1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نگاهى به زندگى و آثار اریش کستنر، نويسنده شهير آلمانى

۱۳۸۴ اسفند ۴, پنجشنبه

بيست و سوم فوريه مصادف است با سالروز تولد اریش کستنر، نویسنده و شاعر آلمانى. وى به ويژه در عرصه ادبيات كودكان و نوجوانان، آثارى به يادماندنى از خود به جا گذاشته است كه برخى به فارسى ترجمه شده اند، از جمله «كلاس پرنده» كه تا كنون فيلمهاى متعددى نيز بر اساس آن ساخته شده است.

https://p.dw.com/p/A6Fx
عکس: dpa

اریش کستنر، نویسنده و شاعر آلمانی، در روز ۲۳ فوریه سال ۱۸۹۹ در درسدن چشم به جهان گشود. مادرش ایدا کستنر، زنی آرایشگر بود که سخت تصمیم گرفته بود تا امکانات تحصیل فرزندش را فراهم سازد تا او از آینده‌ای بهتر از پدر و مادرش برخوردار باشد.

کستنر برآن بود تا پیشه‌ی آموزگاری را برگزیند، اما پس از چندی از این فکر منصرف شد. پس از پایان جنگ جهانی اول با هزینه‌ی تحصیلی‌ای که دریافت کرد در لایپزیک در رشته‌ی ادبیات به تحصیل پرداخت و در ضمن تحصیلات دانشگاهی با نشریه‌ها نیز، همکاری می‌کرد. کاری را که حتا پس از پایان تحصیلات و نوشتن رساله‌ی دکترا همچنان ادامه داد.

هنگامیکه با روزنامه‌ی «لایپزیک تسایتونگ» کار می‌کرد با اریش اوئزر آشنا شد که نقاش بود و در سالهای پس از آن کتابهای کستنر را مصور می‌کرد. اریش کستنر در سال ۱۹۲۷ پا به صحنه‌ی ادبیات گذارد. در این سال شعری را به نام « تو نهمین سمفونی من هستی» در روزنامه «لایپزیک تسایتونگ» متشر کرد که در آن هیچ رعایت نزاکت را نکرده بود. از همین روی او و اوئزر که شعر را مصور کرده بود هردو از روزنامه اخراج شدند. کستنر و اوئزر هر دو به برلن رفتند و در همانجا بود که در سال ۱۹۲۸ نخستین مجموعه‌ شعر او منتشر شد که موفقیت بزرگی بهمراه داشت.

در همان سال که کتاب «امیل و کارگاهان» را که برای کودکان نوشته بود منتشر کرد. این کتاب با چنان موفقیتی روبرو شد که نام اریش کستنر بزودی در ردیف نویسندگان شناخته‌شده گذارده شد. یکسال پس از آن «هیاهو در آینه» را نوشت و در سال ۱۹۳۱ «فابین» را منتشر کرد. این کتاب که در آن اوضاع اجتماعی و اخلاقی برلن را بازتاب داده بود، پیش از انتشار دچار سانسور شد. چنانچه کستنر مجبور شد تا سه فصل از داستان را حذف کند، با این وجود کتاب موفقیتی بزرگ برای نویسنده‌اش بهمراه آورد.

در سال ۱۹۳۳ فصل سیاه و تاریک آلمان آغاز شد. نازی‌ها به قدرت رسیدند و بدنبال آن کتاب «فابین» را نیز،‌ همراه با آثار دیگر در ردیف نوشته‌هایی گذاردند که باید نابود شود. اریش کستنر در ماه مه همین سال شاهد کتابسوزان بزرگ رژیم نازی‌ها بود. او به چشم خود می‌دید که کتابهایش همراه با آثاری از برشت،‌ هاینریش و توماس‌من، همینگوی و جویس به آتش سپرده می‌شدند.

اریش کستنر بعنوان نویسنده‌ای صلح‌دوست بزودی از نوشتن و انتشار آثار خود محروم شد. در این میان نازی‌ها دوبار او را دستگیر کردند و حساب بانکی‌اش را نیز، بستند و فشارهای زیادی بر او وارد آوردند تا او را وادار به تسلیم کنند. آشنایان و دوستانش اصرار می‌کردند تا برلن را ترک کند، اما کستنر، به گونه‌ای که خود نوشت، می‌خواست همچنان در برلن بماند تا شاهد بیدادگری‌ها باشد.

سال ۱۹۴۴ یکسال پیش از پایان جنگ جهانی سال موج دستگیری‌های مخالفان رژیم بود. اریش اوئزر، دوست کستنر، یکی از قربانیان بشمار می‌رفت. او در سلول زندان خود را به دار آویخت و يكى ديگر از دوستان او اعدام شد. اما کستنر و همسرش پیش از پایان جنگ با کمک دوستی که در کمپانی فیلمسازی «UFA» کار می‌کرد بعنوان همکاران یک تیم فیلمبرداری در مایهرهوفن در تیرول بسر می‌بردند. برای آنکه کسی به آنها مظنون نشود ظاهرا با دوربین‌های بدون فیلم وانمود می‌کردند که در حال تهیه‌ی فیلم هستند.

اریش کستنر پس از پایان جنگ به مونیخ رفت و باز هم با نشریه‌ها همکاری کرد و باز هم به نوشتن پرداخت. در آثار کستنر عناصری از زندگی خود او نهفته است. «امیل» و «آنتون» دو قهرمان داستانهای او سیماهایی از خود او را بازتاب می‌دهند. در آثارش همچنین می‌توان واقعیت‌های تلخ و هراس‌انگیز امروز را و تاریکی چشم‌اندازهای آینده را بازشناخت که چگونه تخم کینه و نفرت که در گذشته‌ها کاشته شده‌اند،‌ اکنون در زمین تلخ بارور می‌شوند. اریش کستنر در سال ۱۹۷۴بر اثر بیماری سرطان چشم از جهان فروبست.

پرويز حمزوى