1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نگاهى به فيلم «ياسمين» ساخته Kenny Glenaan

۱۳۸۴ خرداد ۱۵, یکشنبه

«یاسمین» نام فیلمی ست از Kenny Glenaan کارگردان اسکاتلندی که درباره ی موقعیت مسلمانان، بويژه پاکستانی ها در انگلستان، در پیوند با فاجعه ی ۱۱ ستپامبر ساخته است. «یاسمین» یک دختر زیبای پاکستانی ست که در شمال انگلستان زندگی می کند و آگاهانه می کوشد تا فرهنگ نیاکان پاکستانی خود را با فرهنگ اروپایی هماهنگ سازد.

https://p.dw.com/p/A6AB
عکس: dpa

هر روز صبح بخاطر احترام به پدر با پوشش اسلامی از خانه بیرون می رود، اما در میان راه جامه اش را عوض می کند و بصورت یک دختر مدرن اروپایی درمی آید.

«یاسمین» با جوانی بنام «فیصل» ظاهرا ازدواج کرده است تا «فیصل» بتواند اجازه ی اقامت دریافت کند. رفتار «فیصل» اما، بسیار شگفت انگیزست. او یک جوان پاکستانی ست که همه ی سنتهای فرهنگی اش را با خود به انگستان آورده است. حتا در خانه یک بز نگهداری می کند و آن را «زن» می نامد. رفتار «فیصل» نمایانگر همه ی پیشداوریها و اختلافهای فرهنگی میان شرق و غرب است.

فیلم «یاسمین» با هجوم مردم بسوی تلویزیونها آغاز می شود. در محل کار، در فروشگاههای فروش ابزار الکتریکی، در خانه ها همه سراسیمه و آشفته رو به تلویزیونها می آورند. روی صفحه ی تلویزیون تصاویر هراس انگیزی از ویرانگری، از آتش و دود و خاک به چشم می خورد که نخست هرکس تصور می کند صحنه هایی از یک فیلم سینمایی ساخت هالیوود را به نمایش گذارده اند. اما، تصاویر زنده از فاجعه ی صبح روز ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ برداشته شده است که مستقیم از طریق ماهواره در سرتاسر جهان پخش می شوند.

برجهای دوگانه ی مرکز تجارت جهانی و آنگاه فروریزى آنها و شگفتی و ترس در چهره ی مردمی که تصاویر را می نگرند و هزاران پرسش نقش بسته در خطوط چهره ی شان دیده می شود. با فاجعه ای که در این روز در نیویورک روی داد، نه تنها در این شهر که در سرتاسر جهان زندگی رنگ دیگری بخود گرفت. این دگرگونی های زندگی را فیلم «یاسمین» آشکاراتر از هر فیلم دیگری تشریح می کند.

در یک صحنه ی کوتاه مونتاژشده نخست خالی شدن خیابانها نشان داده می شود. آنگاه صدای غرش هلیکوپتر ها هستند که با صدای نخستین سخنرانی رییس جمهوری آمریکا در پیوند با تروریسم درهم می آمیزد، آنگاه که می گوید: «ما بزدلانی را که دست به این جنایت زده اند شکار می کنیم و به مجازات می رسانیم.» و پس از آن جنگ با تروریسم آغاز می گردد.

در این فیلم شکار تروریستها و سرنوشت قهرمان فیلم بهم پیوسته است. «ناصر» برادر «یاسمین» که به کارهای کوچک می پردازد ناگهان برآن می شود تا به افغانستان برود و در صف مبارزان بجنگد. «فیصل» که نمونه ی یک بیگانه است بخاطر چند تماس تلفنی با خانواده اش در پاکستان توجه ی پلیس مبارزه با تروریسم را جلب می کند.

نیروهای ضربتی ويژه در جستجوی تروریست ها به خانه ی پاکستانی ها یورش می برند. در خانه ها و جایگاه های گردهمایی های آنها عکسهایی از فلسطین یا چچنستان دیده می شود و شعارهایی که آنها پس از کشته شدن در راه اسلام بعنوان شهید به بهشت خواهند رفت.

در این فیلم همچنین به قدرت رسانه ها اشاره شده است. تصاویر تلویزیونی، عکسها و شبنامه ها هستند که جامعه را به قطب گرایی می کشانند. رسانه ها که زمانی کارشان رساندن اطلاعات بود و بسیاری را وسوسه می کردند تا راهی آمریکا شوند، اکنون به نفرتها دامن می زنند.

در دیدگاه ماموران مبارزه با تروریسم همه ی مسلمانان مشکوک هستند. هنگامی که «یاسمین» برای گرفتن امضای طلاق از «فیصل» در زندان دیدن می کند ماموران او را به بازپرسی می کشانند. از او جویای اطلاعاتی هستند که خود هم نمی دانند، چه می خواهند. از آنجا که ماموران مبارزه با تروریسم پرسش مشخصی ندارند، یاسمین هم نمی داند چه پاسخی باید داد. بدینگونه وی بخاطر ندادن اطلاعات باید مجازات شود.

«یاسمین» نه تنها در برابر ماموران که در زندگی نیز، از خود مقاومت نشان می دهد. پدرش، «خالد»، پس از آنکه «ناصر» ناپدید می شود سرخورده است و بیشتر وقت خود را در مسجد می گذراند. در این فیلم تنها پیران و زنان هستند که در یک جامعه ای دربسته با یکدیگر زندگی می کنند. اما، بازگشت به زندگی گذشته دیگر امکانپذیر نیست.

پس از ۱۱ سپتامبر همه چیز آنها دگرگون شده است. «یاسمین» با خشم درون درمی یابد که واکنشهای سیاسی نسبت به چالشهای تروریسم بین المللی بر روی همه ی نزدیکهای فرهنگی ۳۰ سال گذشته، اکنون خط بطلان کشیده است.

پرويز حمزوى