاى کمپین شروع شد. یعنی گرفتن یک میلیون امضا و از آنهم مهمتر بردن آگاهی به میان زنان به منظور بسیج آنها در راه تغییر قوانین تبعیض‌آمیز. با گذشت ۶ماه کمپین در رسيدن به اين دو هدف تا چه اندازه موفق بوده؟

خديجه مقدم كه از پايه گذاران كمپين يك ميليونى است، معقتد است كه كمپين در حد ۶ماه ما به به اهدافش خیلی نزدیک شده.

"بخاطر اینکه خیلی‌ها به کمپین پیوسته‌ و به این آگاهی رسیده‌اند که تا تلاش نکنند نمی‌توانند در تعیین سرنوشت خودشان شرکت داشته باشند و سهیم باشند. این در واقع جذب نیروها به کمپین و واقعا مشتاقانه و عاشقانه همراه شدن با کمپین نشان می‌دهد که ما از لحاظ رشد آگاهی‌ها خیلی موفق بودیم. بطوریکه روز به روز حتا نیروهایی که در مجلس و دولت و دوستان نواندیش دینی، گروههای مختلف NGOها و احزاب اخباری داریم که می‌بینیم روز به روز دارند به این کمپین می‌پیوندند و خودشان هم تلاش می‌کنند به رشد آگاهی‌شان و هم به جمع‌آوری امضا تا یک تغییراتی صورت بگیرد در زمینه‌ی قانونی."

به گفته خانم مقدم تعداد امضاهاى جمع‌آوری شده در فروردین ماه اعلام خواهد شد.

چون قرار براین بود که بيلان امضاها هر ۶ماه اعلام شود. او ميگويد:

"من فکر می کنم با توجه به اینکه در تهران و بسیاری از شهرهای ما و حتا در روزهای امضا مشغول جمع‌آوری امضا هستند و امضا جمع کرده‌اند، ما با یک بسیجی بتوانیم این امضاها را به یک کمیته هدایت کنیم که بشود اینها را استخراج کرد و تعداد امضاها را اعلام کرد، آنموقع تازه می‌توانیم بگوییم که در جمع‌آوری امضا هم چقدر موفق بوده‌ایم. ولی من الان از لحاظ رشد آگاهی‌ها واقعا کمپین را موفق ارزیابی می‌کنم و هیچ تصورش را هم نمی‌کردم که در عرض ۶ماه بتواند کمپین اینقدر درست و اصولی، متمدنانه و مدنی پیش برود و این همه مسایل و مشکلات مختلف زنان را به موضوع روز تبدیل بکند و این حد باعث همبستگی حتا گروههای مختلف زنان بشود."

به جرات ميشود گفت كه كمپين يك ميليون امضا به منظور تغيير قوانين تبعيض آميز در قبال زنان يكى از موفق ترين حركتهاى اجتماعى اين دوره بوده، اگر نگوييم كه موفق ترين آنها در اين مرحله جنبش زنان. براستى دليل موفقیت بزرگ كمپين يك ميليون امضا چه ميتواند باشد؟

خانم مقدم معقتد است كه يكى از مهتمرين دلايل آن استقلال کمپین حول يكسرى مطالبات مشترک زنان است. مقدم:

" ببینید NGOها و احزاب یک اساسنامه و مرامنامه و هیات امنا و هیات مدیره‌ای دارند. ولی کمپین‌ها، این حرکاتهای جمعی از یک نقطه‌ای شروع می‌شوند و تا یک نقطه‌ای ادامه پیدا می‌کنند و هرکسی با هر نوع تفکری می‌تواند به این کمپین بپیوندند، حتا، می‌تواند تمام مطالباتی را که فرض کنیم من به آن اعتقاد دارم که باید تغییر بکند، ممکن است یکنفر دوتا از این مطالبات اولویتش نباشد یا اصلا با آنها موافق نباشد، ولی در مجموع به کمپین می‌پیوندند. اینکه خواست تمام زنان حتا می‌توانم بگویم مردم، خواست اکثریت مردم است که قوانین تغییر بکند، چون تغییر این قوانین به نفع خانواده است، وقتی با آموزش و بحث و گفتگو این جمع‌آوری امضا صورت می‌گیرد، خب فرصتی هست که مردم متوجه بشوند که تغییر این قوانین چه تاثیری در زندگی‌شان خواهد داشت و مسلما همراه خواهند شد."

اگر بخواهيم جمعبندى از سخنان خانم خديجه مقدم بدهيم ميشود دلايل موفقيت كمپين را اينطور خلاصه كرد: مشخص بودن مطالباتش، استقلال در هدف و انجام وظايفش،

"سوم هم برای اینکه گنجایش پذیرش همه کسی را دارد، و چهارمین‌اش هم این است که یک حرکت سیال و افقی هست و رهبری ندارد. یعنی هرکسی که وارد کمپین می‌شود خودش یک رهبر است."

به اين معنا كه هركس هرچقدر که می‌تواند، هر چقدر که می‌خواهد و امکاناتش اجازه می‌دهد، می‌تواند فعالیت بکند! مقدم:

" و این یک شور و نشاطی در بچه‌های جوان در جوانهای ما بوجود آورده که اصلا این ایده از طرف آنها مطرح شده بود، بخاطر اینکه افقی هست و در واقع شاید یکنفری که امروز وارد کمپین بشود، دوماه بعد آنقدر فعالیت‌هایش زیاد بشود که حتا در زمینه‌ی... در واقع از لحاظ نوشتاری آنقدر فعالیتش زیاد بشود که بقیه او را طرف مشورت قرار بدهند. یعنی یک همفکری و مشورت بوجود دارد که نه از بالا به پایین، بلکه از پایین به بالاست. یک حرکتی‌ست که من خودم با اینکه ۴۰ سال در فعالیت‌های اجتماعی سابقه دارم هیچوقت ندیدم و فکر می‌کنم رمز موفقیت‌اش هم در همین دمکراتیک بودنش هست در همین شفاف بودنش هست و در این ظرفیتی‌ست که دارد. ظرفیت پذیرش همه را دارد."

كمپين يك ميليون امضا بى ترديد تجربيات زيادى را در طول دوره كوتاه عمر خود براى جنبش زنان به ارمغان آورده. اعضايش آموزش داده اند و آموزش گرفته اند. آنها پخته تر شده اند و راه روش برخورد با مشكلات عديده را ياد گرفته اند.

" به نظر من بزرگترین تجربه‌ای که ما از این کمپین بدست آوردیم، این است که می‌شود یک پروژه‌ای به این عظمت را با بودجه‌ و با همین پاکتهای کوچک خودمان بصورت مردمی انجام داد ، بدون وابستگی به هیچ سازمانی و بدون هیچ امیدی به کمکهای مالی بین‌المللی و دولتی. این بزرگترین تجربه‌ای بود که به نظر من NGOهای ما باید درس بگیرند از این کمپین که می‌شود طرحهایی به این عظمت را انجام داد، بدون اینکه بودجه‌ای داشته باشیم. البته اگر بودجه‌ای وجود داشته باشد خیلی خوب است، ولی ما اصلا از اول اعلام کردیم که از هیچ سازمان دولتی، غیردولتی و بین‌المللی بودجه‌ای دریافت نخواهیم کرد. و من خودم باورم نمی‌شد که کمپین بتواند باهمین بودجه‌های ناچیز خودمان به این قشنگی و به این بزرگی به حرکت خودش ادامه بدهد و روز به روز رشد بکند."

تجربه‌ی دیگری که خیلی اهمیت دارد ارتباط گرفتن با مردم است. به عقيده خديجه مقدم این ارتباط دوطرفه هست.

"یعنی کلا ارتباط و آموزش یک فرایند دوطرفه هست. بهرحال این خودش تجربه‌ی بزرگی بود که جوانهای ما که همیشه در پی تغییر هستند، بدانند که این تغییرات باید از بطن جامعه بجوشد. یعنی باید رفت هزینه کرد، هزینه گذاشت، با مردم ارتباط برقرار گرفت و درد و رنج مردم و درد رنج زنان را از خودشان پرسید، از خودشان بدست آورد و از آنطرف هم زنهایی که هیچگونه امکاناتی نداشتند، هیچگونه دسترسی نداشتند به کسانیکه قوانین تبعیض‌آمیز بر زنان را اینقدر خوب بتوانند توضیح بدهند و آنها را مجاب بکنند به اینکه شما هم می‌توانید سهمی داشته باشید در تغییر این قوانین، این امر یکی از تجربه‌های خیلی خیلی خوبی‌ست که هم جوانهای ما و هم کسانیکه با آنها بصورت چهره‌به‌چهره ارتباط برقرار شد و الان جزو اعضای کمپین هستند بدست آورد."

با اين حال کمپین کمبودهایی هم دارد و با مشكلات زيادى بايد دست و پنجه نرم كند؟ خانم مقدم ميگويد كمبودها بسياراست. بويژه در زمينه امكانات براى گذاشتن سمينارها، كارگاه هاي آموزشى، نداشتن فضاهاي عمومى.

"ما مجبوریم خانه به خانه و کوچه به کوچه حرکت بکنیم که البته به این حرکت هم اعتقاد داریم. اگر ما امکاناتی داشته باشیم که در تمام فرهنگسراها، چون این یک کار فرهنگی‌ست، در تمام خانه‌های فرهنگ محله، در محلات زنان و مردان را جمع بکنیم و جوانها را جمع بکنیم و این مسایل قوانین تعبیض در زندگی‌شان را توضیح بدهیم، مسلما آنها خواهان تغییر این قوانین می‌شوند و در واقع به آگاهی‌های جامعه کمک کردیم."

اما محدوديتهاى كار كمپين تنها به اين موارد خلاصه نميشود. ادامه دارد.