1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نگاهى به «پس از سياهى» آخرين رمان هاروكى موراكامى نويسنده مشهور ژاپنى

۱۳۸۴ دی ۲۶, دوشنبه

کمتر نویسنده‌ای از خاور دور توانسته است چون «هاروکی موراکامی» بازار ادبیات غرب را تسخیر کند، چنانچه آثارش به مرز پرفروش‌ترین کتاب‌ها برسد. از همین‌روست که بنیاد انتشاراتی «دوموند» برآن شده است تا برگردان مجموعه‌ای از آثار این نویسنده ژاپنی را که دربرگیرنده‌ی شماری از آثار ناشناخته‌ی او در غرب است به زبان آلمانی به انتشار رساند. تازه‌ترین رمان هاروکی موراکامی که اکنون بزبان آلمانی ترجمه و منتشر شده داست

https://p.dw.com/p/A6G5
هاروكى موراكامى یکی از پرخواننده‌ترین داستان‌نویسان معاصر در ژاپن محسوب ميشود
هاروكى موراكامى یکی از پرخواننده‌ترین داستان‌نویسان معاصر در ژاپن محسوب ميشودعکس: dpa

�ن «پس از سیاهی»‌ست که بار دیگر جنجالی بزرگ برانگیخته است.

این رمان را تصویر هراس‌انگیز یک جامعه‌ کاملا تکنیکی تفسیر می‌کنند که نویسنده دست به آزمایش تازه‌ای در قلمرو داستان‌نویسی زده است. او در برابر خواننده شهر بزرگی را می‌گذارد که با چشمان یک پرنده‌ی بزرگ شبپر که در عمق آسمان و برفراز شهر بالا می‌زند صحنه‌هایش را به روی خوانندگان می‌گشاید. آنچه موراکامی تشریح می‌کند یک زوم دوربین از دل این شهر بزرگ است.

موراکامی همه‌ی آدمهای داستان خود را در تمام شب همراهی می‌کند. در کانون داستان ماری، دانشجوی نوزده ساله و خواهر بزرگترش اری است که بسیار زیباتر از اوست. داستان واقعی با ماری آغاز می‌شود که در رستورانی نشسته است و کتاب می‌خواند. و آنگاه که رفته رفته نیمه‌شب نزدیک می‌شود، مرد جوانی به او نزدیک می‌شود و ماری را به گفت‌وگو می‌کشاند.

ماری از تحصیل خود و از خواهر زیبایش سخن می‌گوید و چنین می‌نماید که او خود را دختر افسانه‌ای خاکسترنشین می‌داند. در اینجا رویدادها به خیال کشیده می‌شوند و داستان دیگری در آن می‌آمیزد و رفته رفته برجسته‌تر می‌گردد. در فضای دیگری از داستان، زنی جوان در تختخواب خفته است و در خفتن او چیزی مرموز احساس می‌شود. او، اری خواهر ماری‌ست که چندین ماه است رختخواب را ترک نکرده است. او در خوابی به اغماء فرو رفته است.

در رمان موراکامی صحنه‌ها گاه به گاه واقعیت را پشت سر می‌گذارند و فضایی در برابر گشوده می‌شود و داستانی تازه با ويژگی‌های مرموز جنایی، عشقی و رویایی آغاز می‌شود. موراکامی نیز، چون کارگردان یک فیلم میان صحنه‌های داستان اینسو و آنسو پرسه می‌زند و آدم‌ها را بگونه‌ای مرموزتر و اسرارآمیزتر با یکدیگر پیوند می‌زند.

ماری که شب را در تنهایی بسرمی‌برد، اری در رختخوابش، و آنگاه مردی که در دل شب سوار بر موتورسیکلت در جستجوی قاتلی‌ست که تصویرش را یکی از دوربین‌هایی که در گوشه و کنار شهر نصب شده‌اند گرفته است. و صدای یکنواختی که از تلفن موبایل به گوش می‌رسد که تو از چنگال ما نمی‌توانی بگریزی. همه‌ی اینها به‌گونه‌ای با یکدیگر پیوسته‌اند، با این وجود هرگز نمی‌توانند به یکدیگر برسند.

در این رمان داستانسرا آگاه بر همه چیز است. او لحظه‌ها را می‌گیرد و خود نیز، روی آنها زوم می‌کند و می‌خواهد بگونه‌ای عینی چیزهایی را به خواننده‌اش نشان دهد. یکی از آدم‌های داستان می‌گوید: «در آسمان، بر روی زمین و در همه جا دوربین‌های دیجیتال کار گذارده شده‌اند. وقتی که آدم درست فکر می‌کند می‌بیند که جهان چه جای بس هراس‌انگیز و مرموزی‌ست. هیچکس نمی‌داند که اکنون در کدام فیلم بازی می‌کند و همبازی‌های او چه کسانی هستند.

رمان «پس از سیاهی» بسیاری از نقطه‌نظرهای نویسنده را بازتاب می‌دهد. تنهایی، انزوای آدم‌هایش، نمادهای معماگونه و پیوندهای گنگ و ناپیدا میان آدم‌های داستان و نیز، نقش موسیقی و آهنگ جاز است که ماری، قهرمان داستان می‌گوید: «پدربزرگم صفحه‌های گرامافون زیادی داشت، اما من هنوز خیلی جوان بودم تا موسیقی را درک کنم. اما بوی جلد صفحه‌های گرامافون و خراش برداشتن آنها را، آنگاه که سوزن روی آنها می‌نشست دوست می‌داشتم.». یکی از منتقدین می‌نویسد: «این بو و خراش‌برداشتن را نیز، هنگام خواندن رمان موراکامی می‌توان بخوبی احساس کرد.

هاروکی موراکامی در ژانویه ۱۹۴۹ در کیوتو چشم به جهان گشود، اما در حومه‌ی شهر بندری کوبه بزرگ شد. پدر و مادرش ادبیات ژاپن تدریس می‌کردند و او پس از پایان تحصیلات در رشته‌ی علوم تئاتر به نویسندگی روی آورد و بزودی یکی از نویسندگان موفق ژاپن گردید که چندی‌ست نامش از مرزهای سرزمین آفتاب فراتر رفته است و اکنون، یکی از پرخواننده‌ترین داستان‌نویسان معاصر در ژاپن بشمار می‌رود.

پرويز حمزوى