نگاهى به ساختار طرفداران فوتبال
۱۳۸۵ بهمن ۲۷, جمعهدر زبان فارسى ما با لغت خنثى تماشاچى و يا كسانى كه به نظاره اين ورزش مینشيند و با لغت طرفدار و يا كسانى كه طرف يك تيم را میگيرند روبرو هستيم. برزيلىها به تماشاگران «تورچه دورش» يعنى كسى كه از درد بخود میپيچد و بازى را مینگرد، میگويند. در زبان ايتاليائى به تماشاگران «تيفوزى» و يا «تيفوسى» كسى كه تبدار است، اطلاق میشود. در زبان انگليسى «فان» كه اختصارى از «فناتيك» و يا متعصب است، گفته میشود. تعصب در ميان طرفداران فوتبال در انگليس به گونهاى است كه حتى شهردار لندن در سال ۱۳۱۴ ميلادى مجبور به ممنوع كردن بازى با توپ شد و اصلا تهيه برنامه زمانبندى ليگ و تعيين ساعات بازيها، براى كنترل بيشتر و جلوگيرى از اعمال خشونت براى نخستين بار در انگليس بوجود آمد.
اما طرفداران فوتبال در سراسر جهان خود نخست به دو دسته تقسيم ميشوند. افراطىها كه در عرصه بينالمللى به آنها «هوليگن» گفته میشود. تعصب نسبت به يك تيم در اين افراد به گونهاى است كه حتى جايگزين روابط خونى و خانوادگى میشود. آخرين تحقيقات جامعه شناسان اروپائى نشان میدهد كه اخيرا تعداد زيادى از اين آشوبگران در طول هفته افراد معمولى هستند و در آخر هفته براى فرار از روزمرهگى در ظاهر «هوليگن» و آشوبگر به استاديوم ها میروند تا در آنجا به قول خودشان «حال» كرده باشند.
در حال حاضر اين افراد در آلمان بخاطر تدابير شديد امنيتى در رقابتهاى دسته اول و دسته دوم، دامنه فعاليتهاى خود را به رقابتهاى تيمهاى آماتور كشاندهاند، زيرا در اين رقابتها نيروهاى انتظامى حضور كمترى دارند. اما از سوى ديگر از آنجائى كه اين افراد به لحاظ سياسى بيشتر در جناح راست افراطى قرار دارند، پروسه جهانى شدن و حضور بازيكنان از كشورهاى مختلف در تيمهاى دسته اول و دسته دوم، امكان طرفدارى نژادپرستانه را از اين افراد گرفته است.
اما در مقابل اصطلاح «رولينگن» نيز وجود دارد. «روليگ» به معناى آرام است و به طرفداران تيمهاى كشورهاى اسكانديناوى همچون دانمارك و سوئد و همچنين طرفداران تيمهاى اتريش، ايرلند و اسكاتلند نيز اطلاق میشود. اين افراد از اقشار ميانى و مرفه اين جوامع هستند كه معمولا تماشاى يك ديدار فوتبال را با بازديد از مناطق ديدنى و موزههاى كشورها و يا شهرهاى ميزبان توام میسازند.
اما بخش اعظم طرفداران فوتبال خود به چند دسته تقسيم میشوند. «سنتىها» طرفدار تيمى هستند كه پدرانشان هم از آن طرفدارى میكردند. «تك روها» از تيمهائى طرفدارى میكنند كه كمتر طرفدار دارند. «خوش خوراكها» هميشه از فوتبال تيمى لذت میبرند كه بهتر بازى میكند، «خود آزارها» هميشه از تيمى طرفدارى میكنند كه از وضعيت خوبى برخوردار نيست. «جهانشمولان» نيز طرفدار تيمى چون «اف ث بارسلونا» و يا «اينتر ميلان» هستند.
طرفداران فوتبال، طرفداريشان، منطقهاى، ملى و جهانى است. در حالى كه بازيكن تيم حريف در بازيهاى ليگ «هو» میشود، اين بازيكن اما در ديدار تيم ملى، بعنوان ستاره و قهرمان به حساب مىآيد. با گل «لچكوف» تيم ملى آلمان در مقابل بلغارستان از رقابتهاى جام جهانى سال ۱۹۹۴ حذف شد، اما ستاره تيم هامبورگ پس از آن ديگر نتوانست به كار خود در اين تيم ادامه دهد و بعنوان خائن محسوب میشد. از سوى ديگر در عرصه جهانى طرفداران مونيخ، كار على دائى كه زمانى در اين تيم توپ میزد را هنوز هم دنبال میكنند.
بازى با چيزى شبيه به توپ حتى در مصر باستان هم رايج بوده است، اما آنچه كه ما امروز آن را تحت عنوان فوتبال میشناسيم، با يك تصميم سياسى آغاز شد. سلسله «مديچى» در فلورانس با شم نوآورى فرهنگى كه داشت، پتانسيل سياسى فوتبال را درك كرد و با استفاده از آن، فوتبال را به يك رقابت عمومى تبديل كرد و آن را در اواخر قرن پانزده و اوائل قرن شانزدهم از رقابت جوانان دو محله به يك رقابت عمومى و جشنى براى آرسيتوكراتها در ميدان «دى سانتا كورچه» در شهر فلورانس ارتقا داد. از آن روز به بعد فوتبال به ميزان سنجى براى وضعيت تمدن بشرى و جامعهاى كه در آن اين ورزش به انجام میرسد تبديل شده است.