1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نگاهى به ريشه هاى اعمال شكنجه در ايران

كيواندخت قهارى۱۳۸۳ اردیبهشت ۳۰, چهارشنبه

با افشا شدن آنچه بر زندانيان عراقى در زندان ابوغريب رفته است، بحث در باره شكنجه در سراسر جهان دامن گسترده است. در ايران نيز چند سالى است انديشه ورزان در پى يافتن علل خشونت و توسل به شكنجه هستند تا با روشنگرى خود بتوانند با آن مقابله كنند. اخيرا دو نويسنده ايرانى مقيم امريكا، آقايان مجيد محمدى و عباس احمدى مقاله هايى در زمينه شكنجه منتشر كرده اند.

https://p.dw.com/p/A63x
با روى كار آمدن رئيس جمهور خاتمى، فضاى سياسى و اجتماعى براى بحث درباره خشونت و شكنجه در ايران كمى بازتر شد
با روى كار آمدن رئيس جمهور خاتمى، فضاى سياسى و اجتماعى براى بحث درباره خشونت و شكنجه در ايران كمى بازتر شدعکس: AP

در ايران چند سالى است بحث در باره خشونت و ريشه‌هاى آن جريان دارد. گسترش تفكر دموكراتيك و ايده حقوق بشر در سراسر جهان و سركوب شديد دگرانديشان و نقض گسترده حقوق فردى انسانها در ايران در سالهاى پس از انقلاب ۱۳۵۷ اذهان گروه بزرگى از ايرانيان را به موضوع علل پديدارى خشونت جلب كرد.

پس از روى كار آمدن محمد خاتمى رييس جمهور و نمايندگان اصلاح جو در مجلس فضايى بازتر براى بحث در باره مسائلى به وجود آمد، كه پيشتر سخن گفتن در باره آن خطر جانى در بر داشت. قتلهاى زنجيره‌اى، قتلهاى اهل قلمى چون محمد مختارى و محمدجعفر پوينده، كه از مبلغان ايده حقوق بشر و مدارا بودند، انزجار مردم ايران را برانگيخت و به مطرح شدن بيش از پيش بحث خشونت كمك كرد. شركت كنندگان در اين بحث كوشيده‌اند دست به كالبدشكافى پديده خشونت در بستر زمان و مكان بزنند. باز كردن اين موضوع و نگاه كردن به جنبه‌هاى گوناگون آن، جنبه‌هاى دينى، فلسفى، جامعه‌شناختى، ‌تاريخى و روانشناختى در خدمت از هم گسيختن زنجيره خشونت خواهد بود.

بحث در باره شكنجه و ريشه‌هاى تاريخى و فرهنگى آن بر زمينه بحث در باره خشونت پا گرفت. اخيرا نيز دو مقاله پربازتاب در باره شكنجه در سايتهاى اينترنتى فارسى زبان منتشر شده است. يكى از اين دو مقاله با عنوان ”چرا شكنجه مى‌كنند؟ چرا شكنجه مى‌شوند؟ “ نوشته جامعه شناس ايرانى مجيد محمدى است.

مجيد محمدى در مقاله خود به بخشنامه اخير آيت الله هاشمى شاهرودى، رييس قوه قضاييه، در مورد منع شكنجه اشاره مى كند و آن را دليلى روشن بر وقوع بسيار زياد شكنجه در دستگاههاى امنيتى، نظامى و انتظامى ايران مى داند. وى سپس يادآور مى گردد كه اعمال شكنجه و منع آن در ايران تاريخچه اى طولانى دارد، بخشنامه هاى صادر و اجرانشده منع شكنجه در ايران از دوره سلطنت قاجار به بعد همگى نشان دهنده تداوم اين پديده در ايران اند. محمدى مى پرسد: “چرا دولتها شكنجه مى كنند؟”

مجيد محمدى شكنجه را محصول سه پديده مى داند كه بخوبى در كنار هم جاى گرفته باشند: پديده نخست قدرت قاهره اى است كه قرار نيست به كسى پاسخگو باشد. به گفته محمدى نظام ولايت فقيه چنين قدرتى را نمايندگى مى كند، چون ولى فقيه فراقانون، نظارت ناپذير، غيرپاسخگو و داراى حكومت ابدى است و در مواجهه با مخالفان خود به سرعت از اين حربه موفق استفاده مى كند. پديده دوم تنفر ناشى از تضادهاى ايدئولوژيك است. محمدى مى نويسد كه تنها ايدئولوژى هاى تماميت خواه اند كه قصد دارند جهان و جهانيان را به هر قيمت، از جمله با شكنجه، همچون خود سازند. پديده سوم را محمدى لشگر بيكاران و نيروهاى اجتماعى اى مى داند كه به راحتى خود را با قيمتى اندك در اختيار حاكمان قرار مى دهند، افراد كم سواد، بدون پايگاه اجتماعى مشخص، شكست خورده در زندگى اجتماعى، داراى ديدى منفى به افراد موفق جامعه، به ويژه اهل انديشه، افراد مطيع و جاه طلب.

مجيد محمدى تك تك شهروندان ايرانى را به مقاومت در برابر شكنجه فرامى خواند، چه آنان كه شكنجه مى شوند، كه بايد از راه آگاه بودن از حقوقشان، اعتصاب غذا در داخل زندان و گزارش به رسانه هاى داخلى و خارجى آنها مقاومت نشان دهند، چه جامعه كه نبايد سكوت كند، بلكه بايد پيگيرانه در رسانه ها و دستگاه قضايى شكنجه را گزارش و محكوم كند. “همه آنها كه شكنجه و عواقب آن را جدى نمى گيرند در واقع شكنجه گر و كارگزاران شكنجه و هدايت كنندگان حكومت شكنجه گر و ايدئولوگهاى آن را به اين كار تشويق كرده و آن را تداو م مى بخشند.”

مقاله ديگرى كه به تازگى در باره شكنجه در ايران انتشار يافته، مقاله اى است به قلم عباس احمدى با عنوان “تاملاتى بر ريشه هاى شكنجه مقدس در ايران”. عباس احمدى در پى يافتن علل توليد و بازتوليد شكنجه گران و قاتلانى است كه عمل خود را عين صواب مى دانند. وى از شكنجه مقدس مى گويد و ريشه هاى آن را در فرهنگ مذهبى عوام مى بيند. در اينجا يافته وى با يافته مجيد محمدى همخوان است كه مى نويسد شكنجه گران از توده كم سواد و بدون پايگاه اجتماعى مشخص بر مى خيزند.

عباس احمدى براى بررسى موضوع شكنجه در ايران نقاشيهاى قهوه خانه اى را مطالعه مى كند كه به گفته وى به بهترين صورت فرهنگ توده هاى مردم را بازتاب مى دهند. در بسيارى از اين نقاشيها صحنه هاى شكنجه ترسيم شده است. آقاى احمدى در مصاحبه اى با صداى آلمان به توصيف يكى از اين تابلوها و شباهت صحنه هاى آن به رفتار با دگرانديشان و منتقدان به دولت مى پردازد:

“اگر شما به نقاشيهاى مكتب قهوه خانه نگاه كنيد، كه دريچه اى است به سوى اين فرهنگ مذهبى عوام، متوجه مى شويد كه چقدر خشونت و شكنجه و قتل و زجر و آزار به صورت مذهبى توجيه شده است. مثلا يكى از اين تابلوها تابلوى دارالانتقام مختار است كه توسط آقاى محمد مدبر، يكى از پيشكسوتان مكتب نقاشى قهوه خانه كشيده شده است. در يك گوشه آن مثلا شمر را مى بينيد كه با ميخ طويله به داربست كوبيده اندش و شمع آجين اش كرده اند و مشغول سوزاندن بدن وى هستند. همين كار را در زندان اوين كرده اند، با آتش سيگار بدن زندانيها را مى سوزانند. يا مثلا خولى را در آب جوش انداخته اند. ابن قيس را دارند با اره دو قسمت مى كنند. سر ابن زياد را دارند با كمال خونسردى گوش تا گوش مى برند، همان كارى كه ممكن است با فريدون فرخزاد در آلمان و با شاپور بختيار در فرانسه كرده باشند. و همين سربازان مختار، كه به صورت سربازان امام زمان از اين تابلو بيرون مى آيند، مى توانند در عالم واقعيت حرمله را با ساطور از وسط دو شقه كنند. همان طور كه در اين تابلو بجدل را، كه يكى از اشقياست، طناب مى اندازند، مختارى و پوينده را نيز به همين شيوه مى توانند خفه كنند. در همين تابلو مثلا جاسوسى را مى بينيم كه با خنجر سر مى برند. همين بلا را سر خانم زيبا كاظمى درآوردند و بسيارى از اين نمونه ها را مى بينيم.”

مكانيسمى كه در اينجا عمل مى كند تا سربازان مختار، كه مى خواهند “انتقام خون شهيدان كربلا” را بگيرند، بتوانند خونسردانه دست به شكنجه و قتل بزنند مكانيسم اهريمن سازى است. و اين مكانيسمى است كه در سراسر جهان در طول تاريخ بشريت براى از ميان بداشتن مخالفان سياسى به كار گرفته شده است. توضيح اقاى احمدى در اين باره را مى خوانيم:

“تنها كارى كه مى كنند اين است كه اتهامى به اينها مى زنند و مى گويند كه اينها جزو اشقيا هستند، ناصبى و كافر و محارب با خدا هستند، و بعد كه اين توجيه مذهبى درست شد، ديگر مى توانند هر گونه بلايى سرشان بياورند، هر گونه شكنجه اى را بدهند. مدل آنها هم چيزى است كه خداوند خودش در جهنم انجام مى دهد. تابلوهايى كه از جهنم كشيده اند، مثلا تابلوى “روز محشر” كه توسط همين آقاى محمد مدبر كشيده شده است، نشان مى دهد كه دارند نمرود و شداد و فرعون را در ديگ آب جوش مى جوشانند. يا مثلا ابن زياد و شمر و خولى را زنجير بسته اند و كشان كشان مى برند تا درون آتش خشم الهى بسوزند. اينها هم همين جهنم الهى را در زندان اوين پياده كرده اند و كارشان هم از نظر خودشان بسيار مقدس و توجيه شده است. براى همين است كه اكثر كسانى كه دست به شكنجه و آزار در ايران مى زنند، وضو مى گيرند، نماز مى خوانند و با فرياد “يا حسين” و “ يا زهرا” دانشجويان را از طبقه بالاى خوابگاهشان به پايين پرت مى كنند، با ضربه به سر خانم زهرا كاظمى مى زنند و تمام اين كارهايى كه مى كنند براى خودشان توجيه مذهبى درست كرده اند. يعنى همان گونه كه در فرهنگ عوام مى بينيم كه گروهى جزو سربازان انتقامجوى مختار بودند، اينها هم سربازان انتقامجوى رژيم ايران هستند و با شمشير حق جويى خودشان كه شبيه شمشير ذوالفقار است مى زنند تمام مخالفين خودشان را مثل خيار تر از وسط دو نصف مى كنند.”

و اما چه راه حلى مى توان برگزيد تا تقدس شكنجه و قتل مقدس را از آن گرفت؟ نظر آقاى احمدى در اين باره چنين است:

“ به نظر من كارى كه مى شود كرد اين است كه همان حربه اى را به كار برد كه آنها به كار مى برند، يعنى بهانه اوليه را كه مى گويند اينها كافر و ناصبى و محارب هستند از ايشان بگيريم و نشان دهيم كه براى نمونه خانم زهرا كاظمى يك مظلومه عفيفه اى بوده است. يعنى از همان مكانيسمى كه خودشان استفاده مى كنند، استفاده شود. اكثرا هم كسانى كه در ايران دنبال كارهاى حقوق بشرند سعى مى كنند مظلوميت اينها را نشان دهند و اين بهترين حربه اى است كه اين فرهنگ مذهبى كه در ايران است، و ربطى هم به مذهب اسلام ندارد و خيلى قديمتر از آن است، مى پذيرد. مى توان از همين حربه استفاده كرد و مثلا مظلوميت دانشجويان را نشان داد.”

و يقينا نشان دادن تاريخچه و ريشه هاى يك سنت تقدس آن سنت را مى گيرد، نماياندن تاريخچه و ريشه ها آشكار مى سازد كه آن سنت ازلى نبوده است، بلكه زمانى در جايى پديد آمده است، پس جاودانه و ابدى نيز نخواهد ماند، مى توان روزى آن را از ميان برد.