1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نگاهى به پيشينه و تاريخچه جشن نوروز

۱۳۸۳ اسفند ۲۸, جمعه

نوروز از روزگاران هخامنشيان تا فروپاشی شاهنشاهی ساسانی و نيز پس از آن که دين اسلام در ايران سرتاسری شد، خود هميشه چون آيينی جدا از همه ی آيينهای ديگر دلهای ايرانيان را بهم پيوند زده و به آنها درس همبستگی و پايداری می داده است. اين آيين از چنان نيرومندی برخوردار بود که فرمانروايان عرب را و سپس مغولان و تيموريان و پادشاهان ترک تبار را به زانو درآورد و وادارشان کرد تا نوروز را جشن بگيرند.

https://p.dw.com/p/A7Ru
عکس: DW

اگرچه از دوره ی هخامنشيان و نيز پيش از آن در پيوند با برگزاری مراسم جشن نوروز آگاهی هايی در دست نيست، اما با نگاه به ديواره ها و پلکانی های کاخ پذيرايی شاهان هخامنشی در تخت جمشيد می توان تا اندازه ای با شيوه و روش برگزاری اين جشن بزرگ ملی در پيشگاه شاهنشاهان هخامنشی آشنا شد.

سنگ نگارهای تخت جمشيد آشکارا نشان می دهند که اين جشن بزرگ هرسال در اين کاخ با شکوه هرچه تمامتر برگزار می شده است و بزرگان و سران پارس نهاد و تيره های ديگر آريايی و نيز فرستاده های کشورهای زير فرمانروايی ايران در اين جشن شرکت می کردند و هرکدام با جامه هايی که نمايانگر تيره و تبار آنان بوده در کاخ آپادانا بار می يافتند.

آنها هدايا و پيشکشی هايی را که ويژه ی سرزمين خود بود از ساخته های هنری و صنعتی گرفته تا فراورده های کشاورزی را به درگاه پادشاه می آوردند تا نشان دهند که در استانهای زير فرمان آنها چه پيشرفتهايی بدست آمده است.

از چگونگی برگزاری مراسم نوروز در روزگار اشکانيان تقريبا چيزی دانسته نيست. زيرا که ساسانيان پس از بقدرت رسيدن همه ی آثار چندصدساله ی آنان را نابود کردند و از بن برانداختند. در روزگار ساسانيان نخست آتشکده ها را پاک می کردند و گياهان خوشبو در آتش می افکندند و سپس سکه های نو می زدند. اين جشن بزرگ در زمان ساسانيان ۶ روز دوام می يافت. در اين شش روز پادشاه بار عام می داد و پس از پايان روز ششم برای خود و نزديکان دربار جشنی پرشکوه برپا می کرد.

در همين پيوند نوشته اند که در روز نخست مردی خوش چهره و نيکنام به دربار آمده و از شاه اجازه ی ورود می خواهد. شاه از پشت پرده می پرسد: تو کيستی و از کجا می آيی و به کجا می روی و چه کسی ترا آورده است؟ آن مرد پاسخ می دهد: از نزد فرخنده ترين می آيم، به نزد خوشبخت ترين می روم، پيروزمندی مرا آورده و نام من خجسته است. با سال نو همراه آمده و برای پادشاه مژده و درود و پيام آورده ام. و آنگاه شاه به او اجازه ی ورود می داده است.

در اين روز پادشاه ساسانی هيچ به کار کشورداری نمی پرداخت تا مبادا چيزی ناخوشايند روی دهد که در همه ی سال تداوم يابد. اما پس از گرويدن ايرانيان به اسلام بازهم اين سنت ديرپای فراموش نشد و در درازنای صله ها تا به امروز بعنوان نشانه ی فرهنگ ملی ايرانيان بر پيشانی تاريخ درخشيده است.

در روزگار حکومت صفويه ستاره شناسان برای تعيين تحویل سال در پشت بام کاخ سلطنتی می نشستند و آنگاه که علامت می دادند توپها شليک می شدند که بدينگونه به مردم آگاهی داده می شد که سال نو و نوروز آغاز شده است.

از مراسم برگزاری نوروز در روزگار قاجاريه نيز يکی از گردشگران اروپايی در سفرنامه ی خود نوشته است که، اين مراسم که از گبران باستان به يادگار مانده است، گمان نمی رود که در سرتاسر مشرق زمين نمونه و نظيری داشته باشد. می نويسد: مراسم نوروز ۱۵ روز بطول می انجامد، شاه بارعام می دهد و وزيران و بزرگان را به حضور می پذيرد و آنها هدايايی را تقديم شاه می کنند و او نيز به کسانی که به او معرفی می شوند هدايايی گرانبها می دهد.

بدينگونه اگرچه در طول هزاره ها اجبارا در چگونگی برگزاری مراسم نوروزی در دربار شاهان تغييراتی پديد آمده است، اما همچنان چون يک دژ بزرگ فرهنگی در برابر گردباهای تاريخ ايستاه است. چنانچه حتا ستمگران و ناباوران به آيين های کهن در برابر آن سرخم کرده اند، زيرا آن پديده ی آسمانی را که در طول هزاران سال چون درختی در دل مردم تناور شده است نمی توان با احکام و فرامين زمينی ريشه کن کرد.

پرويز حمزوى